تو که از دردِ سری آه کنی
چه حدیثی سر این راه کنی
شمع آن مجلس اگر زانکه توئی
کشته ناگشته چرا آه کنی
افسری برنهدت عشق چو نای
گر سر مرتبه کوتاه کنی
چه در این خانه اگر مات شوی
خویشتن بر دو جهان جاه کنی
بی سر و پای همی تاز به چرخ
بو که، رخ در رخ آن ماه کنی
نعرهزن درشب هجران چو خروس
خفتهای را مگر آگاه کنی
پای بر تارک خود نِه، چو اثیر
تا گذر بر فلک جاه کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره وضعیت عاطفی و روحی شاعر است که از دیوانگی و فاصله عشقی رنج میبرد. شاعر با بیان خستهای میپرسد که تا کی باید به این وضعیت ادامه دهد و اقرار میکند که خود را به یار و عشقش واگذار کرده است. او میگوید تلاش برای داشتن معشوقی که کاملاً آزاد و وحشی است، بیفایده است. همچنین به چالشهایی که در عشق و نسبت به انسانها وجود دارد اشاره میکند و در نهایت به تاثیر افسون و افسانهها بر ذهن و زبان انسانها میپردازد.
هوش مصنوعی: شما که از شدت درد و رنج خود ناله میکنی، چه داستانی میخواهی در این مسیر بگویی؟
هوش مصنوعی: اگر شمع آن مجلس که تو در آن هستی خاموش شده، چرا ناامید و دلگیر هستی؟
هوش مصنوعی: اگر عشق به تو فرماندهی کند، مانند نایی خواهی بود که اگر سرش را کوتاه کنی، صدایش کمزور میشود.
هوش مصنوعی: اگر در این خانه به خودت بیندیشی، میتوانی به هر دو جهان، یعنی دنیای مادی و معنوی، دست یابی و مقام و ارجمندی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: بیپروا و بدون هیچ تردیدی به سمت عشق برو و در کنار آن کسی که مثل ماه زیباست، چهرهات را به او نشان بده.
هوش مصنوعی: در شب جدایی، مانند خروسی که خفته است، فریاد میزنی، آیا میتوانی او را بیدار کنی؟
هوش مصنوعی: بر روی سر خود ایستادهاید، مانند او که به آسمان پرواز میکند، تا به مقام و مرتبهای بلند دست یابید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.