گنجور

 
اثیر اخسیکتی

تهمت اشکم چو پیدا می‌شود

عشق رخ پوشیده رسوا می‌شود

زودش اندر خاک پنهان می‌کند

آن نشان بر هرکه پیدا می‌شود

هر شب از بس دُر که بارد چشم من

دامن آفاق دریا می‌شود

گه گهی صبرم بدادی یاوری

آه که‌ اکنون رشته یکتا می‌شود

دوست‌دار زلف او گشتم چنان

موی بر تن دشمن ما می‌شود

عشق ما در پرده کی ماند نهان؟

تا کجا او شد، دل آنجا می‌شود

یار می‌گوید ندیدم خوی تو

بی‌جهان از موج دریا می‌شود

گو تو کار خویش کن اینک اثیر

این ز ما از کیسه ما می‌شود

 
 
 
ربات تلگرامی عود
مولانا

حنظل از معشوق خرما می‌شود

خانه از همخانه صحرا می‌شود

ناصر بخارایی

غرهٔ ماه تو غرّا می‌شود

عاشق دیوانه شیدا می‌شود

سرو تا دارد هوای قامتت

کار او هر لحظه بالا می‌شود

لشکر خطت سیاهی می‌کند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصر بخارایی
بلند اقبال

در عوان الناس غوغا می شود

زحمت از بهر تو پیدا می شود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه