در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش
قدی چو سرو گردم موی از فراق رویش
جوئی است ز آب خضرش، در چشمه لب من
بر شیب رخ براندم، جوی از فراق رویش
تا آب صبح صادق، رویش بگشت برشب
بر خاک تیره دادم، خوی از فراق رویش
در لاله می، نه بینم رنگ از وصال رنگش
وز گل نمی پذیرم بوی از فراق رویش
بی گوی غبغب او چوگان قد اثیر است
چوگان هربلا را، گوی ازفراق رویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و اشتیاق ناشی از دوری معشوق سخن میگوید. او از غم دل و تاثیر فراق بر وجودش مینویسد و تشبیهاتی زیبا به کار میبرد تا احساساتش را بیان کند. حسی از جدایی و longing در تمام ابیات حس میشود. او بر زیباییهای معشوق تأکید میکند و عشق را به آتش و زنجیرهایی تشبیه میکند که دل را به درد میآورند. در نهایت، شاعر به ضرورت تحمل و صبر در عشق اشاره میکند و از عاشق میخواهد که در میان آتش عشق صبور باشد و به زنجیر زلف معشوق وابسته بماند.
هوش مصنوعی: من در دل خود درد و رنجی از دوری معشوقم دارم، و به خاطر آن، چهرهام را در خون اشک غوطهور کردهام. از این دوری، قد بلند و زیبا مانند سرو از من دور شده، و موی من به غم فراق او دگرگون گشته است.
هوش مصنوعی: یک جوی آبی هست که از چشمهای در لب من میجوشد و بر روی شیب صورتم سرازیر میشود، که از دوری چهرهاش نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که صبح زود به زمین بتابد و شب را از بین ببرد، من به خاطر دوری از چهرهاش بر خاک تیره اشک ریختهام.
هوش مصنوعی: در گل لاله، رنگی از بوسه و نزدیکی او نمی بینم و از گل هم هیچ بویی از دوری و جداییاش نمیگیرم.
هوش مصنوعی: چهره او مانند توپ چوگان در میدان جنگ است و با دوری از روی او، آن توپ دیگر نخواهد چرخید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.