گنجور

 
اثیر اخسیکتی

بازار تو را کرانه‌ای نیست

آزار تو را بهانه‌ای نیست

آمد ز دهن دلم ز آتش

بی‌قصه تو زبانه‌ای نیست

تا بوده هزار بار بالین

در کوی تو آستانه‌ای نیست

در کوی تو ناز حسن سوز است

بی‌ماتم هیچ خانه‌ای نیست