پردردم و بمانده ز درمان خویشتن
گم کرده در هوای تو درمان خویشتن
حال مرا ز درد تو سیری نمیکند
سیر آمدم به جان تو از جان خویشتن
چون گوی شد دل من و زلفین پرخمست
گوی مرا ربود به چوگان خویشتن
ای برزده به دامن بیداد دست چرخ
از دست تو دریده گریبان خویشتن
بیرحمی است پیشه دوران و از توهم
رسم دگر میار به دوران خویشتن
زلف تو را که صاحب ملک ستمگریست
ظلم آیتیست، آمده در شان خویشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت گلها و طبیعت اشاره دارد. شاعر به توصیف گل سوسن و سنبل میپردازد و از چستی سرو و خواب گیسوان نرگس میگوید. همچنین، با استفاده از تصاویر زیبا، به جاذبههای ظاهری و روحی دلبران اشاره کرده و دنیای پر از عشق و زیبایی را روایت میکند. شاعر با بیان حسرت و دلتنگی از معشوقهاش، به ابراز احساسات و شوق عاشقانه پرداخته و در نهایت، قصهی عشق و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: من بسیار دردمند هستم و هنوز نتوانستهام به درمان خود برسم، در حالی که در دنیای تو، راه درمان خویش را گم کردهام.
هوش مصنوعی: حال من از درد تو بهبود نمییابد؛ به جان تو آمدهام و از جان خودم سیر شدهام.
هوش مصنوعی: دل من مانند گوی است و زلفهایش پر از پیچ و تاب است؛ گویی که قلب من را به کودکان خودش برده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که به گردنت ظلم و ستم مینشیند، چرخ روزگار از دست تو در میرود و خودت را در این وضع رنجیدهای.
هوش مصنوعی: دوران به شدت بیرحم است و از تو انتظار نداشته باش که رسم و رسوم متفاوتی با آن را برای زندگیات انتخاب کنی.
هوش مصنوعی: موهای تو مانند نشانهای از ستمگری است که به خودی خود نمایانگر ظلم و بیعدالتی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.