دلا آن به که با جان در نبندی
مرا با دلبر دیگر نبندی
رهی آنگه که این جا نیست شاید
که پایت درد باشد سر نبندی
ز باطل دعوی خود شرم داری
کناه جور بر داور نبندی
تو را عشق از میان خانه دردی است
چه سود، ار در ببندی ورنبندی
نه چشمم بر خیالت از لب اوست
سزد گر آب در شکر نبندی
بدین روزم ببین تاز آب دیده
ره خوابم همه شب بر نبندی
اثیرا هیچ نگشاید ز یارت
بدیدی جای خود هم درنبندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلبستگیهای انسانی است. شاعر به بیان احساسات و افکار خود در مورد عشق میپردازد و میگوید که بهتر است با دل و جان در عشق ارتباط برقرار کرد و خود را به محدودیتها نبندیم. او تأکید میکند که عشق حقیقی فراتر از تعهدات ظاهری است و نباید به صورت سطحی به آن نگاه کرد. در نهایت، او از درد و رنج ناشی از عشق میگوید و اینکه این احساسات نمیتوانند به راحتی کنترل شوند.
هوش مصنوعی: ای دل، بهتر است که با جان و روح خود به من وابسته باشی و مرا با کسی دیگر پیوند ندهی.
هوش مصنوعی: شاید زمانی که در اینجا حضور نداری، مشکلاتی مثل درد پا به سراغت بیاید و نتوانی به خوبی فکر کنی یا خود را کنترل کنی.
هوش مصنوعی: از باطل بودن ادعای خود شرمنده هستی، و نمیتوانی به حکایت ظلم بر قاضی چنگ بیندازی.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که دردی از خانه بیرون آید. چه فایده دارد اگر در را ببندی یا باز کنی؟
هوش مصنوعی: چشمم به خیال توست و اگر به جای آب، شکر در ظرف بریزی، جایز نیست که به لب تو فکر کنم.
هوش مصنوعی: به من نگاه کن که چطور تحت تاثیر احساساتم هستم. اشکهایم شب و روز مرا بیدار نگه داشته و خوابم را از من گرفتهاند.
هوش مصنوعی: اگر از یار خود اثری نیابی، در هیچ جا خود را محبوس نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.