گنجور

 
اثیر اخسیکتی

دل بر امید وصل تو جان را همی زند

مردانه وار سود و زیان را همی زند

با هجر تو حریف سه یک نقش خوش

وان پاکباز هر دو جهان را همی زند

مائیم و نیم جانی در پای صد بلا

این بار دست پر زده آن را همی زند

الحق به سخت کوشی سستی نمیکند

دل میتوان شناخت که جان را همی زند