گنجور

 
اثیر اخسیکتی

بهار امسال خوشتر می نماید

چمن چون نقش آذر می نماید

چنان شد عارض بستان که با او

خط خوبان مزور می نماید

زکحلی برگ و سیمای شکوفه

زمین چرخ پر اختر می نماید

گهی، میغ اشک عاشق می فشاند

گهی، گل روی دلبر می نماید

نشسته در پس هر ذره خاک

دوصد عطار و شکر می نماید

ز نرگس باغ را چشمی رسیده است

که لاله مشک و مجمر می نماید

در این موسم اثیر از یار، محروم

ستم ها بین، که داور می نماید

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

بهار امسال خوش‌تر می‌نماید

که از صد گونه زیور می‌نماید

نسیم از غیب نافه می‌گشاید

صبا از جیب عنبر می‌نماید

تماشا را سوی بستان خرامید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه