جانم فدای توست، که جانان من توئی
شمع وثاق و تازهگلستان من توئی
هستند شاهدان شکر لب به عهد تو
لیکن از آن میانه به دندان من توئی
جان بر سر غم تو نهم، وز من این سخن
بی حرمتیست جان، چه بود، جان من توئی
در عشق تو به خدمت سلطان برآمدم
ای مه، سعادت تو که سلطان من توئی
آنکس که گفت اثیر، به زنگان چه میکنی
زین نکته غافل است، که زنگان من توئی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت خاص کسی اشاره دارد که دارای چهرهای دلربا و گویش دلنشین است. شاعر از ویژگیهای ظاهری و رفتاری معشوق سخن میگوید و به تأثیر عمیق آن بر دل خود اشاره میکند. او میگوید که عقلش در مقابل جذابیت معشوق ناتوان است و در حسادت به خوشبختی او دچار تردید شده است. شعر از مشکلات عشق و احساسات عمیق ناشی از آن سخن میگوید، به طوری که صرفاً زیباییهای ظاهری او نمیتواند درد دل عاشق را درمان کند. همچنین شاعر به رابطهی عمیق و گمگشتهای که در دلش وجود دارد، اشاره میکند و از تأثیر قوی معشوق بر قلب و روح او مینویسد.
هوش مصنوعی: جان من فدای توست، زیرا تو محبوب منی و روشنیبخش و تازگیبخش وجودم هستی.
هوش مصنوعی: شاهدانی با لبهای شیرین در پیوند تو وجود دارند، اما میان این همه، فقط تو هستی که بر دندان من نقش بستهای.
هوش مصنوعی: جانم را بر سر غم تو فدا میکنم، اما این که بگویم، به خود من بیاحترامی است. جانم چیست جز تو؟
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، به خدمت تجاوز کردم و خود را در اختیار تو قرار دادم، ای ماه. خوشبختی من این است که تو برای من همانند سلطانی هستی.
هوش مصنوعی: کسی که گفت آنگاه به اثر میرسد، نمیداند که در حقیقت زنگان (شکاف) خود تو هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به بستان چرا روم که بستان من تویی
بدان چهر لالهگون گلستان من توئی
به ریحان چه میکنم که ریحان من توئی
شکفته گل بهشت به دوران من توئی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.