گنجور

 
اثیر اخسیکتی

ساقی من از خمار شبانه مشوشم

وقت است اگر به باده باقی کنی خوشم

آن آب هم طویله آتش به من رسان

باشم که یک زمان زنی آبی بر آتشم

الا به دست باده دوشین دواش نیست

زهری که من ز دست جفای تو می‌چشم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode