فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخههای دیوانهای هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۷ :: انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۳
کمالالدین اسماعیل (بیت ۱): می باز خورم و لیک مستی نکنم - الا بقدح دراز دستی نکنم
انوری (بیت ۱): می نوش کنم ولیک مستی نکنم - الا به قدح درازدستی نکنم
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳:تا که برگرد سبزه لاله برست - در گمان میفتد که چون رخ تست
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - این قطعه در مدح شمس الملّة و الدین شمس الدّین خوارزمی گوید::ای کریمی که پایۀ قدرت - برتر از اوج چرخ گرانست
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۴ - وله ایضا:منعما شکرهای انعامت - بزبان قلم نیاید راست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۱:به خدایی که در دوازده میل - هفت پیکش همیشه در سفرست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۰ - در نصیحت:اعتقادی درست دار چنانک - اعتمادت بدان نباشد سست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - لغزیست که در طلب خربزه گفته:ای کریمی که در زمین امید - هرچه رست از سحاب جود تو رست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۷ - در حضرت مخدوم بار خواهد:ای به همت بر آفتابت دست - آسمان با علو قدر تو پست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۸:انوری را ز حرص خدمت تو - چون بر آتش بود قدم پیوست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۹ - ناصرالدین طاهر را درد دندان عارض گشته انوری این قطعه هنگام عیادت او گفته و در هر بیتالتزام لفظ دندان نموده است:ای به دندان دولت آمده خوش - درد دندانت هیچ بهتر هست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - امیر یوسف نام و عدهٔ عطایی کرده و وفا ننموده بود در تهدید او گفته است:میر یوسف سخن دراز مکش - وقت میبین چگونه کوتاهست
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:آنچه عشق تو در جهان کردست - بالله ار دور آسمان کردست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸:به خدایی که از کمان قضا - تیر تقدیر را روان کردست
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۸:دلم در آرزوی عشق روی جانانست - بعشق می نرسم این همه بلا زانست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۶ - در مدح صاحب جمالالدین محمد و شکایت از روزگار:کمال دین محمد محمد آنکه برای - جمال حضرت و صدر و وزیر سلطانست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۷:بهشت را چه کنی عرضه بر قلندریان - بهشت چیست نشانی ز بود انسانست
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:چه باشد گر ز من یادت نیاید - که از دوری فراموشی فزاید
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - وله ایضاً:خطی زاری بسی ناخوشتر از ریش - که الحق جز ستردن را نشاید
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸:ز هجران تو جانم میبرآید - بکن رحمی مکن کاخر نشاید
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:ز عمرم بیتو درد دل فزاید - گر این عمرم نباشد بی تو شاید
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:تا بکف جام می توانم دید - زهد و سالوس کی توانم دید؟
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - و له ایضاً یمدحه حین وصول بشارة انصافه:بوی فصل بهار می آید - آب با روی کار می آید
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۷ - و قال:هیچ صحبت مباد با عامت - که چو خود مختصر کند نامت
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در مدح صاحب صدر طاهربن مظفر:باغ سرمایهٔ دگر دارد - کان شد از بس که سیم و زر دارد
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:یار با ما وفا نخواهد کرد - با خودم آشنا نخواهد کرد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۰ - در شکایت دهر:جور یکسر جهان چنان بگرفت - که همی بوی عدل نتوان برد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۲ - کتاب و کلاهی نزد بزرگی داشت در تقاضای آن گوید:به کلاهی بزرگ کرد مرا - آنکه گیتی به چشمشس آمد خرد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۳ - خواجه شمس انوری را پوستینی وعده کرده و در فرستادن آن تاخیر نموده بود این قطعه در تهدید وی گفته:شمس بی نور و خواجهٔ بیاصل - چند از این دفع گرم و وعدهٔ سرد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۵ - در هجا:میر طغرل بمرد و من گفتم - ملکالموت کار مردان کرد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۷ - در وعظ:شادمانی گزین و نیک خویی - که زمانه وفا نخواهد کرد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۹:به خدایی که آب حکمت او - از دل خاک میدماند ورد
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۵۶:دوش با من نگار من آن کرد - که بصد سال عذر نتوان کرد
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - وله ایضا:اینت سردی که این زمستان کرد - که همه کاره ما پریشان کرد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۶:به خدایی که کوه و دریا را - خازن در و لعل رخشان کرد
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:از گلبن زمانه مرا بهره خار بود - وزجانم روزگار نصیبم خمار بود
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸:آن روزگار کو که مرا یار یار بود - من بر کنار از غم و او در کنار بود
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:زهی در حسرت آن چشم مخمور - فتاده نرگس سرمست رنجور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۲ - در مدح دستور ناصرالدین طاهر:زهی دست وزارت از تو معمور - چنان کز پای موسی پایهٔ طور
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱:دمید صبح، چه خسبی چو بخت من برخیز؟ - بساز چنگ و برآور خروش رستاخیز
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۵:چهار چیز همی خواهم از خدای ترا - بگویم ار تو بگویی که آن چهار چه چیز
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸:مرا که زهره نباشد که در رخت نگرم - بیا بگو که ز وصل تو بر چگونه خورم؟
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴۸ - در مدح تاج الدین ابوالمعالی محمد المستوفی گوید و عرق نسترن خواهد:ایا به عالم عهد از تو نوبهاروفا - چرا چنین ز نسیم صبات بیخبرم
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲:سحرگهان که ز بهر صبوح برخیزم - هزار فتنه ز هر گوشه یی برانگیزم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۵۲ - در شکایت:بزرگوارا دانی کز آفت نقرس - ز هرچه ترشی من بنده میبپرهیزم
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶:بر آمد ز گلزار باد بهاری - بیاور می ارغوانی، چه داری؟
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۰ - وله ایضاً یمدحه ببلد النّشابور:جهان کرم پادشاه شریعت - که هستت بر اقلیم دین شهر یاری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:تو گر دوست داری مرا ور نداری - منم همچنان بر سر دوستداری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲:نگفتی کزین پس کنم سازگاری - به نام ایزد الحق نکو قول یاری
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷:زهی از روی تو گل شرمساری - بنفشه از سر زلف تو تاری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:ندارم جز غم تو غمگساری - نه جز تیمار تو تیمارداری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:گرفتم سر به پیمان درنیاری - سر جور و جفا باری چه داری
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸:نرگسا! چیستت که پنداری - دوش برخاستی ز بیماری
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹:هر شبی با دلی و صد زاری - منم و آب چشم و بیداری
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۱ - وله ایضا:این همه سرکشی مکن بر من - گرچه معزولم و تو بر کاری
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۲ - وله ایضا:در ضمیرم اگر چه کم گویم - سخن نغز هست بسیاری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:با من اندر گرفتهای کاری - کان به عمری کند ستمکاری
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:خه، شاد و کش آمدی کجایی؟ - شرمت بادا ز بی وفایی
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۶ - ایضا له:مخدوم کمال ملّت و دین - ای رای تو سوی نیک رایی
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۵ - در مدح سید سادات:با خاک در تو آشنایی - خوشتر ز هزار پادشایی
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷:تا کیام انتظار فرمایی؟ - وقت نامد که روی بنمایی؟
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۸ - ایضاً له:ای ز وصف مکارمت قاصر - هر فصیحی و مدحتآرایی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:این همه چابکیّ و زیبایی - این چنین از کجا همیآیی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:ای همه دلبری و زیبایی - بر دلم هیچ مینبخشایی
-
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:چنان خوب رویی بدان دلربایی - دریغت نیاید بهر کس نمایی؟
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸۹ - در قناعت و خویشتنداری:مرا دوستی گفت آخر کجایی - چرا بیشتر نزد ما مینیایی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱:خصم که ز پس نیزه خورد روز وغا - اندیشۀ خصمان چنان نیست مرا
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:گفتم که به پایان رسد این درد و عنا - دستی بزند به شادمانی دل ما
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸:داری ز پی چشم بد ای درّ خوشاب - یک نرگس ناشکفته در زیر نقاب
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹:ماییم نهاده سر بفرمان شراب - جان کرده فدای لب خندان شراب
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:چشم تو همی داشت دلم را بعذاب - گفتم بلب که کار ایشان دریاب
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:چون مردمک دیده ام ای در خوشاب - با آنکه بود بخشش من گوهر ناب
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:این دل چو شب جوانی و راحت و تاب - از روی سپیدهدم برافکند نقاب
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب - هم رغبت از آن شراب چون آتش ناب
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:زان روی که روز وصل آن در خوشاب - در خواب شبی بر آتشم ریزد آب
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳:شاها چوبداد داد هر کس دادت - داد طرب امروز بباید دادت
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:ای گشته ضمیر چون بهشت از یادت - انگیخته دولت جهان دل شادت
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۶:روزی گیرم میان تو چون کمرت - یا همچو قبا تنگ در آرم ببرت
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:سیاره به خدمت سپرد خاک درت - خورشید که باشد که بود تاج سرت
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:باور نکنی که از من عشوه پرست - بر بود دل شکسته آن نرگس مست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:ای عزم تو بر شکستن عهد درست - ز آمد شدن تو پای اومید سست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:دی توبت من ز آستین برزد دست - بشکست پیاله را و پنداشت که رست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:غمگین دل من که شادمان از غم تست - عمری گم کرد و جز رضای تو نجست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۳:ترکم سوی آماجگه آمد سرمست - چون غمزۀ خود تیر و کمان اندر دست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴:این ساغر می که بر کف دست من است - دانی که چراست نازنینم پیوست؟
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:عید آمد و ساز پارسایی بشکست - گل نیز چو روزه رخت برخواهد بست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶:تا هست ترا چراغ دانش در دست - از پای طلب همی نباید بنشست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷:چون دید بگاه رفتن از عزم درست - بر رهگذر لب پی جانم شده سست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۸:فرزند ترا اگر بکوهست نشست - از کان هرگز قیمت گوهر نشکست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:در وصل تو عزم دل من روز نخست - آن بود که عمر با تو بگذارم چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:آتش به سفال برنهادی ز نخست - پس با خاکم به در برون رفتی چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:دستم که به گوهر قناعت پیوست - پر بود و نبود آز را بر وی دست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:جدت ورق زمانه از جور بشست - عدل پدرت سلسلها کرد درست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:هجری که به روز غم مبادا دل و دست - بر دامن دل که گرد ننشست نشست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:جانا به تن شکسته و عزم درست - عمریست که دل در طلب صحبت تست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:ای شاه ز قدرتی که در بازوی تست - تیر تو به ناوک قضا ماند چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:با موزه به آب در دویدی به نخست - تا خرمن من به باد بردادی چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:کار تنم از دست دلم رفت ز دست - بیچاره دلم به ماتم جان بنشست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹:دل در خم آن زلف معنبر بنشست - جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:بوطالب نعمه ای گشادهدل و دست - با دست و دلت بحر و فلک ناقص و پست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱:ای صبر ز دست دل معشوقهپرست - این بار به دامن تو خواهم زد دست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:دی میشد و از شکوفه شاخی در دست - گفتم به شکوفه وعده بود این آن هست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:از حادثهای که هرچه زو گویم هست - هرچند که بشکست مرا هیچ نبست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست - کز من اثری نماند جز باد به دست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:گفتند که شعر تو ملک داشت به دست - گفتم عجبا و جای این معنی هست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:ای عهد تو عید کامرانی پیوست - افتاد بهار پیش بزم تو ز دست
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:ای ترک حصاری همه چیزت بنواست - الّا یک چیز کز تو آن عین خطاست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۰:یک روز شبی چو شمع برخواهم خاست - ورنیز زبانم ز کسان باید خواست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۱:ای دل اگرت بوصل دلدار هواست - مرگ خود و زندگیت ازو باید خواست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۲:تا دل بهوا جویی مهرت برخاست - هر شب غم تو تا بسحر مونس ماست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۳:در چاه ز نخدانت دل ما بنواست - وان خال سیاه تو بدین حال گواست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷:گفتند که گل چمن به یکبار آراست - برخاست و کلید باغ و کاشانه بخواست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸:در کوی تو هیچ کار من ناشده راست - ایام به کین خواستن من برخاست
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۹:هر کجا که دلی هست ز غم فرسودست - کس نیست که از رنج جهان آسودست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۰:در عمر مرا با تو شبی خوش بودست - زان وقت هنوز چشم من نغنودست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:زلف تو از آن دم که دلم بربودست - از زیر کله روی به کس ننمودست
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۲:از حلقۀ گوش تو دلم را خبرست - کین تندی طبعت همه از بهر زرست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۳:در بند جهان کسی که او بیشترست - چون زلف تو آشفته و آسیمه سرست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۴:تا تنگ دلم جای تو خوش پسرست - الحق ز خوشی دلم چو تنگ شکرست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۵:تا تنگ دلم جای چو تو خوش پسرست - الحق ز خوشی دلم چو تنگ شکرست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:فرمان تو بر جهان قضای دگرست - کلک تو گرهگشای بند قدرست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:چون حسن تو رنج من به عالم سمرست - کارم چو سر زلف تو زیر و زبرست
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۰:تیغ تو که لب تا لب او دندانست - دندان اجل در لب او پنهانست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱:از بس که رخ لاله خوش و خندانست - چشم تر نرگس اندر و حیرانست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۲:وقتی که درو راحت درویشانست - از من بشنو گر بتوانی دانست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:آن چیست که مقصود جهانی آنست - آن طرفه که از جهانیان پنهانست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸:با دل گفتم چو یار بی فرمانست - این صبر هوس پختن بیپایانست
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۷:گفتند دل تو الز خرد بیگانه ست - دیوانگی او همه شهر افسانه ست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴:تا خرمن آز را دلت پیمانهست - نزدیک تو جز حدیث نان افسانهست
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۸:گفتم: ز تو خوبتر درین شهر بسیست - گفتا که چو من بعالم اندر هم نیست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹:دی گفت ندیدمت درین روزی بیست - خیرست، کم آمدن چرا؟ موجب چیست؟
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۵:هجران تو دوش چون به من درنگریست - بنشست و به هایهای بر من بگریست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶:ای شاه نجیب کفشگر دانی کیست - آنکس که ازو خزینت از مال تهیست
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۵:گر در دهن تو از فراخی سخنیست - آسوده ز گفت و گوی هر طعنه ز نیست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۹:ای دل یارت که سر به سر کبر و منیست - بازیچهٔ غمزهاش پیمان شکنیست
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰:بی روی تو غمگسار من جز غم نیست - یک لحظه دلم ز خویشتن خرّم نیست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱:امشب که نشان روز در عالم نیست - بالای شب از روز قیامت کم نیست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲:پای تو اگرچه در وفا محکم نیست - در دست تو یک درد مرا مرهم نیست
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۷:آمد بر من چو بر کفم زر پنداشت - چون دید که زر نداشتم ره بگذاشت
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸:فصّاد چو بررگ تو نشتر بگماشت - خون در تن ازین تغابین نگذاشت
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹:اندوه تو چون دلم به شادی انگاشت - وز بهر تو پیوند جهانی بگذاشت
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۱:آن بت که جهان بغمزۀ مست گرفت - زان پس که دلم بزلف چون شست گرفت
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳:آن بت که دلم به زلف چون شست گرفت - عالم به خمار نرگس مست گرفت
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۷:ای قبله گه ملک خم ابرویت - وی سیلی ابلیس زده بازویت
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۸:بشنو زمن ای قبلۀ جانم رویت - این قصۀ در هم شدۀ هندویت
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹:تا روز به شب چو سوسنم بیرویت - بیدار چو نرگسم به گرد کویت
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۴:بلبل بسپیده دم همی زد فریاد - کین آتش گل در همه گلزار افتاد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۵:دمی می رفتم مست و کش و خرّم و شاد - آن ماه دو هفته پیش من باز افتاد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۶:وقتی که بتم گره بر آن زلف نهاد - از سختی بند بر قفا می افتاد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۷:از بس که سوی چمن برد بوی تو باد - وز بس که کند گل ز دور خار تو باد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲:از چرخ که کامی به مرادم ننهاد - وز بخت که بندی ز امیدم نگشاد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳:دادم به امید روزگاری بر باد - نابوده ز روزگار خود روزی شاد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴:جوهر که ز ایزدش همی نامد یاد - وز مرتبه آفتاب را بار نداد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:با هرکه زبان چرخ رازی بگشاد - چون پای نداشت پای تا سر بنهاد
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۸:چون دید بر آورده غم از جانم گرد - بی فایده بسیار پشیمانی خورد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۹:دوش آن دل خون گشتۀ محنت پرورد - جان هم بغم تو داد بر بستر درد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۰:هر کس که در آن قامت موزون نگرد - او را بقیاس خویش کوته شمرد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۱:آن لاله نگر چو ساغری آمده خرد - یک نیمه از آن صافی و یک نیمش درد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:مریخ سلاح چاوشان تو برد - گوی تو زحل به پاسبانی سپرد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲:چون نیست یقین که شب چه خواهد آورد - پیشش غم ناآمده نتوانم خورد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳:آن نور که ملک یافت از روی تو فرد - از هیچ فلک به دست نتوان آورد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴:عاقل چو به حاصل جهان درنگرد - خشک و تر آسمان به یک جو نخرد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:هر تیره شبی که ره به روزی نبرد - گردن به حساب عمر من برشمرد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:بوطالب نعمه آن جهانی همه مرد - هرگز غم این جهان خونخواره نخورد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:این عمر که سرمایهٔ ملکیست نه خرد - چون بیخبران همی به سر باید برد
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۲:زین سر که زبان دور باشت دارد - خصمان ترا بگفت و گو نگدارد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۳:بر من چو لبت ببوسه شکّر بارد - چشم تو روا بود گرش بشمارد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۴:آیین ستمگری که عالم دراد - در طبع بهار عدل می نگذارد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۵:زلف تو از آن باد که در سر دارد - جز بر گل لاله گام می نگذارد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۶:خون گشته دلم با تو چنان خو داد - کاندوه ترا شادی جان پندارد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۷:زلف تو که خون خلق ازو می بارد - گیرم دل عاشقان همی آزارد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۸:گر حلقۀ زلف تو کسی زبشمارد - در حال دلش بکفر ایمان آرد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۹:آن ماه که چرخ بر رخش مهر آرد - نقاش ازل مثل رخش ننگارد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸:صد پرده شبی فلک ز من بردارد - تا روز چو شب زپرده بیرون آرد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹:خود عهد کسی کسی چنین بگذارد - کاندر بد و نیک هیچ یادش نارد
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۷:شاخ ارز شکوفه شکل پروین دارد - آن هم ز سرشک من غمگین دارد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۳:بیننده که چشم عاقبتبین دارد - می خوردن و مست خفتن آیین دارد
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۱:دل را زرخ خوب تو می نگزیرد - چون زلف تو زان قرار می نپذیرد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:در عرصهٔ ملکی که کمی نپذیرد - با چند هنر کز چو منی نگزیرد
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۵:هر لحظه فلک بهانهای آغازد - تا از پی من درد دلی بر سازد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:رایت که جهان به پشت پای اندازد - از مسند و استناد او کی نازد
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۲:پیوسته دلم ز خرّمی پرهیزد - هر جا که غمی بود در او آویزد
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۳:باز این چشمم چه فتنه می انگیزد - کز دزدی و خون هیچ نمی پرهیزد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹:رای تو که صلح روز ملک انگیزد - در حادثهای چو رنگ قهر آمیزد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰:روزی که خرد سرشک رنگین ریزد - اندیشه چگونه رنگ شعر آمیزد
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۲:با ذوق لب تو باده گر می کوشد - میدانم بیقین که خون رز می جوشد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶:عدل تو چو سایه بر ممالک پوشد - کان ماند و بس که از کفت بخروشد
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۸:خصم تو که سر تیز تر از تیر آمد - در گردن او زره چو زنجیر آمد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰:تا رای تو از قدح به شمشیر آمد - گرد سپهت زبر فلک زیر آمد
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۲:هر گوهر معنی که دلم کرد پسند - تا ناطقه را ازو کنم عقدی چند
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۳:گفتی که بگو حال دل غم پیوند - تا چند نهان کنی ز من؟ آخر چند؟
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۴:دیدی که دگر بی رخ آن سرو بلند - آمد گل و بلبل بر او رخت افکند
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۵:ای باد صبا ، بخاک پایت سوگند - از من بر خواجه بر زمین بوسی چند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۳:چون سایه دویدم از پسش روزی چند - ور صحبت او به سایهٔ او خرسند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴:ای دل چه کنی به عشوه خود را خرسند - پای تو فرو گلست و این پایه بلند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵:پست افکندم غم تو ای سرو بلند - شادم که مرا غمت بدین روز افکند
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۶:یارم چو سوار سوی میدان راند - از دشمن و دوست جان و دل بستاند
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۷:ایّام بر آنست که تا بتواند - یک روز مرا بکام خود ننشاند
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۸:پروانۀ تو عمید اصلاً بنخواند - شمعی که تو افروخته بودی بنشاند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:آن روز که جان نامهٔ عشق تو بخواند - دل دست زجان بشست و دامن بفشاند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷:خوی تو ز دوستی چو دامن بفشاند - ننشست که تا به روز هجرم ننشاند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸:ای دل ز هزار دیده خون میراند - عشقی که ترا سلسله میجنباند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:با آنکه همه کار جهان او راند - آنگه بنشین که نزد خویشت خواند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰:چندان که مرا دلبر من رنجاند - گر هیچ کسی نداند ایزد داند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:یکباره مرا بلایت از پای نشاند - بر یک یک مویم آب رنجوری ماند
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۰:لعل تو طریق مهربانی داند - هر شیوه که در لطف تو دانی داند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲:ای دیده دل آیت بلا میخواند - هشدار که در خونت بسی گرداند
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۵:زر رشتۀ خور زتاب شب بگسستند - یکباره در روزه بما در بستند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:چشم و دل من که هرچه گویم هستند - در خصمی من به مشورت بنشستند
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۷:هر کس که رخ و قد نگارم بیند - بروی گل و سرو و شمع را نگزیند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶:گردون چو نشست و خاست تو میبیند - با خلق همان شیوه چرا نگزیند
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۳:گر زانکه ترا غم دلی روی نمود - بس تنگ دلیت از آن نبایست افزود
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۴:روزی دل من ز جست و جویی ناسود - پای طلبم ز بس تکاپو فرود
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۵:گل چو ز صبا حدیث رویت بشنود - لبخند یی از سر رعونت بنمود
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۶:روزی لبم از رخ تو بوسی بر بود - از ساده دلی رخ تو بر وی بخشود
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۷:انگشت گزان چو دیدمش خشم آلود - از بلعجبیم طرفه دستی بنمود
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۸:ای دل اگرت چه دیده بس رنج نمود - مگذار که او از تو بود ناخشنود
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۹:تیغ تو گیاهیست که مردم درود - وز زخم زبان برو خطایی نرود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:چشم تو در آیینه به چشم تو نمود - بر چشم تو فتنه گشت هم چشم تو زود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:گفت آنکه مرا ره سلامت بنمود - کان بت نکند وفا و برگردد زود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹:دستت به سخا چون ید بیضا بنمود - از جود تو در جهان جهانی بفزود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰:با دل گفتم که عشق چون روی نمود - در دامن صبر چنگ محکم کن زود
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۱:شاها کرمت ز قاف تا قاف رسید - مثل تونه چشم دید و نه گوش شنید
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۲:چون کیسۀ غنچه را صبا پر زردید - غمّازی کرد و پرده بروی بدرید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۳:یک شب مه گردون به رخت مینگرید - وز اشک ز دیده خون دل میبارید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۴:آن روز که بنده خاک خدمت بوسید - بر خدمت تو هیچ سعادت نگزید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۵:بیداد فلک پردهٔ رازم بدرید - تیمار جهان امیدم از جان ببرید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۶:زان پس که وصال روی در پرده کشید - واندوه فراق پرده بر من بدرید
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۳:گفتی دودلی تو ، از تو کاری ناید - بهتان چنین نهی تو بر من شاید
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۴:باغ از گل و لاله ار چه می آراید - بی روی تو دل دمی کجا آساید
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۵:این مردم چشم من همی نا ساید - در جستن تو جهان همی پیماید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۷:در مستی اگر ببرد خوابم شاید - می دیده ببندد ارچه دل بگشاید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۸:جان یک نفس از درد تو میناساید - وز دل نفسی بیتو همی برناید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۹:یک در فلک از امید من نگشاید - یک کار من از زمانه میبرناید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۰:بس راه که پای همتم پیماید - تا مشکل یک راز فلک بگشاید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۱:دی قهر تو گفتی که اجل میزاید - وامروز بقا به عدل میافزاید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۲:زلف تو که در فتنه کنون میآید - از غارت جان و دل نمیآساید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۳:گر بنده ز آب میبترسد شاید - مکتوب تو هم دلیریی ننماید
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۲:ماییم چو خر گه همه بر بسته کمر - در خدمت تو صف زده در یکدیگر
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۳:مانند دو چشمیم من و آن دلبر - در نیک و بد زمانه با هم یاور
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۴:تا ز رنکنی از دهن کیسه بدر - هرگز نرسی بوصل آن سیمین بر
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۵:تا کرد مرا دیده بروی تو نظر - اندر سر من نماند از عقل اثر
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۶:در طبع تو ناکسی و در دست تو زر - گشتند مکقیم چون گهر در خنجر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۲:گویی که میفکن دبه در پای شتر - تا من چو خران همی جهم بر آخر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۳:رای تو که آفتاب فضلست و هنر - گر یاد کند نیم شب از نیلوفر
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۷:تا شاخ شکوفه سیم خود کرد نثار - کاری بنوا دارد و برگی بسیار
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۸:بستند گرو با نفس مشک تتار - بوی گل و باد سحر وزلف نگار
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۹:در کار سخن رنج کشیدم بسیار - و اکنون زسخن شدم بیک ره بیزار
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۰:تا هست گل سعادت ای دوست ببار - دست از طرب و نشاط و می باز مدار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۴:با خار قناعت ار بسازی یکبار - از هر قدمی برویدت صد گلزار
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۵:دی ما و می و عیش خوش و روی نگار - وامروز غم جدایی و فرقت یار
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۲:شد بر دل من زلفک هندوی تو چیر - بر بودش و در زیر کله رفت دلیر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۳:ای رای تو آفتاب و ای کلک تو تیر - وی چون تو جوان نبوده در عالم پیر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۴:هستم شب و روز و روز و شب در تدبیر - تا خصم ترا چون کشم ای بدر منیر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۵:منصوریه هرگزت درآمد به ضمیر - کاید به درت موکب میمون وزیر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۶:ای چرخ نفور از جفای تو نفیر - وی بخت جوان فغان از این عالم پیر
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۸:در عشق تو گر زین سپس ای مایۀ ناز - چون گل بکفم چند درست آید باز
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۹:در مدح تو مر مرا پس از فکر دراز - کم می آمد معانی خوب فراز
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۰:کردیم دگر شیوۀ رندی آغاز - تکبیر زدیم چار بر پنج نماز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۰:از آرزوی خیال تو روز دراز - در بند شبم با دل پر درد و نیاز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۱:ای دست تو در جفا چو زلف تو دراز - وی بیسببی گرفته پای از من باز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۲:آن شد که من از عشق تو شبهای دراز - با مه گله کردمی و با پروین راز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۳:زان شب که به روز بردهام با تو به ناز - روز و شبم از غمت سیاهست و دراز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۴:دل شادی روز وصلت ای شمع طراز - با صد شب هجر بیش گفتست به راز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۵:گر در طلب صحبتم ای شمع طراز - دوش آبله کرد پایت از راه دراز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۶:ای دل بخریدی دم آن شمع طراز - وی دیده حدیث گریه کردی آغاز
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۵:ای خوی تو همچو اشک من رنگ آمیز - وی بر دل من ز زلف تو رستا خیز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۹:نایی بر من به خانهای شورانگیز - وانگه که بیایی به هزاران پرهیز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۰:بازار قبول گل چو شد خوش خوش تیز - گفتم که به باغ در شو ای دلبر خیز
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۲:خالیست سیاه بر رخ آن مه وش - افتاده خوش و مراهمی افتد خوش
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۵:روزی که کنم هجر ترا بر دل خوش - گویم چه کنم تن زنم اندر آتش
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶:ماییم و دو شیشکک می روشن و خوش - یک حوضک نقل و یک تنورک آتش
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۷:چون بندگی شهت نمیآید خوش - با ملک چو آب و دولت چون آتش
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۲:رشک ایدم از جعد تو ای عشوه فروش - کو روی ترا چنان کشد در اغوش
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۳:امشب منم و جام می و نوشانوش - فردا بوداع دستها در آغوش
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:دوش از کف وصل آن بت عشوه فروش - تا روز می طرب همی کردم نوش
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۴:خصم تو که دار درخ زرد و دل تنگ - پیوسته چو تیغ می زند سر بر سنگ
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۵:از حادثه ها اگر چه باشم دلتنگ - وز واقعه ها اگر چه دارم صد رنگ
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۶:هرگز بکسی... ل این دل تنگ - وز خوی بدت نه صلح پیداست نه جنگ
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۱:در منزل آبگینه هنگام درنگ - چون بیتو دل شکسته را دیدم تنگ
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۹:کردم بهوس عمارتی اندر دل - وز آلت و ساز کار بودم غافل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۲:ای مسند تو قاعدهٔ دولت گل - خصمت که ز عز تست دست خوش ذل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۳:ای گوهر تو خلاصهٔ عالم گل - باد از تو دو قوم را دو معنی حاصل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۴:آخر شب دوش بیتو ای شمع چگل - بگذشت و گذاشت در غمم خوار و خجل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵:آمیختم از بهر تو صد رنگ و حیل - هم دست اجل قویتر آمد به جدل
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۰:ای سعد فلک را ز رخ خوب تو فال - وی مرغ کرم را ز سخایت پروبال
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۱:خاک سر کوی آن بت مشکین خال - می بوسیدم دوش باومید وصال
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۲ - قال الملک السعید شهاب الدین سلیمانشاه و ارسل به:چون نیست مرا به خدمتت راه وصال - سر بر خط دیوان تو دارم همه سال
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۶:ای چشم زمانه کرده روشن به جمال - در گوش تو برده خوشترین لفظ سؤال
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۷:زین عمر به تعجیل دوان سوی زوال - دانی که جهان چه آیدم پیش خیال
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۸:در هجر همی بسوزم از شرم خیال - در وصل همی بسوزم از بیم زوال
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۱:ابر آمد و کرد پر گهر دامن گل - زیرا همه دامنست پیراهن گل
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۲:عشّاق بر آمدند پیرامن گل - یکباره زدند دست در دامن گل
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۳:آتش چو فکند باد در خرمن گل - بر خاک چکید آب پیراهن گل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۱:پیراهن گل دریده شد بر تن گل - شلوار تو بینما چو پیراهن گل
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۷:آن زلف نگر بر رخ آن شهره صنم - آویخته بی جنگ و خصومت در هم
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۸:بهر تو بود میل بسوی که کنم؟ - وصل تو بود هر آرزوی که کنم؟
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۹:گر در همه عمر روزی از روی کرم - گویی که چگونه بی تو با این همه غم
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۰:گر چاشنی غمش بیابی یک دم - هرگز نخوری تو از پی شادی غم
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۱:از حد چو برفت ماجرای من و غم - گفتم که بنامه در از آن شرح دهم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۴:آنم که ندانم نه وجود و نه عدم - دانم که ندانم نه حدوث و نه قدم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۵:دردا که فرو شد لب شادی را غم - پر گشت و نگون گشت پیمانهٔ غم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۶:ای گوهر تو اصل طفیل آدم - وی ذات تو معنی و عبارت عالم
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۲:از لعل تو پخته گشت هر کاری خام - وز خط تو شد دایرۀ ماه تمام
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۳:ای شب بستان درازی از صبح بوام - مگذار که باز خندد امشب لب بام
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۷:چرخا زحلت نحسترست یا بهرام - زهرهت غر و مشتریت مغرور به نام
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۸:ای زیر همای همتت چرخ مدام - کبک از نظرت گرفته با باز آرام
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۹:رفتم چو نبود بیش از این جای مقام - هرچند به نزدیک تو بودم آرام
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۰:از مشرق دست گوهر آل نظام - ده ماه تمام را طلوعست مدام
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۱:دل فرق نمیکند همی دانه ز دام - راهیش به جامعست و راهیش به جام
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۳:آن روز که بر خاطر عالی گذرم - از عجب چو نرگس همه در خود نگرم
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۴:بی روی تو صدره بگل ار برگذرم - ممکن نبود که نیز در وی نگرم
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۵:گر آب خورم درد شود بر جگرم - ور خواب کنم گرد شود در بصرم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۶:دی کرد وداع بر جناح سفرم - تا دست فراق کرد زیر و زبرم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۷:روزی که به حیلت به شب تیره برم - میگویم شکر و باز پس مینگرم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۸:زلف تو دلم برد و به جان در خطرم - گیرم که ز بیم پی به زلفت نبرم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۹:سودای تو بیرون شده یکسر ز سرم - وز کوی تو ببرید خرد رهگذرم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۰:چون روی ندارم که به رویت نگرم - باری به سر کوی تو بر میگذرم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۱:ای دل ز فلک چرا نیوشی آزرم - هم بادم سرد ساز و با گریهٔ گرم
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۷:چشمی ز خیال تو پر اختر دارم - دستی ز غم هجر تو بر سر دارم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۲:آخر ز تو چون روی به خون تر دارم - در عشق ز هیچ روی باور دارم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳:از غم صدف دو دیده پر در دارم - وز حادثه پوستین به گازر دارم
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۷:می باز خورم و لیک مستی نکنم - الا بقدح دراز دستی نکنم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۳:می نوش کنم ولیک مستی نکنم - الا به قدح درازدستی نکنم
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۴۶:از ضعف اگر کام ز هم بگشایم - بنشینم و یکچند همی آسایم
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۴۷:دور از تو اگر لب بنفس بگشایم - از بی زوری با دم خود برنایم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۱:چون پای همی تحفه برد هر جایم - وز پای به پای آمدنی میآیم
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۵۲:چشم تو کزو در هوس یک نظریم - گفتم نظری از و بجانی بخریم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۴:سبحانالله غمی به پایان نبریم - الا که ازو در دگری مینگریم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۵:با گل گفتم چون به چمن برگذریم - چون از همه باغ آرزوی تو بریم
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۳:ای مدح تو آورده قلم را بسخن - وی ناطقه در وصف کفت بسته دهن
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۴:با دیده دلم گفت: چو از دست تو من - خون گشتم و ساختم در آتش مسکن
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۵:گر باد شوم، در آیمت پیرامن - ورکرد شوم، نشینمت بر دامن
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۶:در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن - هر گه که ره گریز جویم ز تو من
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۷:نرگس که در انتظار گل بود چو من - یک چند نهاده چشم بر طرف چمن
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۸:خصمم که بگفت و گو درآمد با من - ریش چو جوال دیدمش تا دامن
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۷:ای دل چو غم نوت دهد چرخ کهن - چون کار ندیدگان مشو بیسر و بن
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۸:ماییم و صراحی و شراب روشن - مرغی دو و نان چند و زیشان دو سه تن
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۶:در فرقت تو چو بلبلم نوحه گران - چون دیدۀ نرگس از پی جان نگران
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۷:برخیز و مخور غم جهان گذران - بنشین و جهان بشادمانی گذران
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۰:ای دل مگذار عمر چون بیخبران - ایمن منشین ز روزگار گذران
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۱:شخصی دارم زنده به جان دگران - عمری به هزار درد و محنت گذران
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۰۹:چون خواب نیاییم بدین چشم درون - وز دل نشوی دمی چو اندیشه برون
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۰:جانا ز پی وصال چون گشت کنون - آمیزش ما ز ناخن و گوشت فزون
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۱:هر شب ز غم تو ای غمت روز افزون - از نالۀ من بناله آید گردون
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۵:ای گنده دهان چو شیر و چون گرگ حرون - چون خرس کریه شخص و چون خوک نگون
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۶:سبحان الله ز گردش چرخ برین - بی شرکت من غمی نیاید بزمین
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۷:دیدی که ز ناز بودم ای ماه زمین - گردان شده چون پیاله زان دست بدین
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۸:گر رای تماشا کنی ای دل منشین - بیرون جه از آن کمند زلف برچین
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۷:بوطالب نعمت ای همه دولت و دین - در خود نگر و جمله جهان نیک ببین
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۳۲:با آنکه بهیچ سان نیم در خور تو - باطل نکنم نام خود از دفتر تو
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۳:رفتم چو نماند هیچ آبم بر تو - در چشم تو خوارتر ز خاک در تو
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۴:دستی نه که گستاخ بکوبد در تو - پایی نه که آزاد بپوید بر تو
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۵:گر هیچ سعادتم رساند بر تو - جان پیش کشم مباش گو در خور تو
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۶:از بند سخن لبم چو بگشاد گره - از خشم در ابروانش افتاد گره
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۷:چون دید که رکد غمزۀ خیره سته - بر قصد دلم کمان ابرو برزه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۳:کسری که کمان عدل او کرد به زه - حاتم که ز کان به جود بگشاد گره
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۴:چون باز کنی ز زلف پرتاب گره - احسنت کند چرخ و فلک گوید زه
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۸:ای دوست اگر نیی ز حالم آگاه - کز دست تو دارم همه احوال تباه
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۹:ای راه وصال تو درازی کوتاه - جز بندگی تو هر چه کردیم، گناه
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۵۰:یاران منا، چه بودتان از ناگاه - کاندر پی یکدیگر برفتید بگاه؟
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۵:ای نحس چو مریخ و زحل بیگه و گاه - چون زهره غرو چو مشتری غره به جاه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۶:با روز رخ تو گرچه ای روت چو ماه - از روز و شب جهان نبودم آگاه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۷:از بهر هلال عید آن مه ناگاه - بر بام دوید و هر طرف کرد نگاه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۸:با من به سخن درآمد امروز پگاه - آن لاغری که دارمش از پی راه
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۵۵:شایستة هجر خدمتی نا کرده - در نعمت هجران توام پرورده
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۲:دی طوف چمن کرده سه چاری خورده - آهنگ حزین و پرده حزان کرده
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۶۶:مستش دیدم گرفته راه خانه - خلقی با او ز خویش و از بیگانه
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۶۷:گفتا که چو تنها شوی اندر خانه - آیم ببر تو تا کنم افسانه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۴:در راه فرید کاتب فرزانه - بگشاد شبی در تناسل خانه
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۶۹:تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟ - با اهل فضول هم وثاقی طلبی؟
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۰:ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس - پایان غم تو بی .....
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۶:مریخ به خنجر تو جوید فتوی - ناهید به ساغر تو پوید ماوی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۱:گل گرچه بنکوییست انگشت نمای - سرو ارچه بشاهدیست بستان آرای
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۲:ز آمد شدن تو گرچه باشم در وای - تا ظن نبری کز تو بگردانم رای
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۳:گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای - باشم سوی خویش مرگ را راهنمای
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۴:هان ای دل حیرت زدۀ بی سر و پای - گر هست ترا بخدمت جانان رای
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۵:هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای - برخاسته یی بقصد آن شهر آرای
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۶:شد در سر کار این دل کار افزای - صبر و خرد و هر چه مرا بدبر جای
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۷:با آنکه تن ضعیف من شمع آسای - از جنبش بادی بنشیند بر جای
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۸:در پنجه شدم با قدح مرد گرای - تا کرد چنانم که نجنبم از جای
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۷:پایی که مرا نزد تو بد راهنمای - دستی که بدان خواستمت من ز خدای
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۸۰:رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی - در برگیرد قد ترا بی ادبی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۰:زان شب که نشستیم به هم با طربی - کردیم فراق را به وصلت ادبی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۸۲:ای دل بشبی که با غمش بنشستی - از ناله خروشی بجهان دربستی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۸۳:جانا خبرت نیست که دی در مستی - با چنگ چه کرده یی ز چابک دستی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۸۴:از بس که بلای دل ما می جستی - از خطّ تو در کار تو آمد سستی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۲:دوش ارنه وقارت به زمین پیوستی - فریاد و دعایت به زمین کی بستی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۳:دوش از سر درد نیستی در مستی - گفتم فلکا نیست شدم گر هستی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۸۹:آن آب کزو بود دلم را شادی - د رچشم خودش هیچ محل ننهادی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۰:پیوسته کنی تو از غم من شادی - چندانکه من از بندگیت آزادی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۵:گر شعر در مراد میبگشادی - یا کار کسی به شعر نوری دادی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۱:گر دوش بتم تالۀ من بشنودی - با سنگ دلی بر دل من بخشودی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۱:دیروز که در سرای عالی بودی - رمزی گفتی اشارتی فرمودی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۲:از غایت جنگجویی و فتنه گری - گر گل بکفت فتد دهانش بدری
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۳:زلف تو که چون او نبود خیره سری - مشکیست کز وسوخته شد هرجگری
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۳:هر شب بت من به وقت باد سحری - دل باز فرستدم به صاحب خبری
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۴:کویی که درو مست و بهش درگذری - زنهار به خاک او به حرمت نگری
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۵:ای شب چو ز نالهای من بیخبری - بر خیره کنون چند کنم نوحهگری
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۶:دل سیر نگرددت ز بیدادگری - چشم آب نگیردت چو در من نگری
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۷:با دلبرم از زبان باد سحری - گل گفت نیایی به چمن درنگری
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۴:گر بردارم بی تو سر از بیناری - در پا آیم چو عبهر از بیماری
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۵:زلف تو که دید آن بصورت ماری - گرد شکر تو مور خط بسیاری
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۶:بر رغم من ار گرفته بودی یاری - آنگه که زرم نبود گفتم: آری
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۷:زلفی که بدوست هر دلی را کاری - در زیر کلاه کرد پنهان ، آری
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۸:ای دل بنشین به عافیت کو داری - تا باز نیفکنی مرا در کاری
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۹:مسعود قزل مست نهای هشیاری - یک دم چه بود که مطربی بگذاری
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۰:گفتی که به هر قطعه مرا هر باری - از خواجه به تازگی برآید کاری
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۱:ای دل به غم عشق بدین دشواری - آسان آسان پرده مگر برداری
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۰۳:چشمت بکر شمه از سر طنازی - دی گفت شبی بوصل من پردازی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴:چون چنگ خودم به عمری ار بنوازی - هم در ساعت پردهٔ خواری سازی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۰:ما راست دلی که نیست خالی نفسی - هر گوشۀ او ز سر صاحب هوسی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۱:درجنگ ترا بیازمودیم بسی - همچون سپهرخودی فگنده ...سی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۸:ای نوبت تو گذشته از چرخ بسی - بینوبت تو مباد عالم نفسی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۹:دی درویشی به راز با همنفسی - میگفت کریم در جهان مانده کسی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۳:زین گونه که تو بدل ربایی فاشی - عاشق خواهی ز سنگ صد بتراشی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۰:با دل گفتم کهای همه قلاشی - چونی و چگونهای کجا میباشی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۷:آن دل که بدی سغبۀ هر دلگسلی - زلف تو ببرد آن چنان مستحلی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۸:ای خام که عادتت بود سنگدلی - بس خوب و نکویی ، زچه آبی؟ چه گلی؟
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۳:ای نسبت تو هم به نبی هم به علی - عمر ابدی بادت و عز ازلی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۲۹:یار آمد دوش و کردمش مهمانی - هر چش گفتم نکرد نافرمانی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۳۰:پیوسته ز بهر شهوت جسمانی - این جان شریف را همی رنجانی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۳۱:بی آنکه بآمدن قدم رنجانی - هر روز مرا بوعده یی بنشانی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۰:در ملک چنین که وسعتش میدانی - با شعر چنین که روز و شب میخوانی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۱:ای دل طمعم زان همه سرگردانی - نومیدی و درد بود و بیدرمانی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۴۳:تیری، که چو در خود کشمت دور شوی - ماهی، که شوی غریب هرمه بنوی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۴۴:بر خاک در تو دوش ای سلسله موی - با بی خوابی کرده بدم روی بروی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۷:هر روز به نویی ای بت سلسلهموی - جای دگری به دوستی در تک و پوی
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۳:من پیرو کهن گشته ز جان فرسایی - عشق آمد و داد از توام بر نایی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۴:ای سرو که سر بر آسمان می سایی - وز قدّ بلند لاف می پیمایی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۵:مانند گل دو رنگی ای بینایی - بی زر رخ گلگون بکسی ننمایی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۶:مشتاق توام ، روی بمن ننمایی - بیمار توان، بپرسشم نگرایی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۷:گل گرچه کند دعوی شهر آرایی - او چون رخ تو کجاست در زیبایی؟
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۸:یک روز بکوی عاشقان بر نایی - وز بهر تماشا نظری نگشایی
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۹:کی بر کنم از تو من دل ای بینایی - کز عشق تو گشته ام بدین رسوایی؟
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۹:گفتم که نثار، جان کنم گر آیی - گفتا به رخم که باد میپیمایی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۰:چون دیده فرو ریخت به رخ بینایی - وز دل اثری نماند جز رسوایی
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱ - و له یمدح الامام الاعظم الصّدر السّعید الشهیّد رکن الدّین مسعود بن ساعد:تبارک الله ازین جنبش نسیم صبا - که لطف صنعت او از کجاست تابکجا!
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح علاء الدین ابوعلی الحسن الشریف:سپهر رفعت و کوه وقار و بحر سخا - علاء دین که سپهریست از سنا و علا
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در مدح امیر اجل ابو علی علاء الدین حسن:سپهر رفعت و کوه وقار و بحر سخا - بهاء دین خدا آن جهان قدر و بها
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶ - و قال ایضاًَ یمدح الّصدر الّسعید رکن الدّین صامد و یصف الشّمس:چیست این جرم منوّر سال و ماه اندر شتاب؟ - شهسواری پر دل پیروز جنگ کامیاب
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در مدح صاحب مجدالدین ابوالحسن عمرانی:اینکه میبینم به بیداریست یا رب یا به خواب - خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:ای جهان عدل را انصاف تو مالکرقاب - دین حق را مجد و گردون شرف را آفتاب
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸ - و له ایضا فی رمد عینه:جانم ز درد چشم بجان آمد از عذاب - یا رب چه دید خواهم ازین چشم دردیاب ؟
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - ایضا له:ای عزم تیز تار تو چون عمر درشتاب - چون کار روزگار عطای تو بیحساب
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب - وز شب تپانچهها زده بر روی آفتاب
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در مدح ناصرالدین طاهر:چون وقت صبح چشم جهان سیر شد ز خواب - بگسسته شد ز خیمهٔ مشکین شب طناب
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - وقال ایضاً یمدحه:ای گفته جان جانها، روزی هزاربارت - کز چشم زخم بادا، ایزد نگاهدارت
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:خه از کجات پرسم چونست روزگارت - ما را دو دیده باری خون شد در انتظارت
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - وقال ایضاً فی الزهد وترک الدنیاوالموعظة والحکمة:ای دل چو آگهی که فنا در پی بقاست - این آرزو و آز دراز تو بر کجاست؟
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶ - در شکایت گوید و توقع تلطف کند:چون برگهای طوبی طبعم به نام تو - یک روی بر ثنا و دگر روی بر دعاست
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - و قال ایضاً یمدحه و یلتمس الفروه «در این قصیده التزام موکند»:ای که از هر سر موی تو دلی اندرواست - یک سر موی ترا هردو جهان نیم بهاست
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - در مرثیهٔ سیدالسادات مجدالدین ابیطالببن نعمه:شهر پرفتنه و پر مشغله و پر غوغاست - سید و صدر جهان بار ندادست کجاست
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - وله ایضآ یمدحه:برتافتست بخت مرا روزگار دست - زانم نمی رسد بسر زلف یار دست
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - در مدح مجدالدین محمدبن نصر احمد:گرچرخ را در این حرکت هیچ مقصدست - از خدمت محمدبن نصر احمدست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۰ - در شکایت دوری از بزم مخدوم:شاها بدان خدای که بر دست قدرتش - هفت آسمان چو مهره به دست مشعبدست
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - ایضاً له:ای کریمی که در ستایش تو - عقل کل را زبان بفرسودست
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۸ - وله ایضا:صدر آزادگان کریم الدّین - که همه رسم تو کرم بودست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۷ - اظهار اشتیاق کند:به خدایی که در پرستش خویش - آسمان را رکوع فرمودست
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - و قال ایضاً یمدحه:اصفهان خرّمست ومردم شاد - این چنین عهدکس ندارد یاد
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۲ - ایضا له:هر که این هر دو قطعه بر خواند - که ازین پیش کردم آنرا یاد
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۳ - وله ایضا:دوش خر بنده کرد پیشم یاد - کاسبک خواجه زندگی بتو داد
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۴ - وله ایضا:خواجه از بخل در مسلمانی - اعتقادی برای خود بنهاد
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴ - در مدح ملک بدرالدین سنقر:عید بر بدر دین مبارک باد - سنقر آن آفتاب دولت و داد
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - و قال ایضاً یمدحه:درین جناب همایون که تا قیامت باد - بیمن معدلت صدر روزگار آباد
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۰ - وله ایضا:هر آن سعادت کاندر ضمیر افلاکست - نثار حضرت عالیّ مجد دینی باد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح ملک نصرةالدین:مبشر آمد و اخبار فتح ختلان داد - نشاط باده کن ای خسرو خراسان شاد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - در جواب مکتوب عمادالدین پیروزشاه:مثال عالی دستور چون به بنده رسید - قیام کرد و ببوسید و بر دو دیده نهاد
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - وله ایضاً:ای طلعت تو عید بزرگ جهانیان - ایّام عید و فصل شریفت خجسته باد
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵ - در تهنیت عید و مدح پیروزشاه:ای عید دین و دولت عیدت خجسته باد - ایامت از حوادث ایام رسته باد
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - و قال ایضاً:خواجه از کبر آن پلنگ آمد - که همی با وجود بستیزد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۹ - درشکایت دهر:کی بود کاین سپهر حادثهزای - جمله از یکدگر فرو ریزد؟
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - طبیبی را ذم کند:مقبلی آنکه روز و شب ادبار - از سر و ریش او همی ریزد
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - وله ایضاً:هر که در...هلد بغا باشد - ور مزکّی شهر ما باشد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸:هرچه با من کنی روا باشد - برگ آزار تو کرا باشد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰۲ - امیر شجاعی شاعر در قدح انوری گفته:هر بلایی کز آسمان آید - گرچه بر دیگری قضا باشد
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:از این بشارت خرْم که ناگهان آمد - هزار جان غمی گشته شادمان آمد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:عجب عجب که ترا یاد دوستان آمد - درآ درآ که ز تو کار ما به جان آمد
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - وقال ایضا یمدح الاتابک الاعظم سعد بن زنگی طاب ثراواه اوان استخلاصه من المواخذه:ایا شهی که ضمیرت بچشم گوشۀ فکر - رموز غیب ز لوح ازل فروخواند
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:مرا مرنجان کایزد ترا برنجاند - ز من مگرد که احوال تو بگرداند
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۳ - در مدح اکفی الکفات امیر ضیاء الدین احمد عصمی:خدای جل جلاله ز من چنین داند - که هرکه نام خداوند بر زبان راند
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - ایضاً له:ای بزرگی که دست تریبتت - پای اقبال استوار کند
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:گر وفا با جمال یار کند - حلقه در گوش روزگار کند
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - و له ایضاً و یهنئه بولادة ابنه جلال الاسلام:مرا ز خواب برانگیخت دوش وقت سحر - نسیم باد صبا چون زگلستان بوزید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۵ - در مفارقت:خدایگانا نزدیک شد که صبح ظفر - زظل گوهر چترت شود سیاه وسفید
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - و قال ایضاً یمدحه:بزرگوارا! صدرا ! مرا چنان باید - که خاک پای تو بر اوج چرخ بفزاید
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - وله ایضا:امام ملّت و مفتیّ مشرق و مغرب - بیان کند که شریعت چه حکم فرماید
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۲ - ایضا له:اگر به کم ز منی داد شغل من خواجه - روا بود که مرا صد امید بفزاید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۷ - در قضا و قدر:خدای کار چو بر بندهای فرو بندد - به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - وقال ایضاً یمدحه:این خرّمی نگرکه مرا ناگهان رسید - وین مملکت نگرکه بمن رایگان رسید
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۷ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:طبعم به عرضه کردن دریا و کان رسید - نطقم به تحفه دادن کون و مکان رسید
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - وقال ایضاًیمدح الاتابک الاعظم سعدبن زنگی طاب ثراه ویصف الفرس:مملکت رازنوی داد شکوهی دیگر - شاه جمشیدصفت،خسرو افریدون فر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - از زبان اهل خراسان به خاقان سمرقند رکنالدین قلج طمغاج خان پسرخواندهٔ سلطان سنجر:به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر - نامهٔ اهل خراسان به بر خاقان بر
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - وقال ایضاًفی مدح الاتابک الاعظم مظفّرالدّنیاوالدّین ابی بکر بن سعد زنگی طاب مثواه و یصف الفلک:کیست آن سیّاح، کورا هست بر دریا گذر - مسرعی کو سال و مه بی پای باشد در سفر؟
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۰:با یکی مزاح و دو خنیاگر و سه تا حریف - دوش نزدیک من آمد آن پسر وقت سحر
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۷ - در طلب شکر و عود:ای هنر از آتش تو بویا همچو عود - وی فلک در خدمتت چون نیشکر بسته کمر
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - و قال ایضآ یمدحه و یذکر فیها احتراق الببوت:شکست پشت امید و نبود کار هنر - که از وفا و مروّت نمی دهند خبر
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۳ - وله ایضا:زهی زرفعت تو خورده آسمان تشویر - زهی ندیده ترا چشم روزگار نظیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۸ - در مدح نظامالملک صدرالدین محمد میراب مرو:شبی گذاشتهام دوش در غم دلبر - بدان صفت که نه صبحش پدید بد نه سحر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۲ - در مدح میرآب مرو صاحب سعید صدر الدین نظامالملک:نماز شام چو کردم بسیج راه سفر - درآمد از درم آن سرو قد سیمینبر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - در صفت بغداد و مدح ملک الامرا قطب الدین مودود شاه:خوشا نواحی بغداد جای فضل و هنر - کسی نشان ندهد در جهان چنان کشور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷:زهی بقای تو دوران ملک را مفخر - خهی لقای تو بستان عدل را زیور
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - وقال ایضا یمدحه:ای صاحل معظّم و دستور بی نظیر - وی اهل فضل را بهمه حال دستگیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - در مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر:مست شبانه بودم افتاده بیخبر - دی در وثاق خویش که دلبر بکوفت در
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۶:ای در ضمان عدل تو معمور بحر و بر - وی در مسیر کلک تو اسرار نفع و ضر
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - ایضاًله ویمدح السّلطان غیاث الدّین بیرشاه بن محمّد و یصف الفرس:خدای داد بملک زمانه دیگر بار - طراوتی نه باندازۀ قیاس وشمار
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - سوگند نامه:امید لذّت عیش از مدار چرخ مدار - که در دیار کرم نیست زآدمی دیّار
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - و له ایضا فی مذمة الشعراء:بچشم عقل نگه می کنم یمین و یسار - ز شاعری بتر اندر جهان ندیدم کار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۵ - مطایبه ملکشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابی:حکایت است به فضل استماع فرمایند - به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۹:من و سه شاعر و شش درزی و چهار دبیر - اسیر و خوار بماندیم در کف دو سوار
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:منّت خدایرا که علی رغم روزگار - منصور گشت رایت صدر بزگوار
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۳ - و قال فی الشکایة:یا رب تو آگهی که درین اندر سال عمر - روزی بکام من نگذشتست روزگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۹ - در مدح امیرکبیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی:دوش از درم درآمد سرمست و بیقرار - همچون مه دو هفته و هر هفت کرده یار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۲ - در تهنیت عید و مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر:دی بامداد عید که بر صدر روزگار - هر روز عید باد به تایید کردگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - (گویا در ادامهٔ قصیدهٔ دی بامداد عید که بر صدر روزگار ...):کای کاینات رابه وجود تو افتخار - وی پیش از آفرینش و کم ز آفریدگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸:ای روزگار دولت تو روز روزگار - وی بر زمانه سایهٔ تو فضل کردگار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۳ - قبا از بزرگی خواسته:ای برقد تو راست قبای سخا و جود - حرفیست در لباس مرا با تو گوش دار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۷:آ زاده گر کریم نیابد ورا چه عجب - گر زی خسیس طبع گراید به اضطرار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۸ - از ممدوح التماس کفش به معما کرده است:ای مستفاد لطف تو اقبال آسمان - وی مستعار جود تو آثار روزگار
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - و قال ایضاً یمدح الصدر السّعید رکن الدیّن صاعد:هرکرا بخت مساعد بود و دولت یار - ابدالدّهر مظفّر بود اندر همه کار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:دی چون بشکست شهنشاه فلک نوبت بار - وز سراپردهٔ شب گرد جهان کرد حصار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۱ - در مدح صاحب سعید جلالالوزرا عمربن مخلص:هندویی کز مژگان کرد مرا لاله قطار - سوخت از آتش غم جان مرا هندووار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ - در مدح امیر ناصرالدین قتلغ شاه:شب و شمع و شکر و بوی گل و باد بهار - می و معشوق و دف و رود و نی و بوس و کنار
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - و قال ایضاً یمدح الصّاحب شهاب الدّین عزیزان الساوی:ای جناب تو قبلۀ احرار - مملکت را برایت استظهار
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - فی الّذم:دی مرا گفت دوستی که مرا - با فلان خواجه از پی دو سه کار
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۹ - وله ایضا:منم ان چرب دست شیرین کار - کاب طبع مراست آتش بار
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۰ - وله ایضا:ای ترا کرده لطف حق مخصوص - به بزرگیّ و مال و جاه و یسار
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۲ - وله ایضا:گفته بودی مرا که چیزی گوی - که نبایدت کرد استغفار
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۳ - وله ایضا:ای کریم جهان، خبر داری؟ - که شدم ز انتظار تو بیمار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۳ - در تعریف عمارت و مدح صاحب ناصرالدین طاهر:ای به خوبی و خرمی چو بهار - گشته در دیدها بهار نگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۶ - در مدح شمسالدین اغل بیک:دوش در هجر آن بت عیار - تا به روزم نبود خواب و قرار
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - وله ایصاً یمدحه:زهی بسیرت محمود در جهان مذکور - زهی بدیدۀ تعظیم از آسمان منظور
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۰ - وله ایضا:جناب عالی نزدیک و من بخدمت دور - بنزد عقل همانا که نیستم معذور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۳ - در مدح صدر اجل ضیاء الدین منصور:رییس مشرق و مغرب ضیاء الدین منصور - که هست مشرق و مغرب ز عدل او معمور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۵:بضیاء دولت و دین خواجهٔ جهان منصور - که هست عالم فانی به ذات او معمور
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - وله ایضاً یمدحه و یذکر الشیّب:موی سپید هست خردمند را نذیر - ای غافل از زمانه بیک موی پند گیر
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۱ - وله ایضا:ای کاینات در نظر همّتت حقیر - دیوار آسمان ز معالیّ تو قصیر
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۱ - در مرثیه:هرگز گمان مبر که کمالالزمان بمرد - کو روح محض بود نه جسم فناپذیر
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - وقال ایضاً و یلتمس الفرس:ای هنر را دولت تو دستگیر - وی ندیده چشم ایّامت نظیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۶ - در مدح سلطان فیروز شاه:ای بهمت برتر از چرخ اثیر - وز بزرگی دین یزدان را نصیر
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - وله یمدح الصّاحب جلال الدّین:ماجرایی که میان من و گردون رفتست - دوش بشنو که ترا شرح دهم از اوّل
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۷ - در مدح ناصرالدین طاهر و وصف ربیع:جرم خورشید چو از حوت درآید به حمل - اشهب روز کند ادهم شب را ارجل
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۴ - و له ایضا یمدح ملک الشّعراء رکن الدین دعوی دار:خیرمقدم، زکجا پرسمت ای باد شمال ؟ - کش خرامیدی، چونیّ و چه داری احوال؟
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۷ - ایضا له:ای شده ذات تو مستجمع انواع کمال - نو عروسان سخن راز ثنای تو جمال
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۹ - دشمنان از وی دروغی گفته بودند خلوص خود و عذر مخدوم را گوید:ای ترا کرده خداوند خدای متعال - داده جان و خرد و جاه و جوانی و جمال
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۲ - قسم بر بیگناهی:مرگ از آن به که مرا از تو خجل باید بود - نه کتابی و نه حرفی و نه قیلی و نه قال
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - وله ایضا یمدحه و یهنّیه بالزّفاف:چو خیل زنگ بیار استند صفّ جدال - سپاه روم هزیمت گرفت هم در حال
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۸ - وله ایضا:محقّق است که چیزی که آن رسد به کمال - بود هر آینه آن چیز را نهیب زوال
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۸ - در مدح دستور نظامالملک صدرالدین محمد:به نیک طالع و فرخنده روز و فرخ فال - به سعد اختر و میمون زمان و خرم حال
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰ - در مدح کمالالدین ابیسعد مسعود بن احمدالمستوفی:خدای خواست که گیرد زمانه جاه و جلال - جمال داد جهان را به جود و جاه و کمال
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - و قال ایضا فی الجربات:کوه بلاشدست ز رنج جرب تنم - بیچاره من که کوه بناخن همی کنم
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۸ - در شکر مجلس صاحب ناصرالدین:ای بارگاه صاحب عادل خود این منم - کز قربت تو لاف زمین بوس میزنم
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:خفتۀ بیدار بودم دوش کز دارالسلام - مسرع باد صبا آورد سوی من پیام
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - و قال ایضآ یمدح الصّاحب المعّظم نظام الدّین محمّد طاب ثراه و یصف الدّوات:چیست آن دریا که دارد در دل کشتی مقام - ماهیش بر خشک لیکن جزر و مدّش بر دوام
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۵ - در مدح صاحب جلالالدین احمدبن مخلص:ای به استحقاق شاه شرق را قایم مقام - وز قدیمالدهر شاهان پیشوای خاص و عام
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۱ - از بزرگی درخواست کاغذ سپید کند:زندگانی مجلس سامی در اقبال تمام - چون ابد بیمنتها باد و چو دوران بر دوام
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - و قال ایضا ویرتی فیه والده:روزی وطاء کحلی شب در سر آوردم - بگریزم از جهان که جهان نیست در خورم
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۷ - قال فیالتفاخر و شکایة الزمان:تا آمد از عدم به وجود اصل پیکرم - جز غم نبود بهره ز چرخ ستمگرم
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - وقال ایضا یمدح الصدر السّعید رکن الدّین صاعد:زهی کشیده جلال تو بر فلک دامن - زفرّ دولت تو عرصۀ جهان گلشن
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید صدر الّدین عمر الخجندی:زهی بحلقۀ زلف تو نرخ جان ارزان - برسته های غمت درّ اشک نقد روان
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح سیداجل عمادالدین ابوالفضل طورانی:چو شاه زنگ برآورد لشکر از ممکن - فرو گشاد سراپرده پادشاه ختن
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - وقال ایضاً یمدحه:این ابر نم گرفته ز دریای بی کران - درد دل منست ، در او اشک من نهان
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۶ - در مدح یکی از امیران:چون شمع روز روشن از ایوان آسمان - ناگه در اوفتاد به دریای بیکران
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸ - وقال ایضا یمدح السلطان جلال الدنیاوالدین منکرنی بن محمدبن خوارزمشاه:بسیط روی زمین بازگشت آبادان - بیمن سایۀ چتر خدایگان جهان
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - ایضاً له یمدح الصّاحب تاج الدّین شرف الملک علی بن کریم الشرق:جهان شداز نفحات نسیم،مشک افشان - چنانکه ازدم مجمرغلالۀ جانان
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح امیر عادل ضیاء الدین مودود احمد عصمی:نماز شام چو خورشید گنبد گردان - به کوه رفت فرود و ز چشم گشت نهان
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱ - وقال ایضایمدحه:گرفت پایۀ تخت خدایگان زمین - قرارگاه همایون براوج علییّن
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۳ - و قال ایضاً:زهی رسیده بجایی که بر سپهر برین - دعای جان تو گشتست ورد روح امین
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰:چو کرد خیمهٔ حسنت طناب خویش مکین - خروش عمر برآمد ز آسمان و زمین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۳ - از بزرگی مسحی و رانین خواهد:حسام دولت و دین ای خدای داده ترا - جمال احمد و جود علی و نام حسین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۵ - در مذمت دشمنان صاحب:چهار چیز ز ارکان بارگاه تو باد - مخالف تو کزو هست عیش تو شیرین
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - وله ایضاً فیه:ای ز بزرگی بدان مقام که قدرت - بر سر گردون فراشتست و ساده
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱۲ - شراب خواهد:بار خدایا به فضل بندهٔ خود را - گر بتوانی فرست پارهٔ باده
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۰ - وقال ایضاً فی الموعظة:ایا بگام هوس راه عمر پیموده - هنوز سیر نگشتی ز کار بیهوده
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح ملک معظم فیروشاه عادل:زهی ز عدل تو خلق خدای آسوده - ز خسروان چون تویی در زمانه نابوده
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - و له ایضاً یمدحه بعد وفات ابیه و یذکر جلوسه القضاء الرباسه:باقتصاد ارادت نهاد حکم خدای - اساس مصلحت روزگار بر شوو آی
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۱ - وله ایضا:زهی شکوه تو از روی ملک رنگ زدای - ضمیر تو بهمه کار خیر راهنمای
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۰:بر آفتاب حوادث بسوزم اولیتر - که به هر سایه بود بر سرم سپاس همای
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۷ - و قال ایضآ یمدحه:ای نسیم لطفت عنبر سای - وی زلال کرمت جان افزای
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳۶ - ستایش سرای مجدالدین ابوالحسن عمرانی:این همایون در فرخندهسرای - تا ابد باد در اقبال به پای
-
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶ - وله ایضاً:تنها هرگز نخورد خواجه - در مدّت عمر خویش نانی
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۷ - وله ایضاً:نانیست درین جهان و آبی - از دیدۀ آدمی نهانی
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۹ - وله ایضا:ای لطف تو آب زندگانی - وی ذات تو عالم معانی
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۱ - ایضا له:آن ریش فلان مزد قانی - ریشیست عظیم باستانی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴:ای غایت عیش این جهانی - ای اصل نشاط و شادمانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۴ - معما:ای رای ملک شه معظم - مهپرور سالبخش ثانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۵ - در حسب حال:گویند که چیست حاصل تو - ای بیحاصل ز زندگانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۹ - در موعظه:پیشی ز هنر طلب نه از مال - اکنون باری که میتوانی
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - وله ایضا:از برای محقری ادرار - بارها داده ایم درد سرت
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:ای به دیدهٔ دریغ خاک درت - همه سوگند من به جان و سرت
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳ - ایضا له:صدر آزادگان و خواجۀ دهر - که از وجان مردمی شادست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی و شکر نعمت او:از خواص سخای مجد کرم - که همه دین و دانش و دادست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷ - در طلب جو این قطعه فرموده:ای بزرگی که دین یزدان را - لقبت صد کمال نو دادست
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - وله ایضا:چون چناری میان تهیست فلان - که همه آبها زین خوردست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۲:به خدایی که با بزرگی او - چرخ با آنچه اندرو خردست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۵ - مطایبه:دوش در خواب من پیمبر را - دیدمش کو ز امت آزردست
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - ایضاًله:امیر مقبل عالم که تا جهان بودست - بجز در آینده مانندۀ تو ننمودست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۸ - حساد او را به تهمتی منسوب کردند قسمیات در نفی تهمت و ذم شاعری و استغفار گوید:بدان خدای که در جست و جوی قدرت او - مسافران فلک را قدم بفرسودست
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - بمدح الملک شمس الدّین ایتغمش:خسرو تاج بخش شاه جهان - که زتیغش زمانه بر حذرست
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۱ - و قال فی وصف البناء:..... از ارم لطیف ترست - کعبۀ فضل و قبلۀ هنرست
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - در مدح صاحب ناصرالدین و تهنیت منصب:منصب از منصبت رفیعترست - هر زمانیت منصبی دگرست
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح صدر سعید خواجه سعدالدین اسعد و عرض اخلاص:منت از کردگار دادگرست - که ترا کار با نظامترست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۲:گشتهام بینظیر تا که ترا - به عنایت به سوی من نظرست
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۱ - ایضا له:به نرد باختن اندر بلا و درد سرست - ازو حذر کن و بگریز گر ترا بصرست
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در مدح امام اجل عالم صفیالدین عمر گحجواری:زمانهٔ گذران بس حقیر و مختصرست - ازاین زمانهٔ دون برگذر که بر گذرست
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۶ - وله ایضا:نور دین ای که در فنون هنر - فضل تو همچو نور مشهور ست
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - در مدح ناصرالدین طاهر و توصیف عمارت وی:می بیاور که جشن دستورست - جشن عالی سرای معمورست
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - ایضا در وصف عمارت ممدوح:یارب این بارگاه دستورست - یا نمودار بیت معمورست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - مطایبه:حاجبت رگ ز دست دانستم - از چه معنی از آنکه محرورست
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۰ - ایضا له:بزرگوارا دانی که نه ز تقصیرست - اگر دعا گو بر درگه تو پیدا نیست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - از یکی اکابر رنجیده بود حسب حال خود و نکوهش او گوید:ز مردمان مشمر خویش را به هیات و شکل - که مردمی نه همین هیکل هیولا نیست
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۰ - وله ایضا:شب من روز در کنار گرفت - مشک کافور را ببار گرفت
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - در مدح امیر نصیرالدین تاجالملوک ابوالفوارس:ملک هم بر ملک قرار گرفت - روزگار آخر اعتبارگرفت
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۶ - دو دست قبول اندر آغوش کرد:هر گه شعری برم بر ممدوح - کند آنرا به نقد خود مجروح
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۸ - در شکایت:اندرین عصر هرکه شعر برد - به امید صلت بر ممدوح
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۱ - ایضا؛ له:زان پس که هزار غصّه خورم - در بندگیت سه سال آزاد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:از بس که کشیدم از تو بیداد - از دست تو آمدم به فریاد
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۵ - این قطعه در پشت تقویم نویسد و با ناصرالّدین منگلی نورّالله قبره فرستد.:جهان پناها،سال نوت همایون باد - کمال عدل تو معمار ربع مسکون باد
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - در مدح سلطانالخواتین عصمةالدین مریم:هزار سال زیادت بقای خاتون باد - مه مبارک روزه برو همایون باد
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - در مدح عمادالدین فیروز شاه امیر خراسان:خدایگانا سال نوت همایون باد - همیشه روز تو چون روز عید میمون باد
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۸ - و له ایضاً:ای بلند اختری که همت تو - سر بهفت آسمان فرو نارد
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۹ - وله ایضا:گرچه در عقل ناپسندیده ست - هجو کان روی در طمع دارد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:عشق هر محنتی به روی آرد - مکن ای دل گرت نمیخارد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰:یار با هرکسی سری دارد - سر به پیوند من فرو نارد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۳ - در مفارقت دوستی:به خدایی که از شب تیره - روز روشن همی پدید آرد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۷ - شراب خواهد:ای جهانی پر از مکارم تو - انوری در جهان ترا دارد
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - وله ایضا:بنزد خواجه رفتم بهر کاری - کزانم باز گفتن عار باشد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۳ - در هجا:گر اندک صلتی بخشد امیرت - ازو بستان کزو بسیار باشد
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - و له ایضاً:ای که جزیاد مخلوق تو نخورد - لاله چون جام پر شراب کند
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۴ - در عارضهٔ خاتون عصمةالدین رضیةالملوک:گر خداوند عصمةالدین را - عارضه رنجه داشت روزی چند
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۳ - در وصل سرای مجدالدین ابوالحسن:ای نمودار آفتاب بلند - گشته ایمن چو آسان ز گزند
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۸ - وله ایضا:کی بود؟کی؟ که باز صدر جهان - روی خیمه سوی عراق کند
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۰ - شکایت از فلک و مدح صاحب:به خدایی که قدر قدرت او - ماه را عاجز محاق کند
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۳ - وله ایضا:از علامتها که در آخر زمان - آن دلالت بر قیامت می کند
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:یار در خوبی قیامت میکند - حسن بر خوبان غرامت میکند
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۲ - وله ایضاً:دوش مخدوم من که تا جاوید - باد از جاه و بخت خود خشنود
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۳ - وله ایضا فی التّجرید:اندرین مرغزار کشت و درود - تیره و خیره چند خواهی بود؟
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۱ - در وصف بنا و مدح میر عمید:کرد عالی بنای این مجدود - اختر سعد و طالع مسعود
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - ایضا له:مدحتی گفتمت که چون زیور - در همه مجمعی کنند پدید
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:طاقتم در فراق تو برسید - صبر یکبارگی ز من برمید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۶:صاحبا سقطهٔ مبارک تو - نه ز آسیب حادثات رسید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۷ - فی الاشتیاق:به خدایی که دست قدرت او - نیل شب برعزار روز کشید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۸ - در عذر:بنده گر درهنر عطارد نیست - ای به رامش قوی تر از ناهید
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۳ - وله ایضا:نیم مستست چشم دلبر من - خوابش از هیچگونه می ناید
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶:دوستی یک دلم همی باید - وگرم خون دل خورد شاید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۸ - حکیم رنجور بود و دوستی او را عیادت نکرد در شکایت و طلب حضور او گوید:ای بدیعالزمان بیا و ببین - که ز بدعت جهان چه میزاید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۰ - مخدوم به حکیم جام شرابی بخشیده در شکر آن و طلب شراب گوید:ای به جود و به قدر بر ز فلک - گر سجودت برد فلک شاید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۱ - در هجو شخصی که به علی مهتاب مشهور بود:طبع مهتاب را دو خاصیت است - که ببندد بدان و بگشاید
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۴ - ایضا له:کاه وجو خواستم ز تو من خر - زانکه این هر دو بد مرا در خور
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۵ - ایضا له:دوش با طبع خویشتن گفتم - که چه داری؟ بیار شعری تر
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:ای شده از رخ تو تاب قمر - وی شده از لب تو آب شکر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۹ - در مدح یکی از فرزندان نظامالملک است:ای به رفعت ز آسمان برتر - نور رای تو آفتاب دگر
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۱:دهر و افلاک و انجم و ارکان - همه شرند اگرنه مایه شر
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۳ - قاضی هری مبتلا به مرض جرب شده و حکیم به عیادت او رفته و او از خانه بیرون نیامده و این قطعه را درهجو او گفته است:قاضی از من نصیحتی بشنو - نه مطول به از طویلهٔ در
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۶ - نکتهٔ پسندیده:باده خوردن به ساتکینی در - از هنر نیست بلکه هست خطر
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۷ - وله ایضا:ای رتبت تو ورای مقدار - وی همّت تو ستاره آثار
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - وله ایضا:ای دل سیه لطیف دیدار - وی سیم تن خجسته آثار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۶ - در عذر تقصیر نرفتن پیش ممدوح:گر بنده به خدمتت نیامد - زو منت بی شمار میدار
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۹ - وله ایضا:دختران سخن که دارمشان - در نهان خانۀ دماغ بزور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - در مدح صاحب ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر:ای ز رای تو ملک و دین معمور - شب این روز و ماتم آن سور
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۰ - در اشتیاق:به خدایی که از مشیت او - رنج رنجور و شادی مسرور
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۳ - وله ایضا:تا توانی به صید دلها کوش - زانکه دلها ترا کنند دلیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۷ - در مدح امیر شمسالدین اغلبک:ای بهمت ورای چرخ اثیر - چرخ در جنت همت تو قصیر
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۵ - وله ایضا:ای ترا جمع گشته در ره آز - همّت کوته و امید دراز
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:ای جهان را به حضرت تو نیاز - در جاه تو تا قیامت باز
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:تختهٔ عشق برنوشتم باز - برنویس ای نگار تختهٔ ناز
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۷ - ایضا له:شب سیاه به تاریکی ار نشینم به - که از چراغ لئیمان به من رسد تابش
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۵:شب سیاه به تاریکی ار نشینم به - که از چراغ لئیمان به من رسد تابش
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۱ - ایضا له:زهی ز لفظ تو بازار فضل را رونق - ز درّ نظم تو کار هنر گرفته نسق
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۱ - در مناجات باری تعالی:مقدری نه به آلت به قدرت مطلق - کند ز شکل بخاری چو گنبد ازرق
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۴ - تعریف شراب کند:غذای روح بود بادهٔ رحیقالحق - که لون او کند از لون دور گل راوق
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۲ - ایضا له:در جستن رضای تو عمری بقدر وسع - بردم بکار هر چه توانستم از حیل
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۶ - مدح شیخ امام جمالالاسلام:ای کرده درد عشق تو اشکم به خون بدل - وی یازدم سرشته به مهر تو در ازل
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۵ - ایضا له:ای جبین تو مطلع اقبال - وی جناب تو مقصد آمال
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۶ - ایضا له:بنده ات بود گرسنه پیرار - پار زن کرد و بچّه زاد امسال
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۴ - سخن کمالی را ستاید:شعرهای کمالی آن به سخن - پای طبعش سپرده فرق کمال
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۱ - این قطعه در مدح ملک السّیادة و النّقابه سیّد مجدالدّین گوید:زندگانیّ مجلس عالی - باد چون مدّت زمانه طویل
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۲ - ایضا له:قطعه ای نزد تو فرستادم - التماسی در آن حقیر و قلیل
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح متمن الحضرة سعدالدین اسعد بن اسماعیل:مؤتمن اسعد بن اسماعیل - آن به قدر و شرف عدیم عدیل
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۷ - التماس انعام:ای ترا آفتاب حاجب بار - حشمتت را ستارگان در خیل
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۵ - ایضا له:ایا رسیده ز فضل و هنر بدان رتبت - که تیر چرخ خطابت کند خداوندم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴۳ - در اشتیاق دوستی و طلب مکاتبات ازو:ز روزگار به یک نامهٔ تو خرسندم - که در دعا همه آن خواهم از خداوندم
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۱ - این قطعه در مدح صدر جمال الدّین گوید و او را وسیلت بخدمت شمس الدّین خوارزمی کند:مجلس محترم جما الدّین - ای هنر او شمایل تو بیان
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۴ - وله ایضا:گشت یکباره حضرت خواجه - مجمع ناکسان و بی هنران
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۲ - در شکایت اهل زمان:روبهی میدوید از غم جان - روبه دیگرش بدید چنان
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۳ - نصیحت:کم عیالی سعادتیست که مرد - نرود جز برای خویش بدان
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۹۰ - ایضا له:خواجگانی که پیش ازین بودند - عرض خود داشتند نیک نگاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح صدراعظم زینالدین عبد الله و شکر صحت یافتن او از بیماری:از محاق قضا برون شد ماه - وز عرای خطر برون شد شاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح امیر علاء الدین اسحاق:خاص سلطان علاء دین اله - میر اسحاق صدر مجلس شاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۹ - در تهنیت عید و مدح صاحب ناصرالدین طاهر:ای سراپردهٔ سپید و سیاه - ای بلند آفتاب و والا ماه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۰ - در مدیح:به خدایی که ذات لم یزلش - باشد از سر بندگان آگاه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۱:ز ابتدا کاندر آمدی به عمل - بیش از این بود بارنامه و جاه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۴ - در قناعت و خویشتنداری:ای به دریای عقل کرده شناه - وز بد و نیک این جهان آگاه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۵ - مطایبه:چند مهتاب بر تو پیماید - این و آن در بهای روی چو ماه
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۰۷ - ایضاً له:کریم عرصۀ عالم جهان لطف و کرم - زهی خجل ز سخایت روان حاتم طی
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۰۸ - ایضا له:منم آن چشمۀ خورشید گاه نظم سخن - زشرم آتش طبعم غرق شود در خوی
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳:زهی ز روی بزرگی خلاصهٔ دنیی - علو قدر تو برهان آسمان دعوی
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۰ - ایضا له:آدمی را چهار حالت هست - در دو گیتی ز باقی و فانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۴ - در هجو کسی گفته:نکنم خواجه را به شعر هجا - لیک برخوانم آیتی ز نبی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۹ - در مدح امیر فخرالدین ابوالمفاخر آبی:ای به تدبیر قطب آن گردون - که ز تقدیر ساختست جدی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۰ - قسمت در توبه و انابه:به خدایی که بازگشت بدوست - که مرا بازگشت نیست به می
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۸ - وله ایضا:چون شدی خشمناک بر بنده - همه آثار قهر بنمودی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:یاد میدار کانچه بنمودی - در وفا برخلافِ آن بودی
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۷ - و له ایضا:بزرگی را همی دانم که هرگز - چو او کس نیست در افساد حالی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷:مرا وقتی خوشست امروز و حالی - قدحها پر کنید و حجره خالی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶۹ - در ناخن گرفتن صاحب:سحرگاهی به نزد خواجه رفتم - که بفزاید مرا جاهی و مالی
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۸ - ایضا له:بر سر ما آمد ابر بهمنی - همچو سلطان بر سپاه ارمنی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:دوستا گر دوستی گر دشمنی - جان شیرین و جهان روشنی
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۰ - وله ایضا:بجان آفرینی که نزدیک عملش - ز پیدا تفاوت ندارد نهانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۲ - در هجو سیفالدین نامی گفته:تو ای سیف زنگ اجل چون نگیری - که الحق به انصاف درخورد آنی
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۲ - ایضا له:جو همی خواستم پریر به شعر - از که؟ از نا خوشی گرانجانی
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۳ - ایضا له:کرده یی ژار با من انعامی - که کم و کیف آن تو خود دانی
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۰ - در مدح مجدالدین ابوالحسنالعمرانی اذا شرفه السطان بالتشریف:اختیار سکندر ثانی - زبدهٔ خاندان عمرانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۳ - نصیحت:چون ترا روزگار داد به داد - تو چرا داد خویش نستانی
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۵ - وله ایضا:ای صفات کرمت روحانی - وی تو در ملک نظام ثانی
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۹ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:دلم ای دوست تو داری دانی - جان ببر نیز که میبتوانی
-
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۲ - ایضا له:فرستادم بخدمت کاردی خوب - که ارزد گوهر او هر چه خواهی
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۳ - در مدح عمادالدین پیروزشاه عادل:زهی بگرفته از مه تا به ماهی - سپاه دولت پیروز شاهی
-
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۶:دوش ناگاه نعره یی بر خاست - که دگر باره جنگ کرانست
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۷:از چه می افتد از برای خدای - آخر این قدر می توان دانست
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:هرکه چون من به کفرش ایمانست - از همه خلق او مسلمانست
-
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۲ - وقال ایضاً:هرچه آن از مراسم سخن است - روزگارش گذاشتست بمن
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۷ - در طلب شراب:خواجه اسفندیار میدانی - که به رنجم ز چرخ رویین تن
-
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۶۴:زلف تو چو بروی تو افتد گویی - در شب بچراغ می کنم دلجویی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۲:با دل گفتم گرد بلا میپویی - بنشین که نه مرد عشق آن مهرویی