اینکه میبینم به بیداریست یا رب یا به خواب
خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب
آن منم یا رب در این مجلس به کف جزو مدیح
وآن تویی یا رب در آن مسند به کف جام شراب
آخر آن ایام ناخوشتر ز ایام مشیب
رفت و آمد روزگاری خوشتر از عهد شباب
گرچه دائم در فراق خدمت تو داشتند
هرکه بود از عمرو و زید و خاص و عام و شیخ و شاب
اشک چون باران ز کثرت دیده چون ابر از سرشک
نوحه چون رعد از غریو و جان چو برق از اضطراب
حال منبنده ز حال دیگران بودی بتر
حال رعد آری بتر باشد که باشد بی رباب
از جهان نومید گشتم چون ز تو غایب شدم
هرکه گفت از اصل گفتهست این مثل من غاب خاب
لایق حال خود از شعر معزی یکدو بیت
شاید ار تضمین کنم کآن هست تضمینی صواب
اندر آن مدت که بودهستم ز دیدار تو فرد
جفت بودم با شراب و با کباب و با رباب
بود اشکم چون شراب لعل در زرینقدح
ناله چون زیر رباب و دل بر آتش چون کباب
تا طلوع آفتاب طلعت تو کی بود
یک جهان جان بود و دل همچون قصب در ماهتاب
در زوایای فلک با وسعت او هر شبی
ذرهای را گُنج نی از بس دعای مستجاب
دل ز بیم آنکه باد سرد بر تو بگذرد
روز و شب چونان که ماهی را براندازی ز آب
ما چو برگ بید و قومی از بزرگان در سکوت
دائم اندر عشرتی از خردبرگی چون سداب
انوری آخر نمیدانی چه میگویی خموش
گاو پای اندر میان دارد مران خر در خلاب
شکر یزدان را که گردون با تو حسن عهد کرد
تا نتیجهٔ حسن عهد او شد این حسنالمآب
ای سپهر ملک را اقبال تو صاحبقران
وی جهان عدل را انصاف تو مالکرقاب
آسمانی نی که ثابترای نبود آسمان
آفتابی نی که زاید نور نبود آفتاب
سیر عزمت همچو سیر اختران بیارتداد
دور حزمت چون قضای آسمان بیانقلاب
پای حلم تو ندارد خاک هنگام درنگ
تاب حکم تو ندارد باد هنگام شتاب
ملک را کلک تو از دیوان دولت پاک کرد
ملک گویی آسمانستی و کلک تو شهاب
قهرت اندر جام زهره زهر گرداند عقار
لطفت اندر کام افعی نوش گرداند لعاب
گر نویسد نام بأست بر در شهر تبت
خون شود بار دگر در ناف آهو مشک ناب
در کفت آرام نادیده ز گیتی جز عنان
دیگران در پایت افتاده ز خواری چون رکاب
تا ابد دود و دخان بارنده گردد چون بخار
گر بیفتد بر فلک چون دست تو یک فتح باب
جود و دستت هر دو همزادند همچون رنگ و گل
کی توان کردن جدا رنگ از گل و بوی از گلاب
بخشش بیمنت و احسان بیلافت کنند
ابر و دریا را ز خجلت خشک چون دود و سراب
باللَّهَم گر در سر دندان شود با لاف رعد
فیالمثل گر بارد آب زندگانی از سحاب
ابر کی باشد برابر با کف دستی که گر
کان ببخشد نه ثنا دامانش گیرد نه ثواب
کوس رعد و رایت برقش همه بگذاشتم
یک سؤالم را جوابی ده نه جنگ و نه عتاب
جلوهٔ احسان خود در عمر کردهستی تو نه
گر همه صد بدره زر بودیت و صد رزمه ثیاب
قطرهٔ باران از او بر روی آبی کی چکید
کاو کلاهی بر سرش ننهاد حالی از حباب
خود خرابآباد گیتی نیست جای تو ولیک
گنجها ننهند هرگز جز که در جای خراب
آسمانقدرا زمینحلما خداوندا مکن
با کسی کز تو گزیرش نیست بیجرمی عتاب
خود نکردهستم به مهجوری مران زین ساحتم
حق همیداند بری الساحتم من کل باب
بر پی صاحبغرض رفتم بیفتادم ز راه
آن مثل نشنیدهای باری اذا کان الغراب
چین ابروی تو بر من رستخیز آرد فکیف
روزها شد تا سلامم را نفرمودی جواب
داشت روشن روز عیشم آفتاب عون تو
وز عنا آمد شبی حتی تورات بالحجاب
لطف تو هر ساعتم گوید که هین الاعتذار
قهر تو هر لحظهام گوید که هان الاجتناب
من میان هر دو با جانی به غرغر آمده
در کف غم چون تذروی مانده در پای عقاب
خود کرم باشد که چشمی کز جهان روشن به توست
هر شبی پر باشد از خون و تهی باشد ز خواب
از فلک در بندگی تو سپر هم نفکنم
گر به خون من کند تیغ حوادث را خضاب
نیست در علمم که جز تو کس خداوندم بود
هست بر علمم گوا من عنده ام الکتاب
دانی آخر چون تویی را بد نباشد چون منی
چون کنم برداشتم از روی این معنی نقاب
گر تو خواهی ور نخواهی بندهام تا زندهام
این سخن کوتاه شد و الله اعلم بالصواب
تا خیام چرخ را نبود شرج همچون ستون
تا طناب صبح را نبود گره چونان که تاب
در جهان جاه لشکرگاه اقبال تو را
خیمه اندر خیمه بادا و طناب اندر طناب
عرض تو چون جرم گردون باد ایمن از فساد
عمر تو چون دور گردون باد فارغ از حساب
از بلندی پایگاه دولتت فوقالفلک
وز نژندی جایگاه دشمنت تحتالتراب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالات و احساسات شاعر میپردازد که میان بیداری و خواب در حال نوسان است. او از نعمتها و عذابها صحبت می کند و به یاد دوران جوانی و خوشیهای آن میافتد. شاعر به عشق و عواطف خود اشاره میکند و در عین حال از دوری و جدایی از معشوق مینالد. او در این درد و رنج، اشکهایش را به بارش باران و نالههایش را به رعد و برق تشبیه میکند. همچنین، به ناامیدی و بیپناهیاش در دوری از محبوبش اشاره میکند و وضعیت دنیا را به بیثباتی تشبیه میکند.
شاعر در طی این توصیفها، قدرت و لطف الهی را مورد ستایش قرار داده و از او درخواست رحمت و بخشش میکند. او تأکید میکند که هیچکس جز خداوند نمیتواند در مشکلات به او کمک کند. شعر به بیان احساسات عمیق انسانی و نیاز به محبت و دوستی میپردازد و در نهایت، شاعر با بیان ارادت خود به معشوق، از او میخواهد که در کنار او باشد و او را تنها نگذارد.
هوش مصنوعی: میگوید که نمیداند آیا این لحظه خوشی که تجربه میکند واقعی است و در بیداری است یا همچون رویایی در خواب خود را میبیند، خاصه بعد از اینکه مدتها در سختی و عذاب بوده است.
هوش مصنوعی: در این مجلس من هستم که به دستم فقط مدح و ستایش قرار دارد و تو آن کسی هستی که در تخت خود، جام شراب را در دست داری.
هوش مصنوعی: در نهایت، روزهایی که سپری میشود، از روزهای سخت و مشکلات بدتر میشود و زمانی که جوانی را پشت سر گذاشتیم، روزهای خوشتری هم به سختی به یاد میآوریم.
هوش مصنوعی: هر کس، از افراد مختلف و در هر سن و سالی که بوده، همیشه در حسرت و دوری از خدمت تو بوده است و این احساس فراق برایشان دائمی و همیشگی بوده است.
هوش مصنوعی: اشکها مانند باران در حال ریختن هستند و از چشمان به مانند ابر، سرشار از درد و اندوه است. صدای ناله و زاری مانند رعد و برق قوی است و جان از اضطراب و بیقراری مانند جرقهای درخشان و ناآرام است.
هوش مصنوعی: حالت من به یاد حال دیگران است و این حال من از آنها بدتر است. حالتی چون رعد که بدون رباب (ساز) باشد، بدتر و بینشاطتر است.
هوش مصنوعی: وقتی از تو دور شدم، به دنیای پیرامونم ناامید شدم. هر کسی که گفته است این ضربالمثل به اصل خود اشاره دارد، مثل من به خواب رفته است.
هوش مصنوعی: شاید اگر چند بیت از شعر معزی را انتخاب کنم، برازنده حال و مقام خود باشد و این انتخاب شامل تضمینی معتبر نیز باشد.
هوش مصنوعی: در آن زمانی که از ملاقات تو دور بودم، تنها بودم و مشغول نوشیدن شراب و خوردن کباب و گوش دادن به نغمههای رباب بودم.
هوش مصنوعی: اشک من مانند شراب قرمز در جام زرین است، صدای نالم مانند نواهای زیر رباب است و دلم در آتش میسوزد مانند کباب.
هوش مصنوعی: هنگامی که آفتاب طلوع میکند، زیبایی تو در واقع چقدر ارزشمند است. تمام دنیا همچون روحی زنده و دل، در زیر نور مهتاب قرار دارند.
هوش مصنوعی: در گوشههای آسمان، با عظمت او، هر شب ذرهای وجود ندارد که دعای مستجاب نداشته باشد.
هوش مصنوعی: دل نگران است از اینکه باد سردی به تو بخورد، روز و شب مثل این است که ماهی را از آب بیرون میکشی.
هوش مصنوعی: ما مانند برگهای بید هستیم و گروهی از بزرگان در سکوت همیشگی خود در خوشگذرانی مشغولند، همانطور که گیاهی کوچک مانند سداب وجود دارد.
هوش مصنوعی: انوری، تو نمیدانی چه میگویی. ساکت باش، زیرا در میان، پای گاوی وجود دارد که نباید او را به سمندر راند.
هوش مصنوعی: شکربه خداوندی که آسمان به تو وفادار ماند و نتیجهٔ این وفاداری، این شخص خوشسیرت و نیکوخلق است.
هوش مصنوعی: ای آسمان، اقبال و خوششانسی ملک به تو وابسته است و تو مالک و صاحباختیار عدالت در این جهان هستی.
هوش مصنوعی: هیچ آسمانی کمال ثبات و آرامش ندارد و هیچ آفتابی وجود ندارد که بدون روشنایی و نور باشد.
هوش مصنوعی: حرکت ارادهات مانند حرکت ستارهها است که هیچگاه به عقب برنمیگردد، و مسیرت همانند تقدیر آسمان است که هیچ تغییری در آن ایجاد نمیشود.
هوش مصنوعی: صبر و بردباری تو مانند خاکی است که نمیتواند در حین تأمل، به اندازه کافی مقاوم باشد و اشتیاق تو مانند بادی است که نمیتواند در لحظهای که نیاز به سرعت است، آرام باشد.
هوش مصنوعی: تو با قلمت، حکمرانی را از دنیای خالی و بیارزش پاک کردی، بهطوری که گویی تو در آسمان قرار داری و قلم تو مانند شهابی میدرخشد.
هوش مصنوعی: قدرت و قهرت همچون زهر در جامهای زهر است که تأثیرش مخرب و ویرانگر است، اما لطافت و محبت تو همچون مادهای دلپذیر است که میتواند احساس خوشایندی را حتی در دل موجودی خطرناک مانند افعی ایجاد کند.
هوش مصنوعی: اگر نام زیبایی بر دروازه شهر تبت نوشته شود، بار دیگر در درون شکم آهو، عطر خوش مشک تراوش خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در دستان تو چیزی جز کنترل دیگران وجود ندارد و به خاطر خواراییات، مانند رکابی که در زیر پا افتاده باشد، به زمین افتادهای.
هوش مصنوعی: این متن به تصویر میکشد که اگر بخار و دود به آسمان بیفتد و گسترش یابد، مانند این است که دستان تو درهایی جدید را به روی جهان باز میکند. این امر بیانگر دستاوردهای بزرگ و تواناییهای منحصربهفردی است که میتواند تغییرات گستردهای را به دنبال داشته باشد.
هوش مصنوعی: سخن از generosity و بخشندگی توست که مانند رنگ و گل همیشه در کنار هم هستند؛ همانطور که نمیتوان رنگ را از گل جدا کرد، بوی گلاب نیز از آن مجزا نیست.
هوش مصنوعی: ابر و دریا بدون هیچگونه توقع و چشمداشتی خیر و بخشش میکنند، ولی انسانها از شرم و خجالت مانند خاکستر و سراب میمانند و کمکاری میکنند.
هوش مصنوعی: اگر با قدرت خداوند، در دندانم رعد و برق بیفتد، آیا میتوان در عوض آن انتظار بارش زندگیبخش از ابرها را داشت؟
هوش مصنوعی: ابر هرگز نمیتواند با دست انسانی مقایسه شود؛ چرا که اگر در جایی باران ببارد، نه به خاطر ستایش انسان است و نه به خاطر پاداش و اجر.
هوش مصنوعی: من همهی سر و صداها و نشانههای ناامیدی را کنار گذاشتهام و تنها یک درخواست از تو دارم: فقط به سؤالم پاسخ بده، نه دعوا کن و نه به من خشمگین شو.
هوش مصنوعی: تو به راستی در طول عمرت کارهای نیکو و احسانهای زیادی کردهای، هرچند که اگر همه ثروت و زر و زیورهای دنیا هم داشتید، باز هم به اندازهٔ خوبیهایت نمیارزد.
هوش مصنوعی: قطرهٔ باران بر روی آب نمیافتد مگر اینکه کسی که کلاهی بر سر دارد، حالتی از حباب پیدا کند.
هوش مصنوعی: دنیا ویرانهای است که جای تو در آن نیست، اما گنجها هرگز در جایی غیر از ویرانهها یافت نمیشوند.
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، زمین و آسمان تو را در نظر دارم. خواهش میکنم که با کسی رفتار نکنید که از تو فراری نیست و بیدلیلی مورد عتاب قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: من به خاطر خطاهایی که نکردهام، از محبت و نزدیکی دور ماندن را نپذیر. از این سرزمین تعلق من میدانم که خداوند به تمام امور آگاه است و من در زندگیام به همه درها وارد میشوم.
هوش مصنوعی: به هدف کسی که فقط به نفع خود فکر میکند، رفتم و از مسیرم منحرف شدم. این مثل را شاید نشنیده باشید که اگر خروسی بیفتد...
هوش مصنوعی: چین ابروی تو در من طوفانی به پا میکند، پس چطور است که روزها گذشت و تو به سلام من پاسخ ندادید؟
هوش مصنوعی: در روشنایی روز، شادی من به کمک تو جلوهگر بود و در شب، حتی با حجاب، به من هدایت شد.
هوش مصنوعی: محبت تو در هر لحظه به من میگوید که باید عذرخواهی کنم و سردی تو هر آن من را وادار میکند که از تو دوری کنم.
هوش مصنوعی: من در حالتی میان دو موقعیت قرار دارم و به خاطر غم و ناراحتیام غرغر میکنم. مانند تذرو (پرندهای که به دلیل ناتوانی در پرواز در زمین میماند) که در پای عقاب (پرندهای شکاری) به دام افتاده است.
هوش مصنوعی: کسی که همیشه در فکر توست و چشمی روشن به تو دارد، هر شب از درد و غم پر از گریه میشود و خوابش نمیبرد.
هوش مصنوعی: هرگز از تلاش و خدمت به تو دست نخواهم کشید، حتی اگر مشکلات و سختیها مرا به شدت آسیب بزنند و خونم را بریزند.
هوش مصنوعی: در دانش من هیچکس جز تو، ای خداوند، وجود ندارد. بر دانش من گواهی است، زیرا من از نزد تو کتاب را دارم.
هوش مصنوعی: میدانی که فردی با شرایط و ویژگیهای تو، هرگز نمیتواند منفی باشد. حال من چگونه میتوانم این واقعیت را از چهرهام پنهان کنم؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهی یا نخواهی، من تا زمانی که زندهام، بنده تو هستم. این نکته را خلاصه بگویم و فقط خداوند میداند که کدام راه درست است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خیام در این دنیا زندگی میکند، همچون ستونی استوار است و صبح، مانند طنابی که گره نخورده و آزاد باشد، جریان دارد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، جایی که کامیابی و موفقیت برپا است، برای تو همچون خیمهای در خیمهای دیگر جا وجود دارد، و برایت امکانات و موقعیتهای زیادی فراهم است.
هوش مصنوعی: خواستهات مانند جرم آسمان باشد، ایمن از آسیب، و عمر تو نیز مانند گردش آسمان باشد، بیخبر از حساب و کتاب.
هوش مصنوعی: از مرتبهی بالای قدرت و موقعیت عالی تو در آسمانها، تا جایی که دشمنانت در پایینترین نقطه و در زیر خاک قرار دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب
آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب
آسمان جود گشت و جود ماه آسمان
آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب
بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین
[...]
تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب
گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب
عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز
مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب
با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر
[...]
مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست
تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب
قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد
روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب
تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب
[...]
سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب
آفت دلهاست و اندر دیدهام چون آفتاب
روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو
زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب
صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر
[...]
ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید
نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان
تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب
در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.