خواجه اسفندیار میدانی
که به رنجم ز چرخ رویین تن
من نه سهرابم و ولی با من
رستمی میکند مه بهمن
خرد زال را بپرسیدم
حالتم را چه حیلتست و چه فن
گفت افراسیاب وقت شوی
گر به دست آوری از آن دو سه من
بادهای چون دم سیاووشان
سرخ نه تیره چون چه بیژن
گر فرستی تویی فریدونم
ورنه روزی نعوذبالله من
همچو ضحاک ناگهان پیچم
مارهای هجات بر گردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، خواجه اسفندیار احساس پریشانی و رنجی را توصیف میکند که به سبب سرنوشت و تقدیر به او تحمیل شده است. او به زال اشاره میکند و از او میپرسد که چه تدبیری میتواند برای نجاتش بیندیشد. زال به او میگوید که اگر در زمان مناسب از فرصتها بهره ببرد، میتواند خود را از این شرایط نجات دهد. در اینجا، او به تشبیهات و نمادهای اسطورهای از جمله سیاوش و بیژن اشاره میکند و در نهایت به خطراتی که ممکن است او را تهدید کند، اشاره دارد. او نگران است که ممکن است به سرنوشت ضحاک دچار شود که در نهایت به هلاکت میانجامد.
هوش مصنوعی: ای خواجه اسفندیار، تو میدانی که من از گردون و تقدیر سخت رنج میکشم.
هوش مصنوعی: من نه مانند سهراب هستم، اما با من هم مانند رستم رفتار میشود، در حالی که ماه بهمن در آسمان است.
هوش مصنوعی: از زال پرسیدم که حال من چگونه است و چه نظری دربارهام دارد، چه راهکار یا تدبیری برای بهتر شدن میتواند پیشنهاد کند.
هوش مصنوعی: افراسیاب گفت: اگر زمانی به دست بیاوری، میتوانی از آن دو یا سه من استفاده کنی.
هوش مصنوعی: مشروب یا نوشیدنیای مانند خون سیاوش، سرخ است و نه تیره مانند داستان بیژن.
هوش مصنوعی: اگر تو مرا بفرستی، من همانند فریدون هستم، وگرنه روزی به بدبختی دچار میشوم.
هوش مصنوعی: مانند ضحاک، ناگهان مارهای حسد و دشواری را به دور گردنم میپیچم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هست بر خواجه پیچیده رفتن
راست چون بر درخت پیچد سن
این عجبتر که: می نداند او
شعر از شعر و خنب را از خن
آمد آن نو بهار توبهشکن
بازگشتی بکرد توبهٔ من
دوش تا یار عرضه کرد همی
بر من آن عارض چو تازه سمن
گفت وقت گل است باده بخواه
[...]
شب آخر شد از جهان شب من
که نگرددش روز پیرامن
بست صورت مرا چو در پوشید
شب تیره سیاه پیراهن
که بر اطراف چرخ زنگاری
[...]
آمد آن تیر ماه سرد سخن
گرم در گفتگوی شد با من
زیر او در سؤال با من تیز
بم من در جواب او الکن
نه مرا با تکاب او پایاب
[...]
هر که چون کاغذ و قلم باشد
دو زبان و دو روی گاه سخن
همچو کاغذ سیاه کن رویش
چون قلم گردنش به تیغ بزن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.