این همایون در فرخندهسرای
تا ابد باد در اقبال به پای
چوبش ایمن شده از فرسودن
زیر این گنبد گیتیفرسای
اندرو خاصیت مغناطیس
کاهن از طبع درو گیرد جای
نتوانند ز رفعت پیمود
آستانش انجم گیتیپیمای
لفظ و معنی صریرش همه این
مرحبا خواجه درآ خواجه درآی
مجد دین بوالحسن عمرانی
که زاحسانش سرشته است خدای
آسمانی نه به تدبیر به قدر
آفتابی نه به تحویل به رای
کان چو قدرت نبود روزافزون
وین چو رایت نبود نورافزای
ای تصاویر سخا را قلمت
گشته ز انگشت کرم چهرهگشای
دشمنانت همه انگشتگزای
دوستانت همه انگشتنمای
دست تو گلبن باغ کرمست
بلبل کلک برو وحیسرای
تا فلک در پی تحصیل کمال
دایم از شوق بود ناپروای
کار از روی بزرگی و شرف
کارفرمای فلک را فرمای
طبل بدخواه تو در زیر گلیم
وز غم حادثه نالنده چو نای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهرگان رسم عجم داشت به پای
جشن اوبود چو چشم اندربای
هر کجا در شدم از اول روز
با می اندر شدم و بر بط و نای
تامه روزه در آمیخت بدوی
[...]
پسری دیدم پوشیده قبای
گفتم او را که به نزدیک من آی
گفت من دیر بمانم نایم
گفتم او را که بیا ژاژ مخای
دیر کی مانی جایی که بود
[...]
باز چتر تو دهد فر همای
نور عدل تو سزد ظل خدای
ای نسیم لطفت عنبر سای
وی زلال کرمت جان افزای
همچو دست تو بگوهر پاشی
سر کلکت شده انگشت نمای
التفات نظرت مایۀ بخت
[...]
سکناتش به سکون راهنمای
روح را در کنف فضل خدای
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.