ای جهانی پر از مکارم تو
انوری در جهان ترا دارد
چون قویدل بود به رحمت تو
هر زمان زحمتت همی آرد
چکند گرچه نیست بر تو عزیز
خویشتن خوار مینپندارد
بسکه کوشد که با تو دم نزند
کرمت خامشش بنگذارد
مبرمی شرط شاعریست ولیک
بنده را زان شمار نشمارد
اینک این مباینت حکمیست
که به انصاف حکم بگزارد
اینکه او پشت دست میخاید
همه را پشت پای میخارد
چه کنم قصه چون دراز کنم
عیش تلخم همی بیازارد
آب چون آتشم فرست که باد
بر سرم خاک غم همی بارد
آب انگور بوک سعی کند
تا غمم غوره در نیفشارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف جهانی پر از نیکیها و مکارم خداوند میپردازد. شاعر به رحمت و لطف خدا اشاره میکند و میگوید که اگرچه انسانها ممکن است در نظر او ارزشی نداشته باشند، اما خداوند هیچگاه بندگان خود را خوار نمیگرداند. او تلاش میکند که با خداوند دم نزند و در پیشگاه او خاموشی اختیار کند، حتی اگر این رفتار با معیارهای شاعری در تضاد باشد. شاعر با اشاره به خستگی و تلخیهای زندگی، از خدا میخواهد که به او کمک کند و غمهایش را کاهش دهد. او در نهایت از رنجها و چالشهای خود سخن میگوید و به دنبال آرامش و تسکین است.
هوش مصنوعی: ای جهانی که پر از نیکیها و فضیلتهاست، وجود تو در این عالم چون گوهر ارزشمندی است که به زیبایی خود میدرخشد.
هوش مصنوعی: هر وقت که دلش قوی و مطمئن است، به خاطر رحمت تو، همیشه زحمتی که میکشد را تحمل میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه تو خود را عزیز نمیدانی، باز هم کسی به خود زحمت نمیدهد که تو را خوار بشمارد.
هوش مصنوعی: فردی تلاش میکند که در کنار تو صحبت نکند و از ویژگیهای نیک تو دفاع کند.
هوش مصنوعی: شاعر شدن نیازمند شرایط خاصی است، اما من به خاطر خودم به عنوان شاعر حساب نمیشوم.
هوش مصنوعی: اینک این تضاد نشاندهندهی تصمیمی است که بر پایهی عدالت و انصاف گرفته شده است.
هوش مصنوعی: وقتی او به خود میرسد و به خودش میپردازد، دیگران نیز در پی جلب توجه و رضایت او هستند و سعی میکنند خود را نشان دهند.
هوش مصنوعی: چه کنم که وقتی داستانم طولانی میشود، زندگی تلخ و لذتبخشام به من ناراحتی میدهد؟
هوش مصنوعی: آب مانند آتش است، پس بفرست که نسیم بر سرم بوزد و غم مانند خاک بر من ببارد.
هوش مصنوعی: اگر آب انگور تلاش کند، غمی که در دل دارم را آرام نخواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که او تخم کاهلی کارد
کاهلی کافریش بار آرد
چون منی را فلک بیازارد
خردش بی خرد نینگارد
هر زمانی چو ریگ تشنه ترم
گرچه بر من چو ابر غم بارد
چون بیفسایدم چو مار غمی
[...]
ای که از بهر خدمت در تو
بست دولت میان و کام گذارد
پیش از آن کم زمانه آش کند
فضل کن سیدی فرست آن آرد
هر که از دیدن تو خرم نیست
[...]
خسروا ، چون تو آسمان نارد
خدمت و زمانه بگزارد
باد را هیبت تو بر بندد
کوه را حملهٔ تو بردارد
پای تو فروش محمدت سپرد
[...]
به خدایی که از شب تیره
روز روشن همی پدید آرد
بیقلم بر بساط آینه فام
صورت آفتاب بنگارد
کز غمت انوری ز آتش دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.