گنجور

 
انوری

ای هنر از آتش تو بویا همچو عود

وی فلک در خدمتت چون نیشکر بسته کمر

کار من با شکر و عود آمدست اندر زفاف

وین محقر نزد آن مهتر نداردبس خطر

عود و شکر ده به من کین غم به من آن می‌کند

کاب و آتش می‌کند پیوسته باعود و شکر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode