گنجور

 
انوری

طاقتم در فراق تو برسید

صبر یکبارگی ز من برمید

تا گرفتار عشق شد جانم

بر دلم باد خرمی نوزید

چرخ بر روزنامهٔ عمرم

همه گویی نشان هجر کشید

عقل کوشید با غمت یک‌چند

عاقبت هم طریق عجز گزید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode