گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل نصرالله منشی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها کمال‌الدین اسماعیل مصرع یا بیتی از نصرالله منشی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱ :: نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۲

    کمال‌الدین اسماعیل (بیت ۱۱): گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر - آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا برم؟

    نصرالله منشی (بیت ۴): گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر - آن مهر برکه افگنم آن دل کجا برم؟

    طبق نظر استاد مهدی نوریان تبدیل ردیف این بیت در نقل قول کمال اسماعیل از آن منقول از نقل آن در کلیله و دمنه است.



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:تا بکف جام می توانم دید - زهد و سالوس کی توانم دید؟

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - و له ایضاً یمدحه حین وصول بشارة انصافه:بوی فصل بهار می آید - آب با روی کار می آید

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۷ - و قال:هیچ صحبت مباد با عامت - که چو خود مختصر کند نامت


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۱۳ - حکایت درودگر و زن خیانتکارش:در دهان دار تا بود خندان - چون گرانی کند بکن دندان

    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۲:بار مایه گزین که برگذرد - این همه بارنامه روی چند


  2. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸:نرگسا! چیستت که پنداری - دوش برخاستی ز بیماری

    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹:هر شبی با دلی و صد زاری - منم و آب چشم و بیداری

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۱ - وله ایضا:این همه سرکشی مکن بر من - گرچه معزولم و تو بر کاری

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۲ - وله ایضا:در ضمیرم اگر چه کم گویم - سخن نغز هست بسیاری


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۷:که پدیده است در جهان باری - کار هر مرد و مرد هر کاری


  3. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:چنان خوب رویی بدان دلربایی - دریغت نیاید بهر کس نمایی؟


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب السنور و الجرذ » بخش ۳:همی داد گویی دل من گوایی - که باشد مرا از تو روزی جدایی


  4. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۸:گفتم: ز تو خوبتر درین شهر بسیست - گفتا که چو من بعالم اندر هم نیست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹:دی گفت ندیدمت درین روزی بیست - خیرست، کم آمدن چرا؟ موجب چیست؟


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک والطائر فنزة » بخش ۳:دشمن خندید بر من و دوست گریست - کو بی دل و جان و دیده چون خواهد زیست


  5. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۳:گفتی دودلی تو ، از تو کاری ناید - بهتان چنین نهی تو بر من شاید

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۴:باغ از گل و لاله ار چه می آراید - بی روی تو دل دمی کجا آساید

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۵:این مردم چشم من همی نا ساید - در جستن تو جهان همی پیماید


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۹ - به دام افتادن آهو:از هجر تو هر شبم فلک آن زاید - کان رنج اگر مهر کشد بر ناید

    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و ابن آوی » بخش ۱۰:از نیل و فرات و دجله جویی زاید - پس موج زند که پیل را برباید


  6. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۲:ماییم چو خر گه همه بر بسته کمر - در خدمت تو صف زده در یکدیگر

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۳:مانند دو چشمیم من و آن دلبر - در نیک و بد زمانه با هم یاور

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۴:تا ز رنکنی از دهن کیسه بدر - هرگز نرسی بوصل آن سیمین بر

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۵:تا کرد مرا دیده بروی تو نظر - اندر سر من نماند از عقل اثر

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۶:در طبع تو ناکسی و در دست تو زر - گشتند مکقیم چون گهر در خنجر


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۱۸:چشمی که ترا دیده بود ای دلبر - پس چون نگرد به روی معشوق دگر؟


  7. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۲۳:بگشاد بخنده لعل جان پرور خویش - تا بگشادم بگریه چشم تر خویش


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۷:تو رنجه مشو برون میا از در خویش - من خود چو قلم همی‌دَوَم بر سر خویش


  8. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۴:خصم تو که دار درخ زرد و دل تنگ - پیوسته چو تیغ می زند سر بر سنگ

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۵:از حادثه ها اگر چه باشم دلتنگ - وز واقعه ها اگر چه دارم صد رنگ

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۶:هرگز بکسی... ل این دل تنگ - وز خوی بدت نه صلح پیداست نه جنگ


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴:با همّت باز باش و با رای پلنگ - زیبا به گه شکار، پیروز به جنگ


  9. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۷:آن زلف نگر بر رخ آن شهره صنم - آویخته بی جنگ و خصومت در هم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۸:بهر تو بود میل بسوی که کنم؟ - وصل تو بود هر آرزوی که کنم؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۹:گر در همه عمر روزی از روی کرم - گویی که چگونه بی تو با این همه غم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۰:گر چاشنی غمش بیابی یک دم - هرگز نخوری تو از پی شادی غم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۱:از حد چو برفت ماجرای من و غم - گفتم که بنامه در از آن شرح دهم


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب النابل و اللبوة » بخش ۲ - افسانهٔ شیر و مرد تیرانداز:تا بود چنین بُده‌ست کار عالم - شادی پسِ اندهست و راحت پسِ غم


  10. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۳:آن روز که بر خاطر عالی گذرم - از عجب چو نرگس همه در خود نگرم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۴:بی روی تو صدره بگل ار برگذرم - ممکن نبود که نیز در وی نگرم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۵:گر آب خورم درد شود بر جگرم - ور خواب کنم گرد شود در بصرم


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۶ - حکایت شیر و روباه و خر:گر ماه شوی به‌آسمان کم نگرم - ور بخت شوی رخت به کویت نبَرم


  11. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۴۰:از دیده فرو باری، اگر آب شوم - وز زلف برون کنی، اگر تاب شوم


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۷:گر خصم تو آتش است من آب شوم - ور مرغ شود حلقه مضراب شوم


  12. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۳:ای مدح تو آورده قلم را بسخن - وی ناطقه در وصف کفت بسته دهن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۴:با دیده دلم گفت: چو از دست تو من - خون گشتم و ساختم در آتش مسکن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۵:گر باد شوم، در آیمت پیرامن - ورکرد شوم، نشینمت بر دامن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۶:در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن - هر گه که ره گریز جویم ز تو من

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۷:نرگس که در انتظار گل بود چو من - یک چند نهاده چشم بر طرف چمن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۸:خصمم که بگفت و گو درآمد با من - ریش چو جوال دیدمش تا دامن


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۷:عضوی زتو گر دوست شود با دشمن - دشمن دو شمر تیغ دو کش زخم دو زن


  13. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۶۹:تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟ - با اهل فضول هم وثاقی طلبی؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۰:ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس - پایان غم تو بی .....


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب ابن الملک و اصحابه » بخش ۴:اندر برم و بریزم ای طرفه ری - در خانه ترا و در قدح پیش تو می‌


  14. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر المعظّم فخر الدّین:روز عیدست بده جام شراب - وقت کارست ، چه داری؟ دریاب


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الصائغ و السیاح » بخش ۱ - باب زرگر و سیاح:جگرت گر ز آتش است کباب - تا زماهی نگر نجویی آب


  15. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - و قال ایضاً یمدحه:اصفهان خرّمست ومردم شاد - این چنین عهدکس ندارد یاد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۲ - ایضا له:هر که این هر دو قطعه بر خواند - که ازین پیش کردم آنرا یاد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۳ - وله ایضا:دوش خر بنده کرد پیشم یاد - کاسبک خواجه زندگی بتو داد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۴ - وله ایضا:خواجه از بخل در مسلمانی - اعتقادی برای خود بنهاد


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب ابن الملک و اصحابه » بخش ۹:تا کمر صحبت میان طلبد - کمر ملک بر میان تو باد


  16. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - وله ایضاً:هر که در...هلد بغا باشد - ور مزکّی شهر ما باشد


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۶:هر عصایی نه اژدها باشد - هر گیاهی نه کیمیا باشد


  17. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - و قال ایضآ یمدحه و یذکر فیها احتراق الببوت:شکست پشت امید و نبود کار هنر - که از وفا و مروّت نمی دهند خبر

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۳ - وله ایضا:زهی زرفعت تو خورده آسمان تشویر - زهی ندیده ترا چشم روزگار نظیر


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۷:سبُک تَگی که نگردد ز سُم او بیدار - اگرش باشد بر پشتِ چشمِ خفته گذر


  18. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - وقال ایضا یمدحه:ای صاحل معظّم و دستور بی نظیر - وی اهل فضل را بهمه حال دستگیر


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » خاتمهٔ مترجم » بخش ۱:فخر الملوک وارث سلطان نامدار - بهرامشاه قبله شاهان نامور


  19. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - ایضاًله ویمدح السّلطان غیاث الدّین بیرشاه بن محمّد و یصف الفرس:خدای داد بملک زمانه دیگر بار - طراوتی نه باندازۀ قیاس وشمار

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - سوگند نامه:امید لذّت عیش از مدار چرخ مدار - که در دیار کرم نیست زآدمی دیّار

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - و له ایضا فی مذمة الشعراء:بچشم عقل نگه می کنم یمین و یسار - ز شاعری بتر اندر جهان ندیدم کار


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۲۲ - شیر و خرگوش:سحاب گویی یاقوت ریخت برمینا - نسیم گویی شنگرف بیخت برزنگار


  20. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:منّت خدایرا که علی رغم روزگار - منصور گشت رایت صدر بزگوار

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۳ - و قال فی الشکایة:یا رب تو آگهی که درین اندر سال عمر - روزی بکام من نگذشتست روزگار


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۳۰ - در تمجید از سخن‌شناسی پادشاه:درصد هزار قرن سپهر پیاده رو - نارد چنو سوار بمیدان روزگار


  21. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - و قال ایضاً یمدح الصّاحب شهاب الدّین عزیزان الساوی:ای جناب تو قبلۀ احرار - مملکت را برایت استظهار

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - فی الّذم:دی مرا گفت دوستی که مرا - با فلان خواجه از پی دو سه کار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۹ - وله ایضا:منم ان چرب دست شیرین کار - کاب طبع مراست آتش بار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۰ - وله ایضا:ای ترا کرده لطف حق مخصوص - به بزرگیّ و مال و جاه و یسار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۲ - وله ایضا:گفته بودی مرا که چیزی گوی - که نبایدت کرد استغفار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۳ - وله ایضا:ای کریم جهان، خبر داری؟ - که شدم ز انتظار تو بیمار


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب النابل و اللبوة » بخش ۳:چند از این باد خاک و آتش و آب - وز دی و تیر وز تموز و بهار؟

    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۲۰:در جهان شاهدی و ما فارغ - در قدح جرعه ای و ما هشیار


  22. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - وقال ایضاً یمدحه:این ابر نم گرفته ز دریای بی کران - درد دل منست ، در او اشک من نهان


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۲۹ - عرضه داشتن ترجمهٔ نیمه‌کارهٔ کلیله و دمنه به پادشاه:تحفه چگونه آرم نزدیک تو سخن؟! - آب حیات تحفه کی آرد به سوی جان؟!

    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۱۸:پیش سپاه تست زبخت تو پیشرو - بر بام ملک تست ز عدل تو پاسبان


  23. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۴ - ایضا له:کاه وجو خواستم ز تو من خر - زانکه این هر دو بد مرا در خور

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۵ - ایضا له:دوش با طبع خویشتن گفتم - که چه داری؟ بیار شعری تر


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۲۴ - این کتاب به فرمان دابشلیم رای هند جمع شده:نور موسی چگونه بیند کور؟ ! - نطق عیسی چگونه داند کر؟ !

    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب السنور و الجرذ » بخش ۳:بد کسی دان که دوست کم دارد - زو بتر چون گرفت بگذارد

    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۱ - باب پادشاه و برهمنان:تا نباشی حریف بی خردان - که نکو کار بد شود زبدان


  24. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۹ - وله ایضا:دختران سخن که دارمشان - در نهان خانۀ دماغ بزور


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴۰ - حکایت غوک و مار:آب روی آب زمزم و کوثر - خاک وی خاک عنبر و کافور


  25. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۱ - ایضا له:ای خدمت تو ذخیرة عمرم - وی مدحت تو علاج هر دردم


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۷:به همه عمر یک خطا کردم - غم و تشویر صد خطا خوردم


  26. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۰ - ایضا له:آدمی را چهار حالت هست - در دو گیتی ز باقی و فانی


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الزاهد وابن عرس » بخش ۴:نه به تلخی‌ِ چو عیش‌ِ من عیشی - نه به ظلمت‌ِ چو روز من قاری

    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب النابل و اللبوة » بخش ۳:گر توی پس مکش زما رگ و پی - ور خدایست شرم دار از وی


  27. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۰ - وله ایضا:بجان آفرینی که نزدیک عملش - ز پیدا تفاوت ندارد نهانی


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۱۳:اگر خوش خویی از گران قرطباتان - وگر بدخویی از گران قرطبانی


  28. کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۲ - وقال ایضاً:هرچه آن از مراسم سخن است - روزگارش گذاشتست بمن


    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۳:نشوم خاضع عدو هرگز - ورچه بر آسمان کند مسکن

    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۵ - خرگوشی که ادعای رسولی ماه کرد و پیلان:دیو کانجا رسید سر بنهد - مرغ کانجا رسید پر بنهد

    نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب القرد و السلحفاة » بخش ۵:چون بآتش رسند هر دو بهم - نبود فعل عود چون چند چندن