گنجور

 
انوری

خدای کار چو بر بنده‌ای فرو بندد

به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید

وگر به طبع شود زود نزد همچو خودی

ز بهر چیزی خوار و نژند باز آید

چو اعتقاد کند کز کسش نباید چیز

خدای قدرت والای خویش بنماید

به دست بنده ز حل و ز عقد چیزی نیست

خدای بندد کار و خدای بگشاید