از گلبن زمانه مرا بهره خار بود
وز جام روزگار نصیبم خمار بود
اکنون چه راحتست درین دور زندگی
چون شد بههرزه آنچه ز عمر اختیار بود؟
از حادثات دهر و جفاهای روزگار
خود هیچ بود آنچه مرا در شمار بود
بر بود هر چه مایۀ من بود روزگار
وان مایه خود چو درنگری روزگار بود
تنها نه روزگار بعهد استوار نیست
من خود ندیدم آنکه بعهد استوار بود
بر خاطر منست و فرامش نکرده ام
آن عهد خوشدلی که مرا یاریار بود
هم آبروی بود مراهم هوای دل
وان آب و آن هوای خوشم سازگار بود
جان از میان حادثه آورده بر کنار
وان آرزو که بود مرا در کنار بود
از جام باده عیش مرا بود روشنی
وز روی دوست کار دلم چون نگار بود
بختم بطبع خوش همه در پیش می نهاد
آن چیز را که طبع منش خواستار بود
ور بر خلاف رسم غمی روی می نمود
زانم غمی نبود چو با غمگسار بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی حکایت از ناامیدی و ناکامی در زندگی دارد. شاعر از روزگار و حوادث تلخ آن سخن میگوید که باعث شدهاند او احساس ناراحتی و خستگی کند. او به گذشته و عهدهای خوشی که داشته فکر میکند و به یاد میآورد که در آن زمانها چگونه همه چیز برایش خوشایند بوده است. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که در این دنیا هیچ چیز به طور ثابت و پایدار نیست و روزگار همیشه تغییر میکند. او به روشنی و لذت در عیش و نوش اشاره میکند که با یاد دوستانش همراه است و این همه جستجو برای خوشبختی و آرامش را در دل دارد. در نهایت، او اعلام میکند که حتی اگر غم و درد به سراغش بیاید، اما با دوستانش و در کنار آنها، غم را نمیتواند حس کند.
هوش مصنوعی: از باغ زندگی، نصیب من فقط درد و رنج بوده و از عمرم هم به جز غم و اندوه، چیزی نصیبم نشده است.
هوش مصنوعی: اکنون زندگی چقدر آسان شده است، چون از تمام انتخابهایی که در عمرم داشتم، تنها برای لذت و خوشی استفاده کردم.
هوش مصنوعی: در طول زمان و در برخورد با سختیها و مشکلات زندگی، هیچ چیز به اندازهی آنچه برای من اتفاق افتاده و در دست داشتم، اهمیت نداشت.
هوش مصنوعی: تمام آنچه که در زندگی دارم و به من تعلق دارد، در گذر زمان، از بین رفته است. وقتی به آنچه که دارم نگاه میکنم، میبینم که خود زندگی است که بر من اثر گذاشته و من تنها ناظر این تغییرات هستم.
هوش مصنوعی: تنها این نیست که زمان به پیمان خود وفادار نیست، بلکه من هرگز فردی را ندیدم که به عهد و پیمان خود پایبند باشد.
هوش مصنوعی: در ذهن من همچنان وجود دارد و فراموش نکردهام آن وعده و پیمان شیرینی را که به من کمک میکرد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر اشاره دارد که شرایط و محیط پیرامونش به خوبی با احساسات و آرزوهای او همخوانی دارد. او از وجود آب و هوای دلپذیر سخن میگوید که به او احساس خوبی میدهد و بر اعتبار و عزت نفس او تأثیر مثبت میگذارد.
هوش مصنوعی: زندگیام را از دل اتفاقات مختلف جدا کردهام و آن آرزو که همیشه در کنارم بود، اکنون همراهم نیست.
هوش مصنوعی: از شراب خوشی من روشنایی میگیرم و از چهرهی محبوبم، حال و روز دلم زیبا و نورانی است.
هوش مصنوعی: سرنوشت من به واسطه طبع خوشم، همواره آنچه را که روح و ذاتیتم خواهان بود، در پیش رو میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر به خلاف عرف غمی در چهرهاش آشکار شود، نگران نباش، زیرا وقتی با کسی که میتواند غم را از دل بزداید، باشی، دیگر غمی نخواهی داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن روزگار کو که مرا یار یار بود
من بر کنار از غم و او در کنار بود
روزم به آخر آمد و روزی نزاد نیز
زان گونه روزگار که آن روزگار بود
امروز نیست هیچ امیدم به کار خویش
[...]
چون از ازل نصیبه ما عشق یار بود
در عاشقی مگو که مرا اختیار بود
هر دم جمال تازه نماید بعاشقان
زان رو که جلوه های رخش بیشمار بود
مست مدام جام وصال حبیب را
[...]
زین باغ بسکه بیثمری آشکاربود
دست دعای ما همه برگ چنار بود
دفدیم مغزل فلک و سحر بافیاش
یک رفت وآمد نفسش پود وتار بود
خلقی بهکارگاه جسد عرضه داد و رفت
[...]
تا دست شانه در شکن زلف یار بود
روزم ز رشگ تیره چو شبهای تار بود
گردیده سرخ هر مژه ما ز خون دل
پیوسته دست و دیده ما در نگار بود
وحشت تمام رفت ز یاد غزالها
[...]
امشب که دل در آتش آن گلعذار بود
هر موی بر تنم رگ ابر بهار بود
غافل نمود چهره و دیدار، رو نداد
چشمی که داشتم به ره انتظار بود
محرومی وصال همین در فراق نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.