گنجور

 
انوری

خوی تو ز دوستی چو دامن بفشاند

ننشست که تا به روز هجرم ننشاند

گویی که اگر چنین بمانی چه کنم

دل ماتم جان نداشت دیگر چه بماند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode