کرد عالی بنای این مجدود
اختر سعد و طالع مسعود
از برای نزول میر عمید
صدر دنیا ضیاء دین مودود
آنکه حکمش دهد ز روی نفاذ
آتش و آب را نزول وصعود
به تفکر رسد به سر فلک
به تجسس رسد به وهم حسود
دل او برده بارنامهٔ بحر
کف او کرده کارنامهٔ جود
هست فرمانش رهنمای قضا
هست احسانش نقش بند وجود
نیست بر رای او غلط ممکن
نیست از عقل کل خطا معهود
ای ز حزم تو در حوالی ملک
دولت و فتنه در قیام و قعود
وی ز عدل تو در نواحی دهر
جور و انصاف در صدور و ورود
پیش ذهن تو غیب برده رکوع
پیش کلک تو کرده وحی سجود
به کمال خدای گر به جز اوی
هست کاملتر از تو یک موجود
تا که افلاک را در این حرکت
نیست کون و فساد کس مقصود
باد عمر تو درحصول مراد
همچو دوران چرخ نامعدود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملکان را ز آسمان کبود
چون تو هرگز کریم و راد نبود
هرگز از تو کسی بلا نکشید
هرگز از تو کسی جفا نشنود
عید فرخنده باد بر تو ملک
[...]
پیش از این هیچ کار دیگر بود
که شبی مست پیش او بغنود
عقل را خود به خود چو راه نمود
پس به شایستگی ورا بستود
آفتاب جلال و عالم جود
که چنو در جهان نشد موجود
خان عادل ، کمال دولت و دین
گوهر کان محمدت ، محمود
آنکه او راست طلعت میمون
[...]
آن ولی عهد دو شه مسعود
شاه عادل مغیث دین محمود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.