گنجور

 
همام تبریزی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ی» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
چ
ح
د
ر
ز
ش
ک
ل
م
ن
و
ی

شماره ۱: چون سحر از بوی گل گشت معطر هوا

شماره ۲: با آن که برشکستی چون زلف خویش ما را

شماره ۳: ما به دست یار دادیم اختیار خویش را

شماره ۴: ساقی همان به کامشبی در گردش آری جام را

شماره ۵: داشتم روزی نگاری یاد می‌آید مرا

شماره ۶: روی ترکم بین مکن نسبت به خوبی ماه را

شماره ۷: مکن ای دوست ملامت من سودایی را

شماره ۸: بشنو حدیث یار ما از ما نه از اغیار ما

شماره ۹: چشم مستش دوش می‌دیدم به خواب

شماره ۱۰: منتظر باشند شب‌ها عاشقان ناکرده خواب

شماره ۱۱: چون لبت از مصر کی خیزد نبات

شماره ۱۲: بدیدم چشم مستت رفتم از دست

شماره ۱۳: ترکم زمی مغانه سرمست

شماره ۱۴: سری دارم ز سودای تو سرمست

شماره ۱۵: نه باغ بود و نه انگور و می، نه باده‌پرست

شماره ۱۶: بوی خوشت همره باد صباست

شماره ۱۷: در پی آن می‌دوید دل که نگاری کجاست

شماره ۱۸: کرد طلوع آفتاب خیز برون بر چراغ

شماره ۱۹: حسنت چو اشتیاق دلم بی‌نهایت است

شماره ۲۰: حسنی که هست روی تو را بی‌نهایت است

شماره ۲۱: خانه امروز بهشت است که رضوان اینجاست

شماره ۲۲: این ز آب وخاک نیست که جانی مصور است

شماره ۲۳: اینک آن روی مبارک که سزای نظر است

شماره ۲۴: بجز از صورت آراسته چیزی دگر است

شماره ۲۵: حسن تو را ممالک دل‌ها مسخر است

شماره ۲۶: رویت به هر انجمن دریغ است

شماره ۲۷: بار دل بر تن نهادن کار ارباب دل است

شماره ۲۸: مشتاب ساربان که مرا پای در گل است

شماره ۲۹: یار ما محمل‌نشین و ساربان مستعجل است

شماره ۳۰: تو سلطانی و خورشیدت غلام است

شماره ۳۱: به شب ماهی میان کاروان است

شماره ۳۲: در شهر بگویید چه فریاد و فغان است

شماره ۳۳: وداع چون تو نگاری نه کار آسان است

شماره ۳۴: یاری که رخش قبله صاحب‌نظران است

شماره ۳۵: چشم مستانه تو آفت هشیاران است

شماره ۳۶: شب دراز که مانند زلف یار من است

شماره ۳۷: مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است

شماره ۳۸: دوستی دامنت آسان نتوان داد ز دست

شماره ۳۹: بیا بیا که ز هجر آمدم به جان ای دوست

شماره ۴۰: مرا تویی ز جهان آرزوی جان ای دوست

شماره ۴۱: تورا چیزی ورای حسن و آن هست

شماره ۴۲: ز جانان مهر و از ما جان‌فشانی‌ست

شماره ۴۳: از سوز دل مات همانا خبری نیست

شماره ۴۴: فتنه از بالای تو بالا گرفت

شماره ۴۵: خرامان می‌رود آن سرو قامت

شماره ۴۶: فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت

شماره ۴۷: بی آفتاب رویت روزم بود چو مویت

شماره ۴۸: چون کرد دیگر آن بت چابک سوار کوچ

شماره ۴۹: از وقت صبح هست دلم را صفای صبح

شماره ۵۰: یاد باد آن راحت جان یاد باد

شماره ۵۱: دلم شکست بدان زلف‌های پرشکنش

شماره ۵۲: هر کاو سر تو دارد پروای سر ندارد

شماره ۵۳: مگر سنگین دل است و جان ندارد

شماره ۵۴: سلطان جان ز عالم علوی نگاه کرد

شماره ۵۵: روی زیبا چون تماشا را به گلزار آورد

شماره ۵۶: جان را به جای جانی جای تو کس نگیرد

شماره ۵۷: رندی و برناپیشه‌ای میر مغان را می‌رسد

شماره ۵۸: دردمندان را ز بوی دوست درمان می‌رسد

شماره ۵۹: جان را به جای زلفت جای دگر نباشد

شماره ۶۰: چو رخسارت گل رنگین نباشد

شماره ۶۱: اگر بختم دهد باری که یارم همنشین باشد

شماره ۶۲: دوست آن دارد و آن است که جان می‌بخشد

شماره ۶۳: نی بی‌نوا ز شکر به نوا شکرفشان شد

شماره ۶۴: نباتت بر لب شکر برآمد

شماره ۶۵: برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند

شماره ۶۶: میان ما و شما بود پیش از آن پیوند

شماره ۶۷: سر تا قدم به آب حیاتت سرشته‌اند

شماره ۶۸: ماه‌رویان زلف مشکین را پریشان کرده‌اند

شماره ۶۹: عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیده‌اند

شماره ۷۰: گرچه سیاحان جهان گردیده‌اند

شماره ۷۱: زاهدان با شاهدان همخانه‌اند

شماره ۷۲: نظرها محرم رویت نبودند

شماره ۷۳: بنامیزد چنانت آفریدند

شماره ۷۴: این مقبلان که باخبر از روز محشرند

شماره ۷۵: به کوی دوست که وهم و خیال ره نبرند

شماره ۷۶: قومی که ره به منزل خوبان همی‌برند

شماره ۷۷: می‌روی وز پی تو پیر و جوان می‌نگرند

شماره ۷۸: زلف ترک من صبا هردم مشوش می‌کند

شماره ۷۹: آنچه باید همه داری و نداری مانند

شماره ۸۰: اهل دل در هوس عشق تو سرگردانند

شماره ۸۱: ز کوی دوست مرا ناگزیر خواهد بود

شماره ۸۲: هر که او عاشق جمال بود

شماره ۸۳: چشم بد دور که زیباتر از این نتوان بود

شماره ۸۴: آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بود

شماره ۸۵: هوس عمر عزیزم ز برای تو بود

شماره ۸۶: زینهار ای دل گرت با عشق پیوندی بود

شماره ۸۷: بر سر کوی تو سرها می‌رود

شماره ۸۸: جان‌ها در آتشند که جانان همی‌رود

شماره ۸۹: عشق از صورت او آینه جان بنمود

شماره ۹۰: بوسه‌ای را گر به جان شاید خرید

شماره ۹۱: اگر نگار من از رخ نقاب بگشاید

شماره ۹۲: بهشت روی تو را پاک دیده‌ای باید

شماره ۹۳: بیا دمی بنشین تا دلم بیاساید

شماره ۹۴: دلم ز عهدۀ عشقت برون نمی‌آید

شماره ۹۵: رویت به از آن آمد انصاف که می‌باید

شماره ۹۶: چو چشم مست بدان زلف تابدار آید

شماره ۹۷: سال‌ها باید که چون تو ماهی از دوران برآید

شماره ۹۸: آن نه نقشی‌ست که در خاطر نقاش آید

شماره ۹۹: مرا چو نام لبت بر سر زبان آید

شماره ۱۰۰: دوستان از دوستان یاد آورید

شماره ۱۰۱: دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید

شماره ۱۰۲: نفس کافر کیش را عشق تو در ایمان کشید

شماره ۱۰۳: ای سراندازان سراندازی کنید

شماره ۱۰۴: چون قامت تو سروی در بوستان نروید

شماره ۱۰۵: اینک نسیمی می‌دهد کز دوست می‌آرد خبر

شماره ۱۰۶: دمی وصال تو از هر چه در جهان خوشتر

شماره ۱۰۷: دوش از لبت ربوده‌ام ای مهربان شکر

شماره ۱۰۸: لبت راست آب حیاتی دگر

شماره ۱۰۹: آفتابی و ز مهرت همه دل‌ها محرور

شماره ۱۱۰: از آن شکل و شمایل چشم بد دور

شماره ۱۱۱: غرض ز دیدن شام و دیار مصر و حجاز

شماره ۱۱۲: رفتیم ما و عشق تو اندر میان هنوز

شماره ۱۱۳: چه می خورده است چشم نیم‌خوابش

شماره ۱۱۴: زهی شمایل موزون و قد دلبندش

شماره ۱۱۵: نبود خلاص ما را ز دو چشم شوخ شنگش

شماره ۱۱۶: این نه دردیست که بی دوست بود درمانش

شماره ۱۱۷: برو با ما صلاح و زهد مفروش

شماره ۱۱۸: اشتیاقی به مرادی نفروشد درویش

شماره ۱۱۹: پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش

شماره ۱۲۰: عاشق کسی بود که کشد بار یار خویش

شماره ۱۲۱: دوش با من لطفکی آغاز کرد آن دلبرک

شماره ۱۲۲: که می گوید که هست این صورت از گل

شماره ۱۲۳: وداع یار و دیارم چو بگذرد به خیال

شماره ۱۲۴: ما می‌رویم داده تو را یادگار دل

شماره ۱۲۵: ای سر زلف خوشت سلسله جنبان دل

شماره ۱۲۶: زهی مقبل که شد پیش تو مقبول

شماره ۱۲۷: چو ترک من بگشاید بر ابروان کاکول

شماره ۱۲۸: آرزومندم ولیکن کو قدم

شماره ۱۲۹: ماه ز مشرق طلوع کرد چو رویت تمام

شماره ۱۳۰: من به اومید تو از راه دراز آمده‌ام

شماره ۱۳۱: چشم خود را دوست می‌دارم که رویش دیده‌ام

شماره ۱۳۲: من از دنیا و مافیها دل اندر نیکوان بستم

شماره ۱۳۳: هزاران نقش گوناگون ببستم

شماره ۱۳۴: نرسیده‌ست به گوش تو مگر فریادم

شماره ۱۳۵: پیش یاران امشبی ناخوانده مهمان آمدم

شماره ۱۳۶: چون سر زلف تو برعارض زیبا دیدم

شماره ۱۳۷: این منم در صحبت جانان که جان می‌پرورم

شماره ۱۳۸: سعادتی که ز ناگه درآمدی ز درم

شماره ۱۳۹: کجا روم که کمند تو می‌کشد بازم

شماره ۱۴۰: تا نفس هست به روی تو برآید نفسم

شماره ۱۴۱: در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم *(منتسب به چند نفر)

شماره ۱۴۲: ساقیا بر سر جان بار گران است تنم

شماره ۱۴۳: عنبرین است به ذکر تو نفس‌ها که زنم

شماره ۱۴۴: تا کی آخر ز غمت ناله شب‌گیر کنم

شماره ۱۴۵: مرا چو سرو نو باید به بوستان چه کنم

شماره ۱۴۶: عالمی را به جمالت نگران می‌بینم

شماره ۱۴۷: در رخت می‌نگرم صورت جان می‌بینم

شماره ۱۴۸: بلبلان را همه شب خواب نیاید زان بیم

شماره ۱۴۹: نوبهار و بوی زلف یار و انفاس نسیم

شماره ۱۵۰: ما به بوی زلف یار مهربان آسوده‌ایم

شماره ۱۵۱: ما گر چه ز خدمتت جداییم *(منتسب به چند نفر)

شماره ۱۵۲: ای پیش نقش روی تو صاحب‌دلان بی خویشتن

شماره ۱۵۳: به معنی چون شود صورت مزین

شماره ۱۵۴: تازه شود حیات ما چون بگشاید او دهن

شماره ۱۵۵: تا سرم خالی نگردد از خیال ما و من

شماره ۱۵۶: غنچه خندان فدا بادت چو بگشایی دهن

شماره ۱۵۷: نیاید در قلم یارا حدیث آرزومندان

شماره ۱۵۸: خیالی بود و خوابی وصل یاران

شماره ۱۵۹: شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن

شماره ۱۶۰: چیست دولت، صحبت صاحب‌دلان دریافتن

شماره ۱۶۱: عاشقی چیست به جان بنده جانان بودن

شماره ۱۶۲: ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن

شماره ۱۶۳: در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن

شماره ۱۶۴: ملامت می‌کند دشمن مرا در عشق ورزیدن

شماره ۱۶۵: عجب باشد تن از جان آفریدن

شماره ۱۶۶: تا عقل کل حیران شود برقع ز رخ یک سو فکن

شماره ۱۶۷: ترک مه پیکر من تا که برفت از بر من

شماره ۱۶۸: ای سواد زلف تو سودای من

شماره ۱۶۹: بر کف ماه نیکوان جام چو آفتاب بین

شماره ۱۷۰: دارم امید وصل تمنای من ببین

شماره ۱۷۱: حدیث زلف و خال و چشم و ابرو

شماره ۱۷۲: کشم نقد جان را به بازار او

شماره ۱۷۳: چون منی را کی رسد روی جهان‌آرای تو

شماره ۱۷۴: پاک‌چشمانند مرد روی تو

شماره ۱۷۵: ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو

شماره ۱۷۶: می‌آمد و خلق شهر در پی

شماره ۱۷۷: اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی

شماره ۱۷۸: بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی

شماره ۱۷۹: ماه رویا دوش عزم جام و ساغر کرده‌ای

شماره ۱۸۰: باز ای مطرب حدیثی در میان انداختی

شماره ۱۸۱: چو بالای تو گر سروی میان بوستانستی

شماره ۱۸۲: گر دلم را اشتیاق روی یاران نیستی

شماره ۱۸۳: چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی

شماره ۱۸۴: گفت از برای چیدن گل در چمن شدی

شماره ۱۸۵: بر دل از زلف چو زنجیر تو دارم بندی

شماره ۱۸۶: توبه کردم که نخوانم دگرت ماه و پری

شماره ۱۸۷: شب دوشینه خیالت به عیادت سحری

شماره ۱۸۸: ای باد نو بهاری بوی بهشت داری

شماره ۱۸۹: ای نسیم سحری هیچ سر آن داری

شماره ۱۹۰: ترسا بچه‌ای ناگه بر کف می گلناری

شماره ۱۹۱: خجسته زمانی و خوش روزگاری

شماره ۱۹۲: معذورم اگر ورزم سودای چنین یاری

شماره ۱۹۳: دیگر نخوانم جان تورا زیرا که از جان خوشتری

شماره ۱۹۴: بازیچه نیست آخر آیین عشق‌بازی

شماره ۱۹۵: به خوبی‌ست هر دل نوازی ایازی

شماره ۱۹۶: به یک کرشمه توانی که کار ما سازی

شماره ۱۹۷: کیست کاین فتنه نشاند که تو می‌آغازی

شماره ۱۹۸: در آرزوی تو گشتم به هر دیار بسی

شماره ۱۹۹: نه چنان مست و خرابم ز دو چشم ساقی

شماره ۲۰۰: بگذشت بر نظارگان نگذاشت در قالب دلی

شماره ۲۰۱: اکنون که نیست ما را با دوستان وصالی

شماره ۲۰۲: ای خواب که می‌بینمت از بهر خیالی

شماره ۲۰۳: مباد دل ز هوای تو یک زمان خالی

شماره ۲۰۴: کو جوانی تا فدای عشق خوبان کردمی

شماره ۲۰۵: از تشنگی بمردم ای آب زندگانی

شماره ۲۰۶: الا ای ماه کنعانی برآ از چاه ظلمانی

شماره ۲۰۷: ای نور دیده و دل از دیده‌ها نهانی

شماره ۲۰۸: بشنو ز نی سماعی به زبان بی‌زبانی

شماره ۲۰۹: به جای هر سر مویی گرم بود جانی

شماره ۲۱۰: ز بهر تو باید مرا زندگانی

شماره ۲۱۱: در غیرتم که با خود همراز و همنشینی

شماره ۲۱۲: پیک مبارک است نسیم سحرگهی

شماره ۲۱۳: ای آفتاب خوبان وی آیت الهی

شماره ۲۱۴: می‌کند بوی تو با باد صبا همراهی

شماره ۲۱۵: اثر لطف خدایی که چنین زیبایی

شماره ۲۱۶: ای گل از غنچه کی برون آیی

شماره ۲۱۷: ای منزل مبارک می‌بخشیم صفایی

شماره ۲۱۸: برای دیدن رویت خوش است بینایی

شماره ۲۱۹: دانی چگونه باشد از دوستان جدایی

شماره ۲۲۰: گلستانی و ما مستان بویی