زلف ترک من صبا هردم مشوش میکند
تا دماغ عاشقان از بوی آن خوش میکند
با زمین مرده ابر نوبهاری کی کند
آنچه با من بوی زلف یار سرکش میکند
از لطافت ترک من گویی که هست آب حیات
خاصه آن ساعت که طبعش همچو آتش میکند
سبزه و آب و شراب و شاهد و رود و سرود
گر نباشد روی ترکم کار هر شش میکند
هر بهاری گل به دامن میکند زر پیشکش
تا خطابش ترک من ادنی وادش میکند
چون به مژگان خون عالم میتواند ریختن
از چه ترکم هر زمان آهنگ ترکش میکند
گر ز ترکی ریخت چشم ترک او خون همام
چون که صید لاغر است از ننگ ترکش میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سنبلت را صبا بر گل مشوش میکند
هر خم زلفت مرا نعلی در آتش میکند
باد در وقت سحر میآورد بویت به من
باد وقتش خوش! که او وقت مرا خوش میکند
لعل جانبخش لبت دلهای مسکینان به لطف
[...]
سنبلش را تا صبا بر گل مشوش میکند
هر خم مویش مرا نعلی بر آتش میکند
قالبکزن چون رخِ والا منقش میکند
بهر شلوارِ زرافشان خاطرم خوش میکند
کرده در کار علم رفاف کاره مزی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.