گنجور

 
همام تبریزی

به خوبی‌ست هر دل نوازی ایازی

ولی همچو محمود کو پاک بازی

نخواهم که روی رقیبان ببینم

گدا را ز سگ واجب است احترازی

جهان پر ز حسن است کو مهرورزی

که با ناز خوبان نماید نیازی

ز هجران وصل دلارام ما دان

به هر جا که پیداست سوزی و سازی

به گوش محبت شنو ذکر جانان

ز آواز ناقوس و بانگ نمازی

به چشم حقیقت نگه کن در اشیا

که تا در دو عالم نیابی مجازی

همام این سخن با کسی گو که داند

به کبکی مده طعمه شاه‌بازی

زهی خوش مجالی که یاران همدم

از اغیار پوشیده گویند رازی