مکن ای دوست ملامت من سودایی را
که تو روزی نکشیدی غم تنهایی را
صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم
اتفاقی نبود عشق و شکیبایی را
مطلب دانش از آن کس که بر آب دیده
شسته باشد ورق دفتر دانایی را
دیده خون گشت ز دیدار نگارم محروم
بهر خوبان بکشم منت بینایی را
ننگرد مردم چشمم به جمالی دیگر
کاعتباری نبود مردم هر جایی را
گر زبانم نکند یاد تو خاموشی به
عاشقم بهر سخنهای تو گویایی را
آفریدهست تو را بهر بهشت آرایی
چون گل و لاله و نرگس چمن آرایی را
رویها را همه دارند ز زیبایی دوست
دوست دارم سبب روی تو زیبایی را
چون نظر کرد به چشم و سر زلف تو همام
یافت مستی و پریشانی و شیدایی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دوست خود میخواهد که او را به خاطر احساسات و تنهاییاش ملامت نکند، چرا که خود او هم در روزی نمیتواند غم تنهایی را درک کند. شاعر تأکید میکند که صبر و عشق با یکدیگر ارتباطی ندارند و بنابراین نمیتوان انتظار داشت که همزمان وجود داشته باشند. او همچنین میگوید که برای به دست آوردن دانش، باید از تجربیات عمیق بهره برد. شاعر درباره زیبایی معشوق صحبت میکند و میگوید که دلش به زیبایی او خوش است و حتی اگر او از دیگران نیز زیبایی ببینید، هنوز هم دل به او میبندد. در نهایت، شاعر از پیوند عشق و زیبایی و تأثیر عمیق آن بر احساساتش میگوید و به شادی و شیدایی که از دیدار معشوق به دست میآورد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دوست من، بر من که دلم پر از آرزوهاست، خرده نگیرید؛ زیرا تو هرگز طعم غم تنهایی را تجربه نکردهای.
هوش مصنوعی: از نهاننامههای دل برمیآید که از طرفداریم صبر نکن، چون هرگز عشق و شکیبایی به یکدیگر نرسیدهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها کسی میتواند به درستی به دانش و حقیقت دست یابد که تجربیات و واقعیتهای زندگی را به خوبی درک کرده و دریافته باشد. به عبارت دیگر، فردی که با چالشها و شرایط مختلف زندگی روبهرو شده و از آنها آموخته، میتواند به فهم عمیقتری از علم و دانایی دست یابد.
هوش مصنوعی: چشمم از دیدن محبوبم محروم شد و به همین خاطر، برای زیبا رویان حاضر، افتخار بیناییام را فدای عشقشان میکنم.
هوش مصنوعی: چشمم به زیبایی دیگری نمینگرد، زیرا هیچ ارزشی در نگاه به مردم از هر جایی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر زبانم نتواند به خاطر تو خاموش بماند، برای من عشق تو همین کافی است که در سخنهایت روشنی و بیان واضح وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو را به عنوان زیبایی بهشتی خلق کردهاند، مانند گل و لاله و نرگس که زیباییهای چمن را میآرایند.
هوش مصنوعی: همهچیز به خاطر زیبایی دوست مورد محبت قرار میگیرد، اما من زیبایی تو را بیشتر از بقیه دوست دارم.
هوش مصنوعی: وقتی که به چشمان تو و موهای زیبا و آشفتهات نگاه کرد، حالتی از مستی، بینظمی و شیدایی را احساس کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
آب را قول تو با آتش اگر جمع کند
نتواند که کند عشق و شکیبایی را
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
[...]
هر که بیند رخ آندلبر یغمائی را
نکند هیچ ملامت من شیدائی را
جان زیان کرد دلم بر سر بازار غمش
وینزمان سود بود این دل سودائی را
دلبرا زلف تو عیسی دم و زنار و شست
[...]
ای سعادت زپی زینت و زیبایی را
بافته بر قد تو کسوت رعنایی را
عشق رویت چو مرا حلقه بزد بر در دل
شوق از خانه به در کرد شکیبایی را
گر ببینم رخ چون شمع تو ای جان بیمست
[...]
گر بری چون سر زلف این دل سودایی را
با پای بوس تو کشد این دل شیدایی را
من ازین در نروم زانکه بجانی نرسد
هیچکاری به طلب عاشق هر جایی را
روی ننموده گرفتم که روی از بر ما
[...]
به صبوری بفریبم دل شیدایی را
در جگر بند کنم ناله صحرایی را
دم ز انکار محبت زدم و بد کردم
نه که این باد بریزد گل رسوایی را
باغبان خواست که حیران گل و خار شویم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.