گنجور

 
همام تبریزی

روی ترکم بین مکن نسبت به خوبی ماه را

ترک من در خیل دارد همچو مه پنجاه را

دامن خرگه براندازد به شب‌ها تا مگر

گم‌رهی در منزل او باز یابد راه را

رهنمایان فلک با شب‌روان ره گم کنند

ترک من گر برنگیرد دامن خرگاه را

گر شبی در زلف مشکین، روی را پنهان کند

رهبری را برفروزم شعله‌های آه را

یوسف مصری اگر حسنی بدین سان داشتی

عکس رویش پر مه و خورشید کردی چاه را