پیش یاران امشبی ناخوانده مهمان آمدم
عاشقان تشنه لب را آب حیوان آمدم
مجلس این قوم را از رنگ و بویی چاره نیست
با رخ گلگون و زلف عنبرافشان آمدم
صورت جانم که هر چشمی نبیند روی من
فارغم کز دیدهٔ اغیار پنهان آمدم
عاشقانم را چو بر گوی گریبان غیرت است
امشبی بیزحمت گوی گریبان آمدم
در سخن از پسته خندان همیریزم شکر
کمتر از نقلی که بر سر وقت باران آمدم
عاشقان را گر چه از هجران پریشان داشتم
عاقبت هم بر سر ایشان پریشان آمدم
تا دل سرگشتگان چون گوی سرگردان کنم
اینک امشب با سر زلف چو چوگان آمدم
گر چه ترکم خوی ترکی کردهام بیرون ز سر
برسر یاران خود بی کیش و قربان آمدم
سالها در جست و جویم بود سرگشته همام
تا نپنداری که من در دستش آسان آمدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از مولانا حافظ، بیانگر احوالات و احساسات عاشقانه شاعر است. او به جمعی از عاشقان میپیوندد و خود را به عنوان مهمان ناخوانده معرفی میکند. شاعر به تجدید عشق و زیباییهای عاشقانه اشاره میکند و با زبانی گرم و صمیمی، از زیباییهای دل و جان سخن میگوید. او از احساس تنهایی و دوری از محبوب میگوید و به دشواریهایی که عاشقان با آن مواجهند، اشاره میکند. در نهایت، شاعر نسبت به سرگشتگیها و جستجوی عشقش ابراز امیدواری میکند و میخواهد دلهای سرگشته را تسلی بخشد.
هوش مصنوعی: امشب به جمع دوستان آمدهام بدون دعوت، تا به عشقورزان تشنه کمک کنم و به آنها آب حیات بدهم.
هوش مصنوعی: این جمعیت به هیچ چیز دیگری جز زیبایی و جذابیت توجه نمیکند. من با چهرهای پُر زرق و برق و مویی مانند انگور به اینجا آمدهام.
هوش مصنوعی: روی جانم به قدری زیباست که هیچ چشمی نمیتواند آن را ببیند. من از چشم دیگران پنهان شدهام و در تنهایی خودم هستم.
هوش مصنوعی: من امشب بدون زحمت و دردسر، به دیدار عاشقانم آمدهام، چون همواره حامی و نگهبان آنها هستم.
هوش مصنوعی: من در حرفهایم از پستهای شاداب و خوشطعم سخن میگویم که شیرینیاش کمتر از شیرینی شکلاتی است که در زمان باران به دستم رسیده است.
هوش مصنوعی: عاشقان را با وجود اینکه از دوری و جدایی دچار اضطراب و نگرانی کرده بودم، در نهایت خودم نیز با حالتی پریشان و آشفته نزد آنها آمدم.
هوش مصنوعی: امشب با موهای بلند و زیبا که مانند توپ بازی به این سو و آن سو میروند، آمدهام تا دلهای سرگشته را همچون گویهای سرگردان به حرکت درآورم.
هوش مصنوعی: هر چند که من ترک هستم و به زبان و فرهنگ ترکی وابستهام، اما با این حال در کنار دوستان خود بدون هیچگونه ایمان خاصی و به عنوان قربانی حضور دارم.
هوش مصنوعی: سالها در پی یافتن همام سرگردان بودم، تا اینکه نپنداری که به سادگی در دستانش قرار گرفتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیم شب پی گم کنان در کوی جانان آمدم
همچو جان بیسایه و چون سایه بیجان آمدم
چون سگان دوست هم پیش سگان کوی دوست
داغ بر رخ، طوق بر گردن خروشان آمدم
کوی او جان را شبستان بود زحمت برنتافت
[...]
دیشب از خود چون مه سی روزه پنهان آمدم
لاجرم همسایه خورشید تابان آمدم
عقل را دیدم سبک سر، یافتم جان را گران
سرو را بگذاشتم در کوی جنان آمدم
پیش ازین پروانه بودم، دوش رفتم پیش یار
[...]
در کدورت خون شدم از خویش شادان آمدم
جسم رفتم در غم او از خود و جان آمدم
همچو آب جو که در گل می نماید خویش را
گرچه گشتم پای تا سر گریه، خندان آمدم
با تن زار از پی آن یوسف مصر جمال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.