ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو
عاشقان محرم رازند نه اغیار بگو
هم تو داری خبر از زلف گره بر گرهاش
پیش ما قصه دلهای گرفتار بگو
شرح غارتگری زلف دلاویز بکن
وصف خونریزی آن نرگس عیار بگو
همه از فتنه و آشوب نخواهم پرسید
نکتهای زان لب شیرین شکربار بگو
گوش را چون که ز پیغام نصیبی دادی
کی بود چشم مرا وعدهٔ دیدار بگو
چون حکایت کنی از دوست من از غایت شوق
با تو صد بار بگویم که دگر بار بگو
تا که از شرم گل از غنچه نیاید بیرون
صفت روی دلارام به گلزار بگو
تا دگر سرو ننازد به خرامیدن خویش
سخنی با وی از آن قامت و رفتار بگو
ای صبا بندهنوازی کن و احوال همام
وقت فرصت همه در بندگی یار بگو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صبا قصه عشاق بر یار بگو
خبری از من دل داده بدلدار بگو
از رسانیدن پیغام رهی عار مدار
بگلستان چو درآیی سخن خار بگو
چون بحضرت رسی امسال بدان راحت جان
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.