چشم بد دور که زیباتر از این نتوان بود
بنده روی تو خواهم ز میان جان بود
دل من در هوس آن لب چون آب حیات
بس که در تیرگی زلف تو سرگردان بود
گفته بودند که روی تو به از خورشید است
چون بدیدیم به جان تو که صد چندان بود
حسن در عهد تو مشهور به همشهری ماست
پیش از این نسبت او گرچه به ترکستان بود
آب حیوان به زمان لب تو پیدا شد
تا به امروز گر از دیدۀ ما پنهان بود
خاک پای تو گروهی که به جان بخریدند
همه انصاف بدادند که نیک ارزان بود
عندلیب است در این باغ مگر جان همام
که مدامش هوس روی گل خندان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.