در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها سلمان ساوجی مصرع یا بیتی از انوری را عیناً نقل قول کرده است:
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰ :: انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - فیالحکمة
سلمان ساوجی (بیت ۸): صبا چون نیست امکان تصرف در سر کویش - نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی!
انوری (بیت ۱): نگر تا حلقهٔ اقبال ناممکن نجنبانی - سلیما ابلها لابلکه مرحوما و مسکینا
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:زان پیش کاتصال بود خاک و آب را - عشق تو خانه ساخته بود این خراب را
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - در معذرت صاحب:ای بر عقاب کرده تقدم ثواب را - وی بر خطا گزیده طریق صواب را
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:یارب به آب این مژه اشکبار ما - کان سرو ناز را، بنشان در کنار ما
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما - دردا که نیستت خبر از روزگار ما
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:نوبهار و عشق و مستی، خاصه در عهد شباب - میکند، بنیاد مستوری مستوران، خراب
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در طلب بخشش از سلطان:ای سران ملک را شمشیر تو مالک رقاب! - باغ عدل از جویبار تیغ سبزت خورده آب!
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در مدح صاحب مجدالدین ابوالحسن عمرانی:اینکه میبینم به بیداریست یا رب یا به خواب - خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:ای جهان عدل را انصاف تو مالکرقاب - دین حق را مجد و گردون شرف را آفتاب
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:جمال خود منما، جز به دیده پر آب - روا مدار، تیمم به خاک، در لب آب
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:ز باغ وصل تو یابد، ریاض رضوان، آب - ز تاب هجر تو دارد، شرار دوزخ، تاب
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در مدح سلطان اویس:ز سیم برف، زمین شد چون قلزم سیماب - بیا و کشتی دریای لعل را دریاب
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹ - در شکایت گوید:به جای بادهٔ نابم تو سرکه دادی ناب - هلاک جان و دل خود بر آن نبود شراب
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - شراب خواهد:خدایگانا مهمان بنده بودستند - تنی دو دوش به سیکی و نقل و رود و شراب
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱ - ایضا درخواست شراب کند:ایا دقیق نظر مهتری که گاه سخا - توانی ار بچکانی همی از آتش آب
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:دلی چو زلف تو سر تا به پای، جمله شکست - ز سر برآمده، در پا فتاده، رفته ز دست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۹ - در مرثیه:رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل - شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست - عجب شبی، که در آن شب، امید فردا نیست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - از یکی اکابر رنجیده بود حسب حال خود و نکوهش او گوید:ز مردمان مشمر خویش را به هیات و شکل - که مردمی نه همین هیکل هیولا نیست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲:بیا که ملک جمال تو را، زوال مباد - به غیر طره، پریشانیی، بدو مرساد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۴:کنار حرص الا پر کجا توانی کرد - تو از طمع که سه حرف میان تهی افتاد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۷:خدایگان وزیران ملک آصف عهد - زهی نهاده نهاد تو عدل را بنیاد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح ملک نصرةالدین:مبشر آمد و اخبار فتح ختلان داد - نشاط باده کن ای خسرو خراسان شاد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - در جواب مکتوب عمادالدین پیروزشاه:مثال عالی دستور چون به بنده رسید - قیام کرد و ببوسید و بر دو دیده نهاد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:هر ذره که عکسی، ز رخ یار، ندارد - با طلعت خورشید بقا، کار ندارد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد - جز با غم هجر تو دلم کار ندارد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:من چه دانستم که هجر یار چندین در کشد؟ - یا مرا یکبارگی وصلش قلم در سر کشد
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - تقاضای تشریف از مخدوم:ای خداوندی که هرکه از طاعتت سربرکشد - روزگارش خط خذلان تا ابد بر سر کشد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:کسی که قصه درد مرا نمیداند - ز لوح چهره من یک به یک فرو خواند
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۶:ایا ستاره سپاهی که آب شمشیرت - غبار فتنه و ظلم از هوای ملک بنشاند
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۸:ستاره کوکبه شاها که بنده از دل و جان - همه دعای تو گوید همه ثنای تو خواند
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:مرا مرنجان کایزد ترا برنجاند - ز من مگرد که احوال تو بگرداند
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۳ - در مدح اکفی الکفات امیر ضیاء الدین احمد عصمی:خدای جل جلاله ز من چنین داند - که هرکه نام خداوند بر زبان راند
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:هر شب این اندیشه در بر غنچه را دل خون کند - کز دل آخر چون جمالت روی گل بیرون کند
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۸ - ممدوح برای حکیم خلعتی فرستاده در شکر آن گوید:ای خداوندی که از دریای دستت روزگار - آز مفلس را چو کان تا جاودان قارون کند
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:باد صبا به باغ به بوی تو میرود - در گلستان حکایت روی تو میرود
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:آب جمال جمله به جوی تو میرود - خورشید در جنیبت روی تو میرود
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:مرا از آینهٔ سخت روی سخت آید - که در برابر روی تو روی بنماید
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۱:ایا شهی که غبار سپاه منصورت - عذار فتح به خط معنبر آراید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۷ - در قضا و قدر:خدای کار چو بر بندهای فرو بندد - به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:ای عمر باز رفته، نمیآیی از سفر - وی بخفت خفته، هیچ نداری ز ما خبر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - در مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر:مست شبانه بودم افتاده بیخبر - دی در وثاق خویش که دلبر بکوفت در
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۶:ای در ضمان عدل تو معمور بحر و بر - وی در مسیر کلک تو اسرار نفع و ضر
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:در مسجد چه زنی اینک در میکده باز - خیز مردانه قدم در نه و خود را در باز
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - در مدح سلطان اویس:دارم آهنگ حجاز ، ای بت عشاق نواز - راست کن ساز ونوایی زپی راه حجاز
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - در مدح شاه دوندی:حور اگر دیده بدین روضه کند روزی باز - کند از شرم در روضه فردوس فراز
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۳ - در مدح و تهنیت خدام صاحب ناصرالدین طاهربن المظفر هنگام باز آمدن از زمین غور به جانب هراة:موکب عالی دستور جهان آمد باز - به سعادت به مقر شرف و عزت و ناز
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۴ - در عذر کمخدمتی ومدح امیر مودود احمد عصمی:زندگانی ولی نعمت من باد دراز - در مزید شرف و دولت و پیروزی و ناز
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:به مهر روی تو خواهم رسید، ذره مثال - نمیرسد به زمین پایم از نشاط وصال
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۸:پناه زمره اسلام تاج دولت و دین - زهی خرد ز وجود تو کسب کرده کمال
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۸ - در مدح دستور نظامالملک صدرالدین محمد:به نیک طالع و فرخنده روز و فرخ فال - به سعد اختر و میمون زمان و خرم حال
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰ - در مدح کمالالدین ابیسعد مسعود بن احمدالمستوفی:خدای خواست که گیرد زمانه جاه و جلال - جمال داد جهان را به جود و جاه و کمال
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:آرزو دارم ز لعلش تا به لب جام مدام - وز سرم بیرون نخواهد رفتن این سودای خام
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۵ - در مدح صاحب جلالالدین احمدبن مخلص:ای به استحقاق شاه شرق را قایم مقام - وز قدیمالدهر شاهان پیشوای خاص و عام
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۱ - از بزرگی درخواست کاغذ سپید کند:زندگانی مجلس سامی در اقبال تمام - چون ابد بیمنتها باد و چو دوران بر دوام
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱:من هر چه دیدهام ز دل و دیده دیدهام - گاهی ز دل بود گله، گاهی ز دیدهام
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۰ - الب ارغو یکی از ممدوحان حکیم را میل کشیدند در آن باب گفته است:شاها بدیدهای که دلم را خدای داد - در دیدهٔ تو معنی نیکو بدیدهام
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:بر افشان آستین تا من ز خود دامن برافشانم - برافکن پرده تا پیدا شود احوال پنهانم
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:ترا من دوست میدارم ندانم چیست درمانم - نه روی هجر میبینم نه راه وصل میدانم
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم - زمانی با تو بنشینم ز دل این جوش بنشانم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:ای آنکه رخ و زلف تو آرایش دیده - گردیده بسی دیده و مثل تو ندیده
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۰ - در مدح صاحب جلال الدین احمد مخلص:ای رایت دولت ز تو بر چرخ رسیده - وی چشم وزارت چو تو دستور ندیده
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:به نیازی که با خدا داری - که دلم بیش ازین نیازاری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:با من اندر گرفتهای کاری - کان به عمری کند ستمکاری
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:نمیپرسی ز حال ما، نه از ما یاد میآری - عزیز من عزیزان را کسی دارد بدین خواری؟
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۴ - در مدح صدر اجل خواجه مجیرالدین محمد:زهی کلک تو اندر چشم دولت کحل بیداری - به عونش کرده مدتها جهانداران جهانداری
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۳ - روزی بدمستی کرده بود در عذر آن گوید:خداوند که داند خواست عذر لطف دوشینت - چه سازم وز که خواهم یارب امروز اندرین یاری
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:نصیحت میکند هر دم مرا زاهد به مستوری - برو ناصح تو حال من نمیدانی و معذوری
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۸ - در تقاضا:خداوندا همی دانم که چیزی نیست در دستت - گرم چیزی ندادستی بدین تقصیر معذوری
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸:نه در کوی تو مییابم مجالی - نه میبینم وصالت هر به سالی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷:مرا وقتی خوشست امروز و حالی - قدحها پر کنید و حجره خالی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶۹ - در ناخن گرفتن صاحب:سحرگاهی به نزد خواجه رفتم - که بفزاید مرا جاهی و مالی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳:رسولا، خدا را به جایی که دانی - چه باشد که از من دعایی رسانی؟
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۱ - درمرثیه شیخ زاهد:دریغا که باغ بهار جوانی - فرو ریخت از تند باد خزانی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۲ - درمرثیه میر قاسم:دریغا که خورشید روز جوانی - چو صبح دوم بود کم زندگانی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۳ - در مدح شاه دوندی :بهار و نگار و شراب و جوانی - کسی را که باشد زهی زندگانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۲ - در هجو سیفالدین نامی گفته:تو ای سیف زنگ اجل چون نگیری - که الحق به انصاف درخورد آنی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:هر که از روی تواضع بنهد پیشانی - پیش روی تو زهی روی و زهی پیشانی!
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۸ - مدح ناصرالدین طوطیبیک و عضدالدین کندکز:یافت احوال جهان رونق جاویدانی - چرخ بنهاد ز سر عادت بیفرمانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۷ - این قطعه در شکایت از ملکشاه و نظامالملک گفت و متغیر شدند و فتوحی آنرا جواب گفت:کار کار ملک و دوران دوران وزیر - این ز آصف بدل و آن ز سلیمان ثانی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۸ - فتوحی شاعر بفرمودهٔ شاه و وزیر جواب حکیم را گفت:انوری ای سخن تو به سخا ارزانی - گر به جانت بخرند اهل سخن ارزانی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵:بازا که بی حضورت، خوش نیست زندگانی - دور از تو میگذارم، عمری چنانکه دانی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی - بس راحتی ندارم باری ز زندگانی
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی - دردا که در فراقت میبگذرد جوانی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:گلرخا برخیز و بنشان سرو را بر طرف جوی - روی بنمای و رخ گل را به خون دل بشوی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸۸ - در حکمت و موعظه:صفهای را نقش میکردند نقاشان چین - بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:مکن عیب من مسکین اگر عاشق شدم جایی - سر زلف سیه دیدم در افتادم به سودایی
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۶ - در مدح عزیزالدین طغرائی:خرد را دوش میگفتم که ای اکسیر دانایی - همت بیمغز هشیاری همت بیدیده بینایی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴:یک حدیثم یادگارست از پدر - کای پسر چون حاجتی افتد تو را
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۷ - قطعه:از سرِ گرمی جوابش داد شمع - گفت تا کی سرزنش کردن مرا
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶ - در موعظه:هرکه سعی بد کند در حق خلق - همچو سعی خویش بد بیند جزا
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:هوس مملکت چرا نبود - بعد ازین هر گدا و تونی را
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸ - در هجا گوید:مینبینی که روزگار چه کرد - به فلک برکشید دونی را
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۸:بر آستان رفیع خدایگان جهان - سپهر کوه و قار آفتاب ابر عطا
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح علاء الدین ابوعلی الحسن الشریف:سپهر رفعت و کوه وقار و بحر سخا - علاء دین که سپهریست از سنا و علا
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در مدح امیر اجل ابو علی علاء الدین حسن:سپهر رفعت و کوه وقار و بحر سخا - بهاء دین خدا آن جهان قدر و بها
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۷:دیدن خواجگان بلایی بود - بنده عمری ازین بلا میجست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۸:دیدمش دوش رخ تراشیده - گفتم ای جان و دل که روی تو خست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۱:به خدایی که در دوازده میل - هفت پیکش همیشه در سفرست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۰ - در نصیحت:اعتقادی درست دار چنانک - اعتمادت بدان نباشد سست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - لغزیست که در طلب خربزه گفته:ای کریمی که در زمین امید - هرچه رست از سحاب جود تو رست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۷ - در حضرت مخدوم بار خواهد:ای به همت بر آفتابت دست - آسمان با علو قدر تو پست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۸:انوری را ز حرص خدمت تو - چون بر آتش بود قدم پیوست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۹ - ناصرالدین طاهر را درد دندان عارض گشته انوری این قطعه هنگام عیادت او گفته و در هر بیتالتزام لفظ دندان نموده است:ای به دندان دولت آمده خوش - درد دندانت هیچ بهتر هست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - امیر یوسف نام و عدهٔ عطایی کرده و وفا ننموده بود در تهدید او گفته است:میر یوسف سخن دراز مکش - وقت میبین چگونه کوتاهست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۴:ایا سحاب نوالی که ابر دریا دل - به های های ز دست تو بارها بگریست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۰:نیامدست مرا خویشتن دگر مردم - از آن زمان که بدانستهام که مردم چیست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۱:صدر عالی، کمال دولت و دین - ای به تو کشور کرم، آباد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۲:پادشاها صبوح دولت تو - متصل با صباح محشر باد
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴ - در مدح ملک بدرالدین سنقر:عید بر بدر دین مبارک باد - سنقر آن آفتاب دولت و داد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۹:ایا شاهی که بر الواح گردون - فلک نقش ثنایت مینگارد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:دلم را انده جان میندارد - چنان کاید جهانی میگذارد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۵۰:دیدی که محمد مظفر - در کسوت فاقه چون به سر برد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:ای مانده من از جمالِ تو فرد - هجرانِ تو جفتِ محنتم کرد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۰:ای امیری که شهسوار فلک - با تو پیوسته هم عنان باشد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:رنگ عاشق چو زعفران باشد - هرکه عاشق بود چنان باشد
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۰ - ایضا در مدح سلطان سنجر:گر دل و دست بحر و کان باشد - دل و دست خدایگان باشد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۲:کریما گوش کن گفتار نغزم - که چون من نغز گفتاری نباشد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:ترا کز نیکوان یاری نباشد - مرا نزد تو مقداری نباشد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:مرا گر چون تو دلداری نباشد - هزاران درد دل باری نباشد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷۲:خسروا این امیر کرمان چند - کفن خود چو کرم پیله تند
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷۸:خسروا یاد میکنم هر دم - به سر تخت خسروی سوگند
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۴ - در عارضهٔ خاتون عصمةالدین رضیةالملوک:گر خداوند عصمةالدین را - عارضه رنجه داشت روزی چند
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۳ - در وصل سرای مجدالدین ابوالحسن:ای نمودار آفتاب بلند - گشته ایمن چو آسان ز گزند
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۲:ای وزیری که دلت همت اگر در بندد - گره عقد ز ابروی فلک بگشاید
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۳:دیگر آن است که محبوب جهان سقری شاه - آمد از بندگی شاه که میفرماید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۶ - در تقاضای انعامی که حواله شد و نیافت فرماید:مفتی شرع کرم عاقلهٔ ملت جود - آنکه از مادر احرار چنو کم زاید
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۴:شبی زبان فصاحت ز منهیان خرد - سوال کرد غرض آنکه مدتی است مدید
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۵ - در مفارقت:خدایگانا نزدیک شد که صبح ظفر - زظل گوهر چترت شود سیاه وسفید
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۹:کدام پیک مبارک قدم دعای مرا - برد به حضرت خورشید آسمان مقدار
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۰:طریق نیست سفارش به آسمان کردن - که سایه بر سر سکان ربع مسکون دار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۵ - مطایبه ملکشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابی:حکایت است به فضل استماع فرمایند - به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۹:من و سه شاعر و شش درزی و چهار دبیر - اسیر و خوار بماندیم در کف دو سوار
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۱:شتر وابچه دیار عرب - کرد قیتولهای مردم پر
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:ای شده از رخ تو تاب قمر - وی شده از لب تو آب شکر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۹ - در مدح یکی از فرزندان نظامالملک است:ای به رفعت ز آسمان برتر - نور رای تو آفتاب دگر
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۱:دهر و افلاک و انجم و ارکان - همه شرند اگرنه مایه شر
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۳ - قاضی هری مبتلا به مرض جرب شده و حکیم به عیادت او رفته و او از خانه بیرون نیامده و این قطعه را درهجو او گفته است:قاضی از من نصیحتی بشنو - نه مطول به از طویلهٔ در
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۶ - نکتهٔ پسندیده:باده خوردن به ساتکینی در - از هنر نیست بلکه هست خطر
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۳:اگر هزار گنه بندهای کند نبود - چنان بزرگ که اندک جریمه سرور
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۴:پریر روز به حمام در فقیری را - به فحش و زجر فرو شست خواجه مغرور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۳ - در مدح صدر اجل ضیاء الدین منصور:رییس مشرق و مغرب ضیاء الدین منصور - که هست مشرق و مغرب ز عدل او معمور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۵:بضیاء دولت و دین خواجهٔ جهان منصور - که هست عالم فانی به ذات او معمور
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۵:آنکه از کبر، یک وجب میدید - از سر خویش تا به افسر هور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - در مدح صاحب ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر:ای ز رای تو ملک و دین معمور - شب این روز و ماتم آن سور
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۰ - در اشتیاق:به خدایی که از مشیت او - رنج رنجور و شادی مسرور
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۶:ای شهنشاهی که از بهر صلاح مملکت - آهنیت خود تاج سر شد و مرکب سریر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۸ - در صفت جشن و مدح صاحب ناصرالدین طاهربن مظفر هنگام معاودت به نیشابور:ابشروا یا اهل نیشابور اذا جاء البشیر - کاندر آمد موکب میمون منصور وزیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۰ - در مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر:ای به نسبت با تو هرچه اندر ضمیر آمد حقیر - پایهٔ تست آنکه ناید از بلندی در ضمیر
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۷:کرا مجال بود کز زبان همچومنی - حکایتی برساند به بارگاه وزیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۹ - در مدح صدر معظم کمالالدین مسعود عارض:زهی ز بارگه ملک تو سفیر سفیر - زمان زمان سوی این بندهٔ غریب اسیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۱ - در صفت معشوق و مدح امیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی:بر من آمد خورشید نیکوان شبگیر - به قد چو سرو بلند و برخ چو بدر منیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۲ - در مدح امیر فخرالدین محمد میر آب مرو:به فال نیک درآمد به شهر موکب میر - به طالعی که سجودش همی کند تقدیر
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۰:از آبله جرب تن من - شاخی است که غنچه گشت بارش
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۶ - درمرثیه:آن خواجه کز آستین رغبت - دست کرم بزرگوارش
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۲:قوی و بزرگ و سرافراز و سرخ رو ناگه - به آرزوی تو برخاستم ز مسکن خویش
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰۱ - از نجیبالدین کاتب سیاهی خواهد:اگر به رنج ندارد اجل نجیبالدین - که هیچ رنج مبادش ز عالم بدکیش
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۷: دوش با من خرد از روی نصیحت میگفت - کای گرفته ز جهان طبع لطیف تو ملال
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۹:اکمل دولت و دین ای شرف منصب تو - در کمال شرف و قدر ازان سوی کمال
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۸ - در مدح شیخ زاهد برادر سلطان اویس:ماهی از برج شرف زاده خورشید کمال - زاده الله جمالاً به جهان داد جمال
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۹ - دشمنان از وی دروغی گفته بودند خلوص خود و عذر مخدوم را گوید:ای ترا کرده خداوند خدای متعال - داده جان و خرد و جاه و جوانی و جمال
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۲ - قسم بر بیگناهی:مرگ از آن به که مرا از تو خجل باید بود - نه کتابی و نه حرفی و نه قیلی و نه قال
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۲:صاحب عادل کمال الدین حسن - ای تو را مه چاکر و کیوان غلام
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۲ - در مدح صاحب نظامالدین محمد:ای گرفته عالم از عدلت نظام - ای نظام ابن النظام ابن النظام
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۵:صاحب قران مملکت ای آصفی که هست - صدر تو قبله عرب و کعبه عجم
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:ای زلف تابدار ترا صدهزار خم - وی جان غمگسار مرا صدهزار غم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۵۸:ای از برادر و پدر افزون دوبار صد - وز تیر آسمان بتازی چهار کم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۱:خسرو شمس و غرب شمس الدین - بر همه سروران تویی مخدوم
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۰ - مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:آفرین باد بر چو تو مخدوم - ای نکوسیرت خجسته رسوم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶۵ - در اشتیاق:به خدایی که در موجودات - جز به امرش نمیشود منظوم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶۷:کارها را طلب مکن غایت - تا نمانی ز کار دل محروم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶۸:به خدایی که قائمست به ذات - نه چو ما بلکه قایم و قیوم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۴:خسرو یم یمین امیر علی - صورت رحمت علی علیم
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۱ - مدح صدر تاجالدین ابراهیم:اختیار ملوک هفت اقلیم - تاج دین خدای ابراهیم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷۶ - شراب خواهد:ای ز نور شرابخانهٔ تو - روی آفاق همچو دست کلیم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۵:زاهد بگ آفتاب سلاطین شرق و غرب - دارای تاج بخش و خدیو جهان ستان
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۶ - در مدح یکی از امیران:چون شمع روز روشن از ایوان آسمان - ناگه در اوفتاد به دریای بیکران
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۶:مردم چشم وزارت، مرکز دور وجود - زبده ارکان و انجم حاصل کون و مکان
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - دروصف زورق :بنگر این زورق رخشنده بر آب روان - می درخشد چون دو پیکر بر محیط آسمان
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۴ - در مدح سلطان اویس:این گلستان است ؟ یا صحن ارم ؟ یا بوستان ؟ - این شبستان است ؟ یا بیت الحرم ؟ یا آسمان
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷ - غزل:ای ممکن دست قدرت بر بساط لامکان - منتهای سدره اول پایهات از نردبان
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷ - مدح یکی از اقوام پادشاه کند:ای به نیک اختر شده هم سلف سلطان جهان - از وفاق تست اکنون خلق عالم شادمان
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۰:ز هجرت نبوی رفته هفصد و چل و چار - در آخر رجب افتاد اتفاق حسن
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۱:جهان مجد و معالی رشید دولت و دین - زهی به جاه و جمال تو چشم جان روشن
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح سیداجل عمادالدین ابوالفضل طورانی:چو شاه زنگ برآورد لشکر از ممکن - فرو گشاد سراپرده پادشاه ختن
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۳:حبذا صدر صفحهای که به است - به همه بابی از بهشت برین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱ - در مدح فخرالسادات مجدالدین ابوطالب نعمه:آیت مجد آیتی است مبین - منزل اندر نهاد مجدالدین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:ای جهان را جمال و جاه تو زین - اسم و رسم تو اسم و رسم حسین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۳ - فخرالدین خالد قطعهای به مطلع زیر به انوری نوشته و او را مدح گفته انوری در جواب فخرالدین قصیدهٔ ذیل را گفته و پسر او را که طفل بوده ستوده:و علیک السلام فخر الدین - افتخار زمان و فخر زمین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴ - مدح ملکالاسخیا ابوالمفاخر امیر فخرالدین:افتخار زمان و فخر زمین - بوالمفاخر امیر فخرالدین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح ناصرالدین طاهربن مظفر:صاحب روزگار و صدر زمین - نصرت کردگار ناصر دین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۷ - زینالدین عبدالله از استر افتاده و حکیم به عیادت او نرفته بود این قطعه در عذر تقصیر خویش گفته:ای بزرگی که از شمایل و قدر - ملک را زینتی و دین را زین
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۴:صورت لطف الهی شرف ملت و دین - معدن خلق حسن مظهر حق شاه حسین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۵ - در مدح جلالالوزرا مجدالدین علی:ای جهان خاتم جانبخش ترا زیر نگین - آسمان را ز جمال تو نظر سوی زمین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۸ - در مذمت افلاک:ای پسر تا به فلک ظن سخاوت نبری - کانچه بدهد به یسارت بستاند به یمین
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۶:چشم من جای تو بود ای نور چشم - رفتی و ماند از تو خالی جای تو
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲:ای قبای حسن بر بالای تو - مایهٔ خوبی رخ زیبای تو
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۵:ایا دریای جود و کان همت - که گردون مروت را مداری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:ندارم جز غم تو غمگساری - نه جز تیمار تو تیمارداری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:گرفتم سر به پیمان درنیاری - سر جور و جفا باری چه داری
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۶۰:هر که خواهد که بود پیش سلاطین بر پای - همچو شمعش نگریزد ز ثبات قدمی
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۲ - در مدح سیدالسادات جعفر علوی:ای به درگاه تو بر قصهرسان صاحب ری - رهنشین سر کوی کرمت حاتم طی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:با طبع لطیف از در لطف در آ - با نفش غلیظ ز ره جور میا
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:گفتم که به پایان رسد این درد و عنا - دستی بزند به شادمانی دل ما
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:گفتم که مگر به اتفاق اصحاب - در موسم گل ترک کنم باده ناب
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:این دل چو شب جوانی و راحت و تاب - از روی سپیدهدم برافکند نقاب
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب - هم رغبت از آن شراب چون آتش ناب
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:زان روی که روز وصل آن در خوشاب - در خواب شبی بر آتشم ریزد آب
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸:آتش ز دهان شمع دیشب میجست - ناگاه سپیده دم زبانش بشکست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:آورد بهم تیر و کمان را در دست - تیر آمد و در خانه خویشش بنشست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶:دیشب سر زلف یار بگرفتم مست - کز دست من دلشده چون خواهی رست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:در وصل تو عزم دل من روز نخست - آن بود که عمر با تو بگذارم چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:آتش به سفال برنهادی ز نخست - پس با خاکم به در برون رفتی چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:دستم که به گوهر قناعت پیوست - پر بود و نبود آز را بر وی دست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:جدت ورق زمانه از جور بشست - عدل پدرت سلسلها کرد درست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:هجری که به روز غم مبادا دل و دست - بر دامن دل که گرد ننشست نشست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:جانا به تن شکسته و عزم درست - عمریست که دل در طلب صحبت تست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:ای شاه ز قدرتی که در بازوی تست - تیر تو به ناوک قضا ماند چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:با موزه به آب در دویدی به نخست - تا خرمن من به باد بردادی چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:کار تنم از دست دلم رفت ز دست - بیچاره دلم به ماتم جان بنشست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹:دل در خم آن زلف معنبر بنشست - جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:بوطالب نعمه ای گشادهدل و دست - با دست و دلت بحر و فلک ناقص و پست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱:ای صبر ز دست دل معشوقهپرست - این بار به دامن تو خواهم زد دست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:دی میشد و از شکوفه شاخی در دست - گفتم به شکوفه وعده بود این آن هست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:از حادثهای که هرچه زو گویم هست - هرچند که بشکست مرا هیچ نبست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست - کز من اثری نماند جز باد به دست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:گفتند که شعر تو ملک داشت به دست - گفتم عجبا و جای این معنی هست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:ای عهد تو عید کامرانی پیوست - افتاد بهار پیش بزم تو ز دست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:دیدیم که این دایره بی سر و بن - انگیخت بسی جور نو از دور کهن
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:درویش، ز تن جامه صروت بر کن - تا در ندهب به جامه صورت تن
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲:عمری ز پی کام دل و راحت تن - گشتیم و ندیدیم جز از رنج و محن
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۷:ای دل چو غم نوت دهد چرخ کهن - چون کار ندیدگان مشو بیسر و بن
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۸:ماییم و صراحی و شراب روشن - مرغی دو و نان چند و زیشان دو سه تن
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:تا با شدم این جان گرامی در تن، - خواهم به غم عشق تو جان پروردن
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۶:ای دل چو نمینهد سپهرت گردن - نتوان به خروش و زور بخت آوردن
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:در رشته دندان تو ای غیرت مه - دردی اگر از دود دلی گشت سیه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۳:کسری که کمان عدل او کرد به زه - حاتم که ز کان به جود بگشاد گره
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۴:چون باز کنی ز زلف پرتاب گره - احسنت کند چرخ و فلک گوید زه
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:چون حال دل من ز غمت گشت تباه - آویخت در آن زلف دل آشوب سیاه
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:با منعم خود برون منه پای ز راه - عصیان ولی نعم گناهست گناه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۵:ای نحس چو مریخ و زحل بیگه و گاه - چون زهره غرو چو مشتری غره به جاه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۶:با روز رخ تو گرچه ای روت چو ماه - از روز و شب جهان نبودم آگاه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۷:از بهر هلال عید آن مه ناگاه - بر بام دوید و هر طرف کرد نگاه
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۸:با من به سخن درآمد امروز پگاه - آن لاغری که دارمش از پی راه
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:سوسن ز صبا یافت خط آزادی - ز آن کرد از آن به صد زبان آزادی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۵:گر شعر در مراد میبگشادی - یا کار کسی به شعر نوری دادی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:تا اسب مراد شه صفت میتازی - با حال من پیاده کی پردازی؟
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۶:مریخ به خنجر تو جوید فتوی - ناهید به ساغر تو پوید ماوی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹:ای دیده پی بلای دل میپوئی - در آب بلای دل، بلا میجوئی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۲:با دل گفتم گرد بلا میپویی - بنشین که نه مرد عشق آن مهرویی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:میگفت عماد کاشی از نادانی - کامسال گرانی بود از بی نانی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱:زنجیر سر زلف چو میجنبانی - بر دامن ماه مشک میافشانی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۰:در ملک چنین که وسعتش میدانی - با شعر چنین که روز و شب میخوانی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۱:ای دل طمعم زان همه سرگردانی - نومیدی و درد بود و بیدرمانی
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:در طیرهام از باد که آمد سویت - وز شانه که دست میزند در مویت
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹:تا روز به شب چو سوسنم بیرویت - بیدار چو نرگسم به گرد کویت
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰:چون قسم تو آنچه عدل قسمت فرمود، - یک ذره نه کم شود نه خواهد افزود،
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:چشم تو در آیینه به چشم تو نمود - بر چشم تو فتنه گشت هم چشم تو زود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:گفت آنکه مرا ره سلامت بنمود - کان بت نکند وفا و برگردد زود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹:دستت به سخا چون ید بیضا بنمود - از جود تو در جهان جهانی بفزود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰:با دل گفتم که عشق چون روی نمود - در دامن صبر چنگ محکم کن زود
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳:هر لحظه ز من ناله نو میخیزد - پیری ز تنم خرابهای انگیزد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷:... م که همیشه آب خود میریزد - افتاده ز پا، وز آن نمیپرهیزد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹:رای تو که صلح روز ملک انگیزد - در حادثهای چو رنگ قهر آمیزد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰:روزی که خرد سرشک رنگین ریزد - اندیشه چگونه رنگ شعر آمیزد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:دستت چو به کارد کلک را بتراشید - دانی سر انگشت تو چون بخراشید؟
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۱ - رباعی:ای آینه کرده در رخت روی امید - بر چشمم ازین حسد، سیه روزِ سپید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۳:یک شب مه گردون به رخت مینگرید - وز اشک ز دیده خون دل میبارید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۴:آن روز که بنده خاک خدمت بوسید - بر خدمت تو هیچ سعادت نگزید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۵:بیداد فلک پردهٔ رازم بدرید - تیمار جهان امیدم از جان ببرید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۶:زان پس که وصال روی در پرده کشید - واندوه فراق پرده بر من بدرید
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰:آن یار که مشک بر قمر میساید - از لعل لبش در و گهر میزاید
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۹ - رباعی:لازم نبود که آنچه دولت باید - نقش فلکی هم آنچنان بنماید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۷:در مستی اگر ببرد خوابم شاید - می دیده ببندد ارچه دل بگشاید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۸:جان یک نفس از درد تو میناساید - وز دل نفسی بیتو همی برناید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۹:یک در فلک از امید من نگشاید - یک کار من از زمانه میبرناید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۰:بس راه که پای همتم پیماید - تا مشکل یک راز فلک بگشاید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۱:دی قهر تو گفتی که اجل میزاید - وامروز بقا به عدل میافزاید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۲:زلف تو که در فتنه کنون میآید - از غارت جان و دل نمیآساید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۳:گر بنده ز آب میبترسد شاید - مکتوب تو هم دلیریی ننماید
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:اسبی که مرا خواجه بر آن اسب نشاند - هر کس که بدید اسب شطرنجش خواند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:آن روز که جان نامهٔ عشق تو بخواند - دل دست زجان بشست و دامن بفشاند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷:خوی تو ز دوستی چو دامن بفشاند - ننشست که تا به روز هجرم ننشاند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸:ای دل ز هزار دیده خون میراند - عشقی که ترا سلسله میجنباند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:با آنکه همه کار جهان او راند - آنگه بنشین که نزد خویشت خواند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰:چندان که مرا دلبر من رنجاند - گر هیچ کسی نداند ایزد داند
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:یکباره مرا بلایت از پای نشاند - بر یک یک مویم آب رنجوری ماند
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:ای خواجه فلان الدین که ریشت ... باد - ریشت نفسی نیست ز دندان آزاد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲:از چرخ که کامی به مرادم ننهاد - وز بخت که بندی ز امیدم نگشاد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳:دادم به امید روزگاری بر باد - نابوده ز روزگار خود روزی شاد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴:جوهر که ز ایزدش همی نامد یاد - وز مرتبه آفتاب را بار نداد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:با هرکه زبان چرخ رازی بگشاد - چون پای نداشت پای تا سر بنهاد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳:ابر است گهر بار و هوا عنبر بیز - عاشق ز هوا چون کند آخر پرهیز؟
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۹:نایی بر من به خانهای شورانگیز - وانگه که بیایی به هزاران پرهیز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۰:بازار قبول گل چو شد خوش خوش تیز - گفتم که به باغ در شو ای دلبر خیز
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶:دل خواستم از زلف سمن پوش تو دوش - گفتا که چه دل؟ دل که؟ دل چیست؟ خموش
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:دوش از کف وصل آن بت عشوه فروش - تا روز می طرب همی کردم نوش
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱:امسال مکرر است وقت گل و مل - وز غم سر و برگ ندارد بلبل
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲:ای کارگزاران درت شمس و زحل، - در مملکت تو سایهای میر اجل
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴:در باغ بهشت اگر نباشی خوشدل - میدان به یقین که خوش نیاید منزل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۲:ای مسند تو قاعدهٔ دولت گل - خصمت که ز عز تست دست خوش ذل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۳:ای گوهر تو خلاصهٔ عالم گل - باد از تو دو قوم را دو معنی حاصل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۴:آخر شب دوش بیتو ای شمع چگل - بگذشت و گذاشت در غمم خوار و خجل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵:آمیختم از بهر تو صد رنگ و حیل - هم دست اجل قویتر آمد به جدل
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:بیمارم و کس نمیکند درمانم - خواهم که کنم ناله ولی نتوانم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۸:در خدمت تست عقل و هوش و جانم - گر پیش برون روم ور از پس مانم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۹:ای دل چو به غمهای جهان درمانم - از دیده سرشکهای خونین رانم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲:من باغ ارم بر سر کویت دیدم - من روز طرب در شب مویت دیدم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۴:آنم که ندانم نه وجود و نه عدم - دانم که ندانم نه حدوث و نه قدم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۵:دردا که فرو شد لب شادی را غم - پر گشت و نگون گشت پیمانهٔ غم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۶:ای گوهر تو اصل طفیل آدم - وی ذات تو معنی و عبارت عالم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۶:دارم عجب از غنچه دل تنگ که چون - از دل رخ نازنین گل کرد برون
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:زیر و زبر چشم ترا بس موزون - نقاش ازل سه خال زد غالیه گون
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۵:ای گنده دهان چو شیر و چون گرگ حرون - چون خرس کریه شخص و چون خوک نگون
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰:شاها به خطای اسب اگر شاه ز زین - گردید و جدا گشت، چه افتاد ازین؟
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۷:بوطالب نعمت ای همه دولت و دین - در خود نگر و جمله جهان نیک ببین
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح شیخ حسن نویان :ای قبله سعادت و ای کعبه صفا - جای خوشی و نیست نظیر تو هیچ جا
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - در مدح سلطان اویس:آن ماه، رو اگر بنماید شبی به ما - در وجه او نهیم دل و جان به رو نما
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳ - موعظه در رفع امل:نزد طبیبِ عقلِ مبارکُ قدم شدم - حالِ مزاج خویش بگفتم، کَما جریٰ
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - در مدحدلشاد خاتون:سر سودای سر زلف تو تا در سرماست - همچو مویت دل سودایی ما بیسر و پاست
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در مدح سلطان الوزرا محمد زكریا:سرو با قد تو خواهد که کند بالا راست - راستی نیستش این شیوه که بالای تو راست
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - در مرثیهٔ سیدالسادات مجدالدین ابیطالببن نعمه:شهر پرفتنه و پر مشغله و پر غوغاست - سید و صدر جهان بار ندادست کجاست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - درمصیبت كربلا:خاک، خون آغشته لب تشنگان کربلاست - آخر ای چشم بلابین! جوی خون بارت کجاست؟
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فیالحکمة:آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی - گفت کین والی شهر ما گدایی بیحیاست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - در مدح دلشاد خاتون:مصور ازل از روح، صورتی میخواست - مثال قد تو را برکشید و آمدراست
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در مدح ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر:اگر محول حال جهانیان نه قضاست - چرا مجاری احوال برخلاف رضاست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در مدح سلطان اویس:صبح ظفر از مشرق امید بر آمد - اصحاب غرض را تب سودا ببر آمد
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:بدرود شب دوش که چون ماه برآمد - ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۲ - در مدح جلالالوزراء احمدبن مخلص:خیزید که هنگام صبوح دگر آمد - شب رفت و ز مشرق علم صبح برآمد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در مدح سلطان اویس:زامروز تا به حشر بر ابنای روزگار - شکرانه واجب است به روزی هزار بار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۹ - در مدح امیرکبیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی:دوش از درم درآمد سرمست و بیقرار - همچون مه دو هفته و هر هفت کرده یار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۲ - در تهنیت عید و مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر:دی بامداد عید که بر صدر روزگار - هر روز عید باد به تایید کردگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - (گویا در ادامهٔ قصیدهٔ دی بامداد عید که بر صدر روزگار ...):کای کاینات رابه وجود تو افتخار - وی پیش از آفرینش و کم ز آفریدگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸:ای روزگار دولت تو روز روزگار - وی بر زمانه سایهٔ تو فضل کردگار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۳ - قبا از بزرگی خواسته:ای برقد تو راست قبای سخا و جود - حرفیست در لباس مرا با تو گوش دار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۷:آ زاده گر کریم نیابد ورا چه عجب - گر زی خسیس طبع گراید به اضطرار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۸ - از ممدوح التماس کفش به معما کرده است:ای مستفاد لطف تو اقبال آسمان - وی مستعار جود تو آثار روزگار
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴ - در بیان اوضاع نامناسب ساوه:چون به عزم حضرت خورشید جمشید اقتدار - آفتاب سایه گستر، سایه پروردگار
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در مدح سلطان اویس:فرخ اختر اختری دری و دری شاهوار - شد ز برج خسروی و درج شاهی آشکار
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷ - در وصف ساغر و می :نیست پیدا ، این محیط لاجوردی را کنار - ساقیا دریای می در کشتی ساغر بیار !
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹ - قطعه:داور دنیا، معز الدین حق، سلطان اویس - آفتاب عدل پرور سایه پروردگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۰ - در مدح صدرالزمان علاء الدین محمود خراسانی:باد شبگیری نسیم آورد باز از جویبار - ابر آذاری علم افراشت باز از کوهسار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵ - در مدح سلطان اعظم سنجر:آب چشمم گشت پر خون زاتش هجران یار - هست باد سرد من بر خاک از آن کافور بار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۲:ای برادر پند من بشنو اگر خواهی صلاح - در معاش خویش بر قانون من کن یک مدار
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - در مدح امیر شیخ حسن:دجله عمری است، تر وتازه که خوش می گذرد - ساقیا می گذر عمر به عطلت مگذار!
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:دی چون بشکست شهنشاه فلک نوبت بار - وز سراپردهٔ شب گرد جهان کرد حصار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۱ - در مدح صاحب سعید جلالالوزرا عمربن مخلص:هندویی کز مژگان کرد مرا لاله قطار - سوخت از آتش غم جان مرا هندووار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ - در مدح امیر ناصرالدین قتلغ شاه:شب و شمع و شکر و بوی گل و باد بهار - می و معشوق و دف و رود و نی و بوس و کنار
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - در مدح دلشاد خاتون :کجایی ای زنسیمت دماغ باغ معطر ؟ - بیا که باغ به شمع شکوفه گشت منور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۸ - در مدح نظامالملک صدرالدین محمد میراب مرو:شبی گذاشتهام دوش در غم دلبر - بدان صفت که نه صبحش پدید بد نه سحر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۲ - در مدح میرآب مرو صاحب سعید صدر الدین نظامالملک:نماز شام چو کردم بسیج راه سفر - درآمد از درم آن سرو قد سیمینبر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - در صفت بغداد و مدح ملک الامرا قطب الدین مودود شاه:خوشا نواحی بغداد جای فضل و هنر - کسی نشان ندهد در جهان چنان کشور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷:زهی بقای تو دوران ملک را مفخر - خهی لقای تو بستان عدل را زیور
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در مدحامیر شیخ حسن:ای حریم بارگاهت کعبه ملک و ملک ! - ساحتت را روضه فردوس حدی مشترک
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۲ - در مدح امیر اسفهسالار فخرالدین اینانج بلکا خاصبک:ای سپاهت را ظفر لشکرکش و نصرت یزک - نه یقین بر طول و عرض لشکرت واقف نه شک
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۸ - در تمثیل:صاحبا از نیکخواه و بدسگالت یک مثال - دیدهام از چرخ دولاب و در آنم نیست شک
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - در مدح غیاث الدین محمد:راه نجم چو مشرف کند ایوان حمل - عامل نامیه را باز فرستد به عمل
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۷ - در مدح ناصرالدین طاهر و وصف ربیع:جرم خورشید چو از حوت درآید به حمل - اشهب روز کند ادهم شب را ارجل
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۲ - در مدح سلطان اویس:شفق آمد چو می و ماه نو عید چو جام - غرض آن است که امشب شب جام است و مدام
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۴ - در مدح امیر شیخ حسن:ای سر کوی تو را کعبه رسانیده سلام - عاشقان را حرم کعبهٔ کوی تو مقام
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۶ - در تهنیت ماه رمضان و مدح مجد الدین ابوالحسن عمرانی:مرحبا نو شدن و آمدن عید صیام - حبذا واسطهٔ عقد شهور و ایام
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۳ - در مدح شاه دوندی:بیا چون مقام طرب شد تمام - نوایی بساز از پی این مقام
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۸:تکلف میان دو آزاده مرد - بود ناپسندیده و سخت خام
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۶ - درطلب آمرزش:منم ، که نیست شب و روز جز گنه کارم - گناهکار وامید عفو می دارم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴۷ - شکوه از روزگار:خدایگانا سالی مقیم بنشستم - به بوی آنکه مگر به شود ز تو کارم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۷ - در مدح سلطان اویس:خوش نسیمی از چمن بر خاست بر خیز ای ندیم ! - خوش بر آور در هوای باغ یک دم چون نسیم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷۵ - معما:علم آصف گنج قارون صبر ایوب رسول - یاد کرد اندر کتاب این هر سه لقمان حکیم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - در مدح دلشاد خاتون:زهی نهال قدرت سرو جویبار روان - طراوت گل رویت بهار عالم جان
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح امیر عادل ضیاء الدین مودود احمد عصمی:نماز شام چو خورشید گنبد گردان - به کوه رفت فرود و ز چشم گشت نهان
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۹ - در مدح سلطان اویس:پیش از این ملکی که جمع را شد میسر بیش از این - شاه را اکنون به فیروزی است در زیر نگین
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۰ - در مدح خواجه شمس الدین زکریا:داغ ابروی تو دل پیوسته دارد بر جبین - نقش یاقوتت نگارد جان شیرین بر نگین
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۱ - در مدح شاه دوندی:ای زمین آستانت آسمان ملک و دین - آسمانی آسمان گر نقش بندد بر زمین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۶ - فی اقتراح الذهب:ای فلک قدری که در انگشت قدر و همتت - از شرف مهر فلک زیبد همی مهر نگین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۹ - در مدح سلطان ملکشاه ثانی:شادباش ای خسرو عادل عماد دین و داد - دیر زی ای ناصر جاه امیرالموئمنین
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۲ - در مدح سلطان اویس:طراوتی است جهان را به فر فروردین - که هر زمان خجل است اسمان ز روی زمین
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰:چو کرد خیمهٔ حسنت طناب خویش مکین - خروش عمر برآمد ز آسمان و زمین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۳ - از بزرگی مسحی و رانین خواهد:حسام دولت و دین ای خدای داده ترا - جمال احمد و جود علی و نام حسین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۵ - در مذمت دشمنان صاحب:چهار چیز ز ارکان بارگاه تو باد - مخالف تو کزو هست عیش تو شیرین
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵ - در مدح سلطان اویس:به گرد چشمهٔ نوشَت دمی مهر گیاه - تو عین آب حیاتی علیک عین اله
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح ضیاء الدین مودود احمد عصمی بعد از حبس:سپاس ایزد کاندر ضمان دولت و جاه - به کام باز رسیدی به صدر مسند و گاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴ - مدح کمالالدین ابوالمحاسن نصر:کمال کل ممالک جمال حضرت شاه - ابوالمحاسن نصر آن نصیر دین اله
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۵ - در مدح صدر کمالالدین محمد:جلال صدر وزارت جمال حضرت شاه - اجل مفضل کامل کمال دین اله
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۶ - در مدح دلشاد شاه:یاد صبح است این گذر بر کوی جانان یافته - یادم عیسی است جسم خاک از و جان یافته
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۶ - مدح سلطان سعید سنجربن ملکشاه:ای ز یزدان تا ابد ملک سلیمان یافته - هرچه جسته جز نظیر از فضل یزدان یافته
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۰ - در مدح امیر شیخ حسن:طالع عالم مبارک شد به میمون اختری - منتظم شد سلک ملک دین به والا گوهری
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۸ - در مذمت شعر و شاعری و فضیلت علم و حکمت:ای برادر بشنوی رمزی ز شعر و شاعری - تا ز ما مشتی گداکس را به مردم نشمری
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۹ - در مدح دستور جلالالدین عمر:ای چو عقل اول از آلایش نقصان بری - چون سپهرت بر جهان از بدو فطرت برتری
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح صدر معظم فخرالدین محمدبن ابراهیم سری:حکم یزدان اقتضا آن کرده بودست از سری - کز جهان بر دو محمد ختم گردد مهتری
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۱ - در صفت بزم و مدح ملک اعظم عماد الدین فیروزشاه و دستور بزرگ:حبذا بزمی کزو هردم دگرگون زیوری - آسمان بر عالمی بندد زمین بر کشوری
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۳ - سوگندنامهای که انوری در نفی هجو قبة اسلام بلخ گفته و اکابر بلخ را مدح کرده:ای مسلمانان فغان از دور چرخ چنبری - وز نفاق تیر و قصد ماه و سیر مشتری
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۷ - در عذر قی کردن در مجلس شراب گفته:ای برادر گر مزاج از فضله خالی آمدی - آدمی پس یا ملک یا دیو بودی یا پری
-
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵ - رباعی:شاهی که به نعلین رخ مه آراست - گشت از قدمش پشت کج گردون راست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷:گفتند که گل چمن به یکبار آراست - برخاست و کلید باغ و کاشانه بخواست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸:در کوی تو هیچ کار من ناشده راست - ایام به کین خواستن من برخاست
-
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۲ - قطعه:بجز از آتش دراز زبان - بجز از خامه زبان کوتاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح صدراعظم زینالدین عبد الله و شکر صحت یافتن او از بیماری:از محاق قضا برون شد ماه - وز عرای خطر برون شد شاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح امیر علاء الدین اسحاق:خاص سلطان علاء دین اله - میر اسحاق صدر مجلس شاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۹ - در تهنیت عید و مدح صاحب ناصرالدین طاهر:ای سراپردهٔ سپید و سیاه - ای بلند آفتاب و والا ماه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۰ - در مدیح:به خدایی که ذات لم یزلش - باشد از سر بندگان آگاه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۱:ز ابتدا کاندر آمدی به عمل - بیش از این بود بارنامه و جاه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۴ - در قناعت و خویشتنداری:ای به دریای عقل کرده شناه - وز بد و نیک این جهان آگاه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۵ - مطایبه:چند مهتاب بر تو پیماید - این و آن در بهای روی چو ماه
-
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۵ - غزل:غباری کز ره معشوقه آید - به چشم عاشقان عنبر نماید
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸:ز هجران تو جانم میبرآید - بکن رحمی مکن کاخر نشاید
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:ز عمرم بیتو درد دل فزاید - گر این عمرم نباشد بی تو شاید
-
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۶۹ - غزل:ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم - در گوش آن صنم گو این نکته از زبانم
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:ای آرزوی جانم در آرزوی آنم - کز هجر یک شکایت در گوش وصل خوانم
-
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۲ - رباعی:از رنگ بیاض رویت ای رشک قمر - وز عکس گل جمالت ای غیرت خَور
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۲:گویی که میفکن دبه در پای شتر - تا من چو خران همی جهم بر آخر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۳:رای تو که آفتاب فضلست و هنر - گر یاد کند نیم شب از نیلوفر