مفتی شرع کرم عاقلهٔ ملت جود
آنکه از مادر احرار چنو کم زاید
فتوی بنده چو از روی کرم برخواند
حکم فتوی بکند مشکل آن بگشاید
خواجهای بندهٔ خود را نه به تکلیف سؤال
به مراد دل خود مکرمتی فرماید
مدتی بنده نیابد خبری زان انعام
هم در آن بیخبری عمر همی فرساید
چون خبر یافت هم از خواجه بپرسد کانکیست
که مراآنچه تو فرمودی ازو میباید
خواجه گوید که فلانست برو زو بطلب
بنده دم در کشد و هیچ بدان نفزاید
چون دگر روز بپرسد که فلان خواجه کجاست
تا بدو بگرود و پس به ادا بگراید
مردکی بیند از این بیهده گو چاکرکی
مشت کلپتره و بیهوده به هم درخاید
گویدش خواجهٔ ما رفت کنون ده روزست
تا رسیدست برو دایه و زن میگاید
بنده چون از پس آن رفته نخواهد رفتن
عوض آن اگر از خواجه بخواهد شاید
ور نشاید که عوض خواهد ازو آیدش آن
که حوالت نپذیرد پس از آن تا ناید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمر عاشق از املاک اجل فخرالدین
پنبه دزدید و ندانست که آن بگزاید
خورد سوگند و از آن شومی سوگند دروغ
پنبه شد رشته و از . . . ونش برون میآید
روز گم گشتن فرزند مقادیر قضا
چاه دروازهٔ کنعان به پدر ننماید
باش تا دست دهد دولت ایام وصال
بوی پیراهنش از مصر به کنعان آید
ماهروی من اگر پرده ز رخ بگشاید
فلک از عکس ویم ماه دگر بنماید
گر ببیند رخ چون آتش رخشنده در آب
دل خود را چو دل خلق جهان برباید
چون رقم بر بقم از نیل صبوحیش زنند
[...]
ای وزیری که دلت همت اگر در بندد
گره عقد ز ابروی فلک بگشاید
قدم همت تو تارک کیوان سپرد
چنبر طاعت تو گردن گردون ساید
در زمان قلمت زهره ندارد بهرام
[...]
کردگارم مگر از غیب دری بگشاید
رهی از لطف به کوی تو مرا بنماید
هست امید من دلخسته که لطف و کرمش
گره از کار فروبسته ما بگشاید
پیش از این در ظلمات شب هجرم بکشد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.