گنجور

 
انوری

ای پسر تا به فلک ظن سخاوت نبری

کانچه بدهد به یسارت بستاند به یمین

آفتابش که در این دعوی رایت بفراشت

اگر انصاف دهی آیت بخلیست مبین

از بخیلی نبود آنکه کسی دادهٔ خویش

برکشد از سر آن تا فکند در بر این

پارهٔ ابر سیه را ندهد بهرهٔ نور

تا به اندازهٔ آن باز نخواهد ز زمین