در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها سلمان ساوجی مصرع یا بیتی از ظهیر فاریابی را عیناً نقل قول کرده است:
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح سلطان اویس :: ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۱
سلمان ساوجی (بیت ۳۹): «شاید که بعد خدمت سیسال در عراق - نانم هنوز خسرو مازندران دهد»
ظهیر فاریابی (بیت ۳۷): شاید که بعد خدمت یکساله در عراق - نانم هنوز خسرو مازندران دهد؟!
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:گر بدین شیوه کند، چشم تو مردم را مست - نتوان گفت، که در دور تو، هشیاری هست
ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۲:یار میخواره من دی قدحی باده به دست - با حریفان ز خرابات برون آمد مست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲:بیا که ملک جمال تو را، زوال مباد - به غیر طره، پریشانیی، بدو مرساد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۴:کنار حرص الا پر کجا توانی کرد - تو از طمع که سه حرف میان تهی افتاد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۷:خدایگان وزیران ملک آصف عهد - زهی نهاده نهاد تو عدل را بنیاد
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۶:دلم که در همه عالم غم تو کرده مراد - امید ده که ز وصل تو کی رسد به مراد؟
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷:مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۲۷:سپهر فضل و جهان هنر رضی الدین - تویی که همت تو هست با فلک همزاد
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۲۸:خدایگان کرام جهان رضی الدین - تویی که همت تو هست با فلک همزاد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:کسی که قصه درد مرا نمیداند - ز لوح چهره من یک به یک فرو خواند
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۶:ایا ستاره سپاهی که آب شمشیرت - غبار فتنه و ظلم از هوای ملک بنشاند
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۸:ستاره کوکبه شاها که بنده از دل و جان - همه دعای تو گوید همه ثنای تو خواند
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۳۸:خدیو عرصه ملک و پناه دولت و دین - که عقل محض سلیمان ثانیت خواند
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:مرا از آینهٔ سخت روی سخت آید - که در برابر روی تو روی بنماید
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۱:ایا شهی که غبار سپاه منصورت - عذار فتح به خط معنبر آراید
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۴۸:ایا نموده به صد علم در جهان معجز - تویی که دهر نظیر تو نیز ننماید
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:به غیر صورت او هر چه آیدم در دل - به جان دوست که باشد تصور باطل
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۱:نماز خفتن بیگاه،مست لا یعقل - درآمد از درم آن ماه روی مهر گسل
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:به مهر روی تو خواهم رسید، ذره مثال - نمیرسد به زمین پایم از نشاط وصال
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۸:پناه زمره اسلام تاج دولت و دین - زهی خرد ز وجود تو کسب کرده کمال
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۰:قدوم ماه مبارک مبارک است به فال - که باد بر ملک بحر و بر مبارک سال
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:چه میبری دل ما چون نگه نمیداری؟ - چه دلبری که نمیآید از تو دلداری؟
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۶:ز دور دایره این محیط پرگاری - نصیب من همه سرگشتگی است پنداری
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در مدح سلطان اویس:دمید گرد لب جوی خط زنگاری - بیاد و در قدح افکن شراب گلناری
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۷۳:نباشدت نفسی در سر آن کله داری - که سر به کلبه احزان ما فرود آری
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۷۴:زهی چو عقل علم گشته در نکو کاری - مسلم است تو را نوبت جهانداری
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۷:خدایگان اکابر بهاء دولت دین - تو را رسد به جهان سروری و سر داری
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۸:بر آستان رفیع خدایگان جهان - سپهر کوه و قار آفتاب ابر عطا
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۱:خدایگان جهان مالک رقاب امم - تویی که هست زبان تو ترجمان قضا
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۱:صدر عالی، کمال دولت و دین - ای به تو کشور کرم، آباد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴۲:پادشاها صبوح دولت تو - متصل با صباح محشر باد
ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۴:ای به عیدی دلم به روی تو شاد - عید را روی تو مبارک باد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۴:شبی زبان فصاحت ز منهیان خرد - سوال کرد غرض آنکه مدتی است مدید
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۴۹:به خواب دوش چنان دیدمی که صدر جهان - بخواند پیشم و تشریف داد و زر بخشید
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵۰:مربی فضلای زمانه شمس الدین - تویی که قفل امل را سخای توست کلید
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۹۹:کدام پیک مبارک قدم دعای مرا - برد به حضرت خورشید آسمان مقدار
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۰:طریق نیست سفارش به آسمان کردن - که سایه بر سر سکان ربع مسکون دار
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۴:سپیده دم که زند ابر خیمه در گلزار - گل از سراچه خلوت رود به صُفه بار
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۱:شتر وابچه دیار عرب - کرد قیتولهای مردم پر
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۸:ای زسعی تو برافراخته سر - دین یزدان و شرع پیغمبر
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۳:اگر هزار گنه بندهای کند نبود - چنان بزرگ که اندک جریمه سرور
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۴:پریر روز به حمام در فقیری را - به فحش و زجر فرو شست خواجه مغرور
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۹:کراست زهره که با این دل ز صبر نفور - در افکند سخنی از وداع نیشابور
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۰:سپیده دم که شدم محرم سرای سرور - شنیدم آیت « تو بو الی الله » از لب حور
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۱:گهی که بار دهد شاه بر سریر سرور - که باد تا به قیامت به عهد او معمور
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۷:کرا مجال بود کز زبان همچومنی - حکایتی برساند به بارگاه وزیر
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵۶:سر اکابر دولت صفی دولت و دین - تویی که نیست تو را در جهان عدیل و نظیر
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۲:قوی و بزرگ و سرافراز و سرخ رو ناگه - به آرزوی تو برخاستم ز مسکن خویش
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۶۷:پناه اهل هنر پیشوای روی زمین - توراست چرخ نکوخواه و بخت خیراندیش
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۱:نظام واسطه عقد گوهر آدم - که سلک ملک ز رایش گرفته است نظام
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۳:خدایگانا از حد گذشت و بی مر شد - حدیث فاقه داعی و عرض قصه وام
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۱۲ - تاریخ نظم داستان:به رسم حضرت سلطانِ عهدْ شیخ اویس - که عهدِ سلطنتش باد متصل به دوام
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۲:سپهر و مهر چو حجاج کعبه اسلام - به عزم کعبه اسلام بسته اند احرام
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۷۲:پناه ملک جهان تاج بخش روی زمین - تویی که نعمت تو هست بر خلایق عام
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۵:صاحب قران مملکت ای آصفی که هست - صدر تو قبله عرب و کعبه عجم
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۶:چون برفَراخت خسرو سیارگان علم - در خاک پست کرد سراپرده ظُلَم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۱:خسرو شمس و غرب شمس الدین - بر همه سروران تویی مخدوم
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۸۲:افتخار زمانه شمس الدین - ای چو عنقا نظیر تو معدوم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۴:خسرو یم یمین امیر علی - صورت رحمت علی علیم
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۸۳:تاج بخش جهان سکندر وقت - ای سزاوار افسر و دیهیم
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۵:زاهد بگ آفتاب سلاطین شرق و غرب - دارای تاج بخش و خدیو جهان ستان
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۹:گیتی ز فرّ دولت فرمانده جهان - ماند به عرصه حرم و روضه جنان
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۶:مردم چشم وزارت، مرکز دور وجود - زبده ارکان و انجم حاصل کون و مکان
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - دروصف زورق:بنگر این زورق رخشنده بر آب روان - می درخشد چون دو پیکر بر محیط آسمان
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - در مدح سلطان اویس:این گلستان است ؟ یا صحن ارم ؟ یا بوستان ؟ - این شبستان است ؟ یا بیت الحرم ؟ یا آسمان
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷ - غزل:ای ممکن دست قدرت بر بساط لامکان - منتهای سدره اول پایهات از نردبان
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۸:ای نوشته دولتت منشور ملک جاودان - هچو عم سلطانی و همچون پدر سلطان نشان
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۳:حبذا صدر صفحهای که به است - به همه بابی از بهشت برین
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۴:سر برافراخت بر سپهر برین - مهد میمون پادشاه زمین
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۵:دوش در وقت آنک ضلّ زمین - کرد بر موکب شعاع کمین
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۷:صاحب سلطان نشان دستور اعظم شمس الدین - ای جلال رفعتت را اوج گردون پایگاه
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - درمرثیه ی شاهزاده ی بیرام شاه:آسمان با سینه ی پر آتش و پشتی دو تا ه - شد به های های گریان بر سر بیرام شاه
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح شیخ حسن نویان:منت ایزد را که ذات خسرو گیتی پناه - در پناه صحت است از فیبض الطاف اله
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۸:هرچه فرّ و جاه قدرست ای همایون بارگاه - در حریم حضرتت جمع آمد از اقبال شاه
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:گفتم که مگر به اتفاق اصحاب - در موسم گل ترک کنم باده ناب
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۳:روزی که به دست برنهم جام شراب - وز غایت خرمی شوم مست و خراب
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:دیدیم که این دایره بی سر و بن - انگیخت بسی جور نو از دور کهن
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:درویش، ز تن جامه صروت بر کن - تا در ندهب به جامه صورت تن
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲:عمری ز پی کام دل و راحت تن - گشتیم و ندیدیم جز از رنج و محن
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۱:ای کرده گرد ماه ز شب خرمن - گریان ز حسرت تو چو باران من
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:چون حال دل من ز غمت گشت تباه - آویخت در آن زلف دل آشوب سیاه
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:با منعم خود برون منه پای ز راه - عصیان ولی نعم گناهست گناه
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۸۴:گر عارضه ای روی نمودت ای شاه، - خوش باش کزو نیافت نقصان به تو راه!
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۸۵:در ثورگه ست خانه طالع شاه - نشگفت اگر سیاه شد چهره ماه
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:با آنکه دو چشم شوخ او عربده جوست - در شوخی و دلبری خم ابروی اوست
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:چشمی دارم همیشه بر صورت دوست - با دیده مرا خوش است چون دوست دروست
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰:چون قسم تو آنچه عدل قسمت فرمود، - یک ذره نه کم شود نه خواهد افزود،
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۴۳:بر خوان امید فلک جامه کبود - یک گرده پر نمک چو رویت ننمود
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹:ز آن رو که هوا، بوی خوشت میگیرد - دی را دمی از باد هوا نگریزد
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶:گفتم که مگر دل نه چو دلدار آید - تا در غم و شادیی مرا یاد آمد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰:آن یار که مشک بر قمر میساید - از لعل لبش در و گهر میزاید
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۹ - رباعی:لازم نبود که آنچه دولت باید - نقش فلکی هم آنچنان بنماید
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۴۷:این خط که همی رخ تو را آراید - طوطی ست که بر بوی شکر می آید
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:در مستی اگر زمن گناهی آید - شاید که دلت سوی جفا نگراید
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:اسبی که مرا خواجه بر آن اسب نشاند - هر کس که بدید اسب شطرنجش خواند
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۳۸:دل فصل ربیع را چو جان می داند - وز نغمه بلبل به عجب می ماند
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱:امسال مکرر است وقت گل و مل - وز غم سر و برگ ندارد بلبل
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲:ای کارگزاران درت شمس و زحل، - در مملکت تو سایهای میر اجل
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴:در باغ بهشت اگر نباشی خوشدل - میدان به یقین که خوش نیاید منزل
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳:در پیش کمان گروهه شاه قزل - خورشید به سجده اوفتد خوار و خجل
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در مدح سلطان اویس:در درج عقیق لبت نقد جان نهاد - جنسی عزیز یافت، به جایی نهان نهاد
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۸:تا غمزه تو تیر جفا بر کمان نهاد - خوی تو رسم خیره کشی در جهان نهاد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح سلطان اویس:صبح ظفر از مشرق امید بر آمد - اصحاب غرض را تب سودا ببر آمد
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲۴:چون کوکبه عید به آفاق درآمد - در باغ سعادت گل دولت به برآمد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح سلطان اویس:باد سحرگهی به هوای تو جان دهد - آب حیات را، لب لعلت نشان دهد
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۱:شرح غم تو لذت شادی به جان دهد - شکر لب تو طعم شکر وادهان دهد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدح امیر شیخ حسن:صبا، چون پرده ز روی بهار بگشاید - عروس گل، تتق از صد بار بگشاید
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۲:به حلقه ای که سر زلف یار بگشاید - زمانه را و مرا هر دو کار بگشاید
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح سلطان اویس:سحرگهی که چمن، شمع لاله در گیرد - سمن به عزم صبوحی پیاله برگیرد
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۳۳:سر اکابر آفاق شمس دولت و دین - تویی که قدرت تو کوه را کمر گیرد
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح سلطان اویس:زامروز تا به حشر بر ابنای روزگار - شکرانه واجب است به روزی هزار بار
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۵:در ابتدای کون جهان آفریدگار - بر نام خسرو از پی این عقد نامدار
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۷:چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار - آفاق ساخت کسوت عباسیان شعار
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در مدح سلطان اویس:بسم نبود جفای رخ چو یاسمنش - بنفشه نیز گرفت است جانب سمنش
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۴:هزار توبه شکسته ست زلف پر شکنش - کجا به چشم در آید شکست حال منش؟
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - در مدح سلطان اویس:مبشران سعادت برین بلند رواق - همی کنند ندا در ممالک آفاق
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۷:نشست خسرو روی زمین به استحقاق - فراز تخت سلیمان به دار ملک عراق
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در مدح سلطان اویس:شفق آمد چو می و ماه نو عید چو جام - غرض آن است که امشب شب جام است و مدام
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - در مدح امیر شیخ حسن:ای سر کوی تو را کعبه رسانیده سلام - عاشقان را حرم کعبهٔ کوی تو مقام
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۷۳:ای ترا گشته کرم ذاتی و احسان لازم - بی مقولات تو منطق ندهد داد کلام
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - در مدح شاه دوندی:بیا چون مقام طرب شد تمام - نوایی بساز از پی این مقام
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۳:هوالعید یسقی بکاس المدام - هنیئالمن فاق کل الانام
-
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مدح سلطان اویس:به گرد چشمهٔ نوشَت دمی مهر گیاه - تو عین آب حیاتی علیک عین اله
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۹:مرا مبَشر اقبال بامداد پگاه - نوید عاطفت آورد از آستانه شاه
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۰:زمانه داور کشور گشای نصرت دین - ایا ضمیر تو از راز روزگار آگاه
-
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۴ - قطعه:طاووس روز تا ز افق جلوه میکند - شاها، همای رای تو دولت شکار باد
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۴:شاها اساس ملک به تو استوار باد - عمر تو همچو دور فلک پایدار باد