بهار و نگار و شراب و جوانی
کسی را که باشد زهی زندگانی
دو چیزند سرمایه کامگاری
دو ذوقند پیرایه شادمانی
نشاط شراب و شراب صبوحی
صبوح بهار و بهار جوانی
وگر وصل یاری دهد دست با آن
زهی پادشاهی زهی کامرانی
درین وقت یاری سبک روح باید
که بر گل کند چون صبا جانفشانی
بیاد گل و ارغوان میستاند
ز ساقی گلرخ می ارغوانی
صبا هر صباح از سر کوی جانان
همه بار جان آورد ارمغانی
کلاه گلست افسر کیقبادی
بساط چمن دیبه خسروانی
دل غنچه چون خوش نباشد که با گل
بخلوت کند عیشهای نهانی
مشو غافل از عمر و میدان غنیمت
حضورش که یار عزیزست و جانی
چو خواهد گذشتن همان به که او را
دمی خوش برآری و خوش بگذرانی
شبی بلبلی گفت با من به باغی
که ای عندلیب ریاض معانی
همیشه از این بیش دلشاد بودت
چه بودت که غمگین شدی ناگهانی
تو را مدتی بود خرم بهاری
برانداختش تند باد خزانی
هوای کدامین چمن داری امروز؟
ندیم کدامین گل و گلستانی؟
بدو گفتم آری چنین است و برکس
نماند نعیم جهان جاودانی
کنون میدمد باز بوی بهاری
به سر سبزی و میدهد شادمانی
فلک میرود در پی عذرخواهی
جهان میرود بر سر مهربانی
در آن باغ خرم که خوش باد خاکش
اگر بلبلی کردم و مدح خوانی
چو هدهد کنون میکنم سرفرازی
به خاک کف پای بلقیس ثانی
چو بلقیس جمشید تخت معالی
چو جمشید خورشید چرخ معانی
سپهر کرم شاهوندی که هست او
سزاوار دیهیم و تاج کیانی
سرای جهان را به تدبیر بانو
بنای کرم را به تحقیق بانی
اگر نه زحل بر فلک شب همه شب
کند بام قصر تو را پاسبانی
فرود آری از قلعه هفتمیناش
غلامی سیه را بجایش نشانی
خرد چون قلم در صفات کمالت
فرو ماند از بی سری و زبانی
اساس سرای بزرگی به همت
نهادی وزودش به جایی رسانی
که در بارگاه تو از فرط حشمت
زنند آسمانها در آستانی
ایا شهریاری که از ابر و دریا
کفت بر سر آمد به گوهر فشانی
شده بر خلایق چو اوقات خمسه
دعای تو واجب چو سبع المثانی
سحابی است چتر تو بالای گردون
که خورشید را میکند سایه بانی
به عهدت صبا شرم دارد گشادن
نقاب از عذار گل بوستانی
الا تا نسیم صبا هر بهاری
زمین را دهد کسوت آسمانی
بهار بقای سرت سبز بادا
چنان کآسمانش کند بوستانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر که از آثار عطار نیشابوری است، درباره زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیر آن بر عاشق میباشد. شاعر از احساسات عمیق عشق و longing خود نسبت به معشوق سخن میگوید و از او میخواهد که در غم او متاب و دور نشود. او به زیباییهای ظاهری معشوق اشاره میکند و معتقد است که حتی خورشید نیز از جمال او خجالت میکشد. شاعر به تصویرسازیهای زیبای طبیعی و احساسات درونی خود میپردازد و در نهایت، نقش بارگاه معشوق را در تأمین آرزوها و حاجاتش متذکر میشود. شعر به طور کلی بیانگر تنشهای عاطفی و زیباییهای عشق است.
هوش مصنوعی: بهار، زیبایی، شراب و جوانی، همه چیزهایی هستند که زندگی را شیرین و ارزشمند میکنند.
هوش مصنوعی: دو چیز مهم هستند که باعث موفقیت و خوشبختی میشوند: دو حس و توانایی که شادی و خوشحالی را به زندگی میآورند.
هوش مصنوعی: شادی و سرزندگی ناشی از شراب به همراه شوق صبحگاهی و زیبایی بهار، نمایانگر جوانی و نشاط است.
هوش مصنوعی: اگر به وصال یاری برسید، انگار که به پادشاهی و کامیابی دست یافتهاید.
هوش مصنوعی: در این زمان، کسی که روحش سبک و آزاد است، باید مانند نسیم به گلها عشق و زندگی ببخشد.
هوش مصنوعی: ساقی با چهرهی زیبا و دلکش، شرابی رنگارنگ و گلابی میآورد که یادآور گلها و درختان ارغوان است.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی هر روز از سر کوی محبوب، همه زیباییها و هدیههای دلانگیز را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: کلاه گلین بر سر شاهزاده کیقباد، آرامش و زیبایی چمن را به یاد خسروانی میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی دل شاداب نیست، چگونه میتواند با گل در کنار هم خوشیهای پنهانی را تجربه کند؟
هوش مصنوعی: غافل نشو از عمر و فرصتی که در دست داری، زیرا هر لحظه از زندگی ارزشمند است و یارت، که به تو نزدیک است، عزیز و گرانبهاتر از جانت میباشد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی کسی از زندگیات عبور کند، بهتر است که لحظاتی شاد و خوش برای او بسازی و به نحوی خوشی را در کنار او بگذرانی.
هوش مصنوعی: یک شب بلبلی از من خواست به باغی برویم که در آن، پرندهای زیبا به نام عندلیب درختان و معنای زندگی را به تصویر میکشید.
هوش مصنوعی: همیشه چه چیزی باعث خوشحالیات بود که ناگهان غمگین شدی؟
هوش مصنوعی: تو مدتی شاد و خوشحال بودی مثل بهار، اما این خوشحالی ناگهان با وزش باد سرد و تند پاییز از بین رفت.
هوش مصنوعی: امروز به کدام چمن و فضای دلنشین فکر میکنی؟ با کدامین گل و باغ پر از گل همراهی میکنی؟
هوش مصنوعی: به او گفتم که چنین است و هیچکس در این دنیا نعمت جاودانی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: بهزودی عطر بهار دوباره در فضا پخش میشود و با سبزیِ دلانگیزش، شادی و خوشحالی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: آسمان در تلاش است تا عذرخواهی کند و دنیا به دنبال ایجاد محبت و مهربانی است.
هوش مصنوعی: در آن باغ خوشبو و سرسبز، اگر من مانند بلبل به ستایش و شعرخوانی پرداختهام، بهتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: مانند هدهد، حالا با افتخار در کنار بلقیس ثانی، یعنی در پای او، احساس سربلندی و مقام میکنم.
هوش مصنوعی: تخت بلقیس به بلندای عظمت جمشید است و مانند خورشید، معانی را روشنایی میبخشد.
هوش مصنوعی: آسمان مهربانی، شاهی شایسته است که لیاقت داشتن دیهیم و تاج کیانی را دارد.
هوش مصنوعی: جهان با تدبیر یک زن ساخته شده و بانی این نیکیها از روی تحقیق و کوشش عمل کرده است.
هوش مصنوعی: اگر زحل در آسمان شب، شبها به نگهبانی از بام قصر تو نپردازد،
هوش مصنوعی: از دژ هفتم پایین بیایید، و به جای او، نشانی از یک بندهٔ سیاه را بیاورید.
هوش مصنوعی: عقل و درک انسان در مقایسه با ویژگیها و کمالات تو، به اندازه قلمی است که در برابر عظمت تو ناتوان و بیفایده میماند.
هوش مصنوعی: پایه و اساس یک خانه بزرگ به تلاش و همت افراد بستگی دارد و باید زودتر به جایگاهی مناسب برسانیم.
هوش مصنوعی: در خیل عظمت و بزرگی تو، آسمانها به تماشای تو وادار میشوند و خود را در آستان حضور تو مینوازند.
هوش مصنوعی: آیا رهبری وجود دارد که مانند باران و دریا، سرنوشتش با جواهرات درخشان رقم بخورد؟
هوش مصنوعی: در بین مردم، در زمانهای خاص، دعای تو به اندازهی دعای هفتگانهی قرآن ضروری و مورد توجه است.
هوش مصنوعی: ابرها مانند چتری بر فراز آسمان پراکندهاند که باعث میشوند نور خورشید کمی ملایمتر شود.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی از اینکه چهره زیبا و گلنوش بوستان را به نمایش بگذارد، خجالت میکشد.
هوش مصنوعی: بگذار نسیم صبحگاهی هر فصل بهار، زمین را با زیباییهای آسمانیاش بپوشاند.
هوش مصنوعی: بهار همیشه برای تو سرسبز و پایدار باشد، به گونهای که آسمان نیز مانند یک باغ زیبا شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی را چو من دوستگان می چه باید؟
که دل شاد دارد بهر دوستگانی
نه جز عیب چیزیست کان تو نداری
نه جز غیب چیزیست کان تو ندانی
ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی یکی زعفرانی
یکی زر نام ملک بر نبشته
دگر آهن آب دادهٔ یمانی
که را بویهٔ وصلت ملک خیزد
[...]
از او بوی دزدیده کافور و عنبر
وز او گونه برده عقیق یمانی
بماند گل سرخ همواره تازه
اگر قطره ای زو به گل بر چکانی
عقیقی شرابی که در آبگینه
[...]
شه مشرق و شاه زابلستانی
خداوند اقران و صاحبقرانی
بدولت یمینی بملت امینی
مر این هر دو را اصل یمن و امانی
تو محمود نامی و محمود کاری
[...]
یکی گوهری چون گل بوستانی
نه زر وبه دیدار چون زرکانی
به کوه اندرون مانده دیرگاهی
به سنگ اندرون زاده باستانی
گهی لعل چون باده ارغوانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.