گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل مسعود سعد سلمان

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها کمال‌الدین اسماعیل مصرع یا بیتی از مسعود سعد سلمان را عیناً نقل قول کرده است:


  1. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱ :: مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۶ - هم در ستایش او

    کمال‌الدین اسماعیل (بیت ۱۱): گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر - آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا برم؟

    مسعود سعد سلمان (بیت ۷): گر بر کنم دل از تو بردارم از تو مهر - آن مهر بر که افکنم آن دل کجا کنم



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳:تا که برگرد سبزه لاله برست - در گمان می‌فتد که چون رخ تست

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - این قطعه در مدح شمس الملّة و الدین شمس الدّین خوارزمی گوید::ای کریمی که پایۀ قدرت - برتر از اوج چرخ گرانست

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۴ - وله ایضا:منعما شکرهای انعامت - بزبان قلم نیاید راست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در آغاز گرفتاری ساخته است:تا مرا بود بر ولایت دست - بودم ایزد پرست و شاه پرست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲ - تأسف بر سپید شدن موی:مویم آخر جز از سپید نگشت - گرچه اول جز از سیاه نرست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳ - مدیح:ای بزرگی که حسن رای تو را - هر زمان بر من اصطناعی نوست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - مدح ثقة الملک طاهر:ثقت الملک تا به صدر نشست - دهر پیشش میان به طوع ببست

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷ - صفت دلبر فصاد بود:آمد آن حور و دست من بربست - زدم استادوار دست به شست

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۸ - آبان ماه:ماه آبان چو آب جوی ببست - آب انگور باید اندر دست


  2. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:تا بکف جام می توانم دید - زهد و سالوس کی توانم دید؟

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - و له ایضاً یمدحه حین وصول بشارة انصافه:بوی فصل بهار می آید - آب با روی کار می آید

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۷ - و قال:هیچ صحبت مباد با عامت - که چو خود مختصر کند نامت


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳ - مرثیت:راشد از رشد روزگار نیافت - رشد از اینگونه بس فراوان کرد


  3. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:یار با ما وفا نخواهد کرد - با خودم آشنا نخواهد کرد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۹ - مدح سید محمد ناصر:شعر سید محمد ناصر - دل من شاد کرد و خرم کرد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - شکوه از دوری مظفر:ای مظفر فراق یافت ظفر - بر تن من نکرده هیچ نبرد

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۱۱ - بهمن ماه:ماه بهمن نبید باید خورد - ماه بهمن نشاط باید کرد

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۳ - دیبدین روز:دیبدین است و دین مرد خرد - آن شناسم که لعل باده خورد


  4. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۵۶:دوش با من نگار من آن کرد - که بصد سال عذر نتوان کرد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - وله ایضا:اینت سردی که این زمستان کرد - که همه کاره ما پریشان کرد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹ - ثنا:ای بزرگی که رای صایب تو - کارهای عمل به سامان کرد


  5. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷:ای بتو چشم نکویی روشن - وی ز تو خانۀ دلها گلشن


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۴ - صفت یار هندسی گوید:هندسی یاری ای یار عزیز - بر تو هندسه چون تو بر من


  6. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶:بر آمد ز گلزار باد بهاری - بیاور می ارغوانی، چه داری؟

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۰ - وله ایضاً یمدحه ببلد النّشابور:جهان کرم پادشاه شریعت - که هستت بر اقلیم دین شهر یاری


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۸ - مدیح سلطان ابراهیم بن مسعود:ز فردوس با زینت آمد بهاری - چو زیبا عروسی و تازه نگاری

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰۳ - مدح سپهسالار محمد:جهان را نباشد چنین روزگاری - که آراید او را چنان نامداری


  7. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸:نرگسا! چیستت که پنداری - دوش برخاستی ز بیماری

    کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹:هر شبی با دلی و صد زاری - منم و آب چشم و بیداری

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۱ - وله ایضا:این همه سرکشی مکن بر من - گرچه معزولم و تو بر کاری

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۲ - وله ایضا:در ضمیرم اگر چه کم گویم - سخن نغز هست بسیاری


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹۰ - مدیح دیگر از آن پادشاه و شمه ای از روزگار سیاه خویش:ای فلک نیک دانمت آری - کس ندیدست چون تو غداری

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱۳ - شکوه از پیری:پیریا پیریا چه بد یاری - که نیابد کسی ز تو یاری


  8. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴:ترسم آن نوش ز لب کم سخنی - در زبانها فتد به بی دهنی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳ - ای خروس:ای خروس ایچ ندانم چه کسی - نه نکو فعلی و نه پاک تنی


  9. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷:تا کی‌ام انتظار فرمایی؟ - وقت نامد که روی بنمایی؟

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۸ - ایضاً له:ای ز وصف مکارمت قاصر - هر فصیحی و مدحت‌آرایی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۹ - مدیح خواجه ابوالفتح:این دو شغل برید و عرض به تو - یافته خرمی و زیبایی


  10. کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:چنان خوب رویی بدان دلربایی - دریغت نیاید بهر کس نمایی؟


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰۰ - ناله از حصار نای و مدح محمد خاص:نوا گوی بلبل که بس خوش نوایی - مبادا تو را زین نوا بینوایی

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰۴ - مدح ابوالفرج نصربن رستم:ایا آنکه بر دلبران پادشایی - جهان همچو بستان تو باد صبایی


  11. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۷:رشک آیدم ای دوست که با تو هر شب - هر رومی و هندوی نشیند به طرب


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳:مهمان من آمد آن بت و کرد طرب - شوخی که در او همی بماندم به عجب

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:دیبا به رخی بتا و زیبا به سلب - الماس به غمزه و تریاک به لب

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵:ای روی تو و زلف تو روز اندر شب - از روز و شب تو روز و شب کرده طرب

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸:من غرقه ز خون دیده بودم همه شب - بالله که هوا ندیده بودم همه شب

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:صالح تر و خشک شد ز تو دیده و لب - چه بد روزم چه شور بختم یارب


  12. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸:داری ز پی چشم بد ای درّ خوشاب - یک نرگس ناشکفته در زیر نقاب

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹:ماییم نهاده سر بفرمان شراب - جان کرده فدای لب خندان شراب

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:چشم تو همی داشت دلم را بعذاب - گفتم بلب که کار ایشان دریاب

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:چون مردمک دیده ام ای در خوشاب - با آنکه بود بخشش من گوهر ناب


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶:چون آتش و آب از بدی پاکم و ناب - چون آب صفا دارم و چون آتش تاب

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹:تا روزه حرام کرد بر لب می ناب - دو دیده بر آب دارم ای در خوشاب


  13. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:باور نکنی که از من عشوه پرست - بر بود دل شکسته آن نرگس مست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:ای عزم تو بر شکستن عهد درست - ز آمد شدن تو پای اومید سست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:دی توبت من ز آستین برزد دست - بشکست پیاله را و پنداشت که رست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:غمگین دل من که شادمان از غم تست - عمری گم کرد و جز رضای تو نجست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۳:ترکم سوی آماجگه آمد سرمست - چون غمزۀ خود تیر و کمان اندر دست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴:این ساغر می که بر کف دست من است - دانی که چراست نازنینم پیوست؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:عید آمد و ساز پارسایی بشکست - گل نیز چو روزه رخت برخواهد بست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶:تا هست ترا چراغ دانش در دست - از پای طلب همی نباید بنشست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷:چون دید بگاه رفتن از عزم درست - بر رهگذر لب پی جانم شده سست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۸:فرزند ترا اگر بکوهست نشست - از کان هرگز قیمت گوهر نشکست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:رنج دل  رنج دیده جز دیده نجست - دانی که شد این گناه بر دیده درست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵:بادام دو چشم تو دلم زار بخست - پسته دهنت جراحتش زود ببست


  14. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:ای ترک حصاری همه چیزت بنواست - الّا یک چیز کز تو آن عین خطاست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۰:یک روز شبی چو شمع برخواهم خاست - ورنیز زبانم ز کسان باید خواست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۱:ای دل اگرت بوصل دلدار هواست - مرگ خود و زندگیت ازو باید خواست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۲:تا دل بهوا جویی مهرت برخاست - هر شب غم تو تا بسحر مونس ماست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۳:در چاه ز نخدانت دل ما بنواست - وان خال سیاه تو بدین حال گواست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:گر نور فلک چو طبع ما گردد راست - در مدح تو از طبع سخن نتوان خواست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶:شد صالح و از همه قیامت برخاست - بارید ز چرخ بر سرم هر چه بلاست


  15. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶:از هر چه بدو میل دل غافل ماست - جز حیرت و حسرت چه دگر حاصل ماست؟


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۲:تا بار غمت نهاده بر محمل ماست - در جستن تو باد هوا حاصل ماست


  16. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۲:از حلقۀ گوش تو دلم را خبرست - کین تندی طبعت همه از بهر زرست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۳:در بند جهان کسی که او بیشترست - چون زلف تو آشفته و آسیمه سرست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۴:تا تنگ دلم جای تو خوش پسرست - الحق ز خوشی دلم چو تنگ شکرست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۹۵:تا تنگ دلم جای چو تو خوش پسرست - الحق ز خوشی دلم چو تنگ شکرست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:ای شاه ز بزم تو جهان را خبرست - در بزم تو امشب آفتاب دگرست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۷:ای بازوی دولت آستینت ظفرست - در دست ز فتح روز کینت سپرست


  17. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۹:شمعم من اگر چه ز آتشم رنج تنست - هجران ویم بتر ز گردن زدنست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱:از وصلت آنکه همچو سوسنش تنست - روزم ز طرب چو سوسن بر چمنست


  18. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۰:تیغ تو که لب تا لب او دندانست - دندان اجل در لب او پنهانست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱:از بس که رخ لاله خوش و خندانست - چشم تر نرگس اندر و حیرانست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۲:وقتی که درو راحت درویشانست - از من بشنو گر بتوانی دانست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶:بر جان منت جان رهی فرمانست - فرمان تو مرا جان مرا درمانست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۹:جویان وصال تو جدا از جانست - مست غم تو هر چه کند روی آنست


  19. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰:گازر بچه را سپید کاری آهوست - در آب بسان مردم چشم نکوست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷:مار دو سر چهار چشم است ای دوست - کز پای من و گوشت همی خاید و پوست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱:در فرقت آن کس که تن و جان تو اوست - این ناله سر بسته بی دل نه نکوست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴:خوی تو چو رخسار نکوی تو نکوست - بی روی نکوی تو نکویی نه نکوست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۵:آنی که زمان زمان مرا عشق تو بوست - بی روی نکوی تو نکویی نه نکوست


  20. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱:تیغ تو که مرگ جرعة ساغر اوست - سرچشمة آب نصرت اندر سراوست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲:آن را که تو در دلی خرد در سر اوست - وآن را که تو رهبری فلک چاکر اوست


  21. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۸:گفتم: ز تو خوبتر درین شهر بسیست - گفتا که چو من بعالم اندر هم نیست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹:دی گفت ندیدمت درین روزی بیست - خیرست، کم آمدن چرا؟ موجب چیست؟


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸:امروز به شهر حسن همنام تو نیست - عاشق همه زیر سایه بام تو نیست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۱:این طالع من یارب و این اختر چیست - کاین دل ز بلای دهر همواره غمیست

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۴:در شعر مرا نیک و بد چرخ یکی است - گو خواه بگرد بر من و خواه بایست


  22. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۰:گرچه دل من چو شمع آتش خایست - این آتش من چو آب جار افزایست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۶:گر شاه به من چو شیر دندان خایست - بر پیل نهند آنچه مرا بر بایست


  23. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۲:در روی زمین هیچ کست دشمن نیست - کش منّت شمشیر تو بر گردن نیست

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۳:امشب که فراق را گذر بر من نیست - جز دست و یم قلادۀ گردن نیست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱:در بأس چو طاهر علی آهن نیست - بی منت طاهر علی گردن نیست


  24. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۸:چشم تو که کار او بازی نیست - در مملکت جمالش انبازی نیست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴:با ما ثقت الملک هم آوازی نیست - کس را با بخت هیچ دمسازی نیست


  25. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۱:آن بت که جهان بغمزۀ مست گرفت - زان پس که دلم بزلف چون شست گرفت


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹:با من چو زمانه تیر در شست گرفت - از بالا بخت من ره پست گرفت


  26. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۵:یک شب خواهم خراب و ناپروایت - تا روز من اندر برسیم آسایت


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵:اول ز پی وصال روح افزایت - بگرفته بدم پای بلور آسایت

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳:گر دورم از آن روی جهان آرایت - پیچان شده ام چو زلف عنبر سایت


  27. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۱:گردون که همه گرد جفا می گردد - پیرامن رخت عمر ما می گرد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۲:آن باده که چشم عیش روشن دارد - همواره ز دست من نشیمن دارد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۳:دریاب گرت دست رسی خواهد بود - کین عالم فانی نفسی خواهد آمد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - در مدح منصور بن سعید:احوال جهان بادگیر باد - وین قصه ز من یادگیر یاد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۷:گر صبر کنم عمر همی باد شود - ور ناله کنم عدو همی شاد شود


  28. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۴:بلبل بسپیده دم همی زد فریاد - کین آتش گل در همه گلزار افتاد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۵:دمی می رفتم مست و کش و خرّم و شاد - آن ماه دو هفته پیش من باز افتاد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۶:وقتی که بتم گره بر آن زلف نهاد - از سختی بند بر قفا می افتاد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۷:از بس که سوی چمن برد بوی تو باد - وز بس که کند گل ز دور خار تو باد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۲:در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد - شو در ده تن که داد کس چرخ نداد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴:هر مرد که لاف زد شدش مردی باد - شد رادی خاک چو به منت بر داد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۸:ای شاه جهان جهان شد از داد تو شاد - تو داد جهان ده که جهان داد تو داد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۶:در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد - شوتن در ده که داد کس چرخ نداد


  29. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۸:چون دید بر آورده غم از جانم گرد - بی فایده بسیار پشیمانی خورد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۹:دوش آن دل خون گشتۀ محنت پرورد - جان هم بغم تو داد بر بستر درد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۰:هر کس که در آن قامت موزون نگرد - او را بقیاس خویش کوته شمرد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۱:آن لاله نگر چو ساغری آمده خرد - یک نیمه از آن صافی و یک نیمش درد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۸:گر باد هوای کوی سرایت سپرد - می دان تو که جان ز دستم ای جان نبرد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۵:ای دیده کشد همی ز بی خوابی درد - از بس که ز هجر تیر پرتابی خورد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۶:گوشم ز تو نشنود بتا جز همه سرد - دل بهره نیافت از تو جز محنت و درد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰:تا چرخ مرا به چنگ عشق تو سپرد - شمع طربم ز باد اندوه بمرد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹:آن کوه گذار آهوی دشت نورد - اندر تگ گرم شد به تگ بهر تو سرد


  30. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۲:زین سر که زبان دور باشت دارد - خصمان ترا بگفت و گو نگدارد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۳:بر من چو لبت ببوسه شکّر بارد - چشم تو روا بود گرش بشمارد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۴:آیین ستمگری که عالم دراد - در طبع بهار عدل می نگذارد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۵:زلف تو از آن باد که در سر دارد - جز بر گل لاله گام می نگذارد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۶:خون گشته دلم با تو چنان خو داد - کاندوه ترا شادی جان پندارد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۷:زلف تو که خون خلق ازو می بارد - گیرم دل عاشقان همی آزارد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۸:گر حلقۀ زلف تو کسی زبشمارد - در حال دلش بکفر ایمان آرد

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۹:آن ماه که چرخ بر رخش مهر آرد - نقاش ازل مثل رخش ننگارد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۵:چون غنچه رهی راز تو در دل دارد - ترسم که غم عشق چنین نگذارد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۸:رویی که چو او چرخ فلک ننگارد - قدی که چو او زمانه بیرون نارد


  31. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۴:امسال بهار رسم دیگر گون کرد - مستخر جیش باد صبا بین چون کرد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۱:سودای تو آتش دلم افزون کرد - نادیدن رویت آب چشمم خون کرد


  32. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۵:هر لحظه فلک بهانه‌ای آغازد - تا از پی من درد دلی بر سازد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۹:چون باره فتح تو به میدان تازد - با تیغ تو بدسگال تو جان بازد


  33. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۲:هر گوهر معنی که دلم کرد پسند - تا ناطقه را ازو کنم عقدی چند

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۳:گفتی که بگو حال دل غم پیوند - تا چند نهان کنی ز من؟ آخر چند؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۴:دیدی که دگر بی رخ آن سرو بلند - آمد گل و بلبل بر او رخت افکند

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۵:ای باد صبا ، بخاک پایت سوگند - از من بر خواجه بر زمین بوسی چند


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۲:ترسم ما را ستارگان چشم کنند - تا زود رسد ز دور در وصل گزند


  34. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۶:یارم چو سوار سوی میدان راند - از دشمن و دوست جان و دل بستاند

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۷:ایّام بر آنست که تا بتواند - یک روز مرا بکام خود ننشاند

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۸:پروانۀ تو عمید اصلاً بنخواند - شمعی که تو افروخته بودی بنشاند


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۵:صالح تن من ز عشق دامن بفشاند - تا مرگ قضای خویشتن بر تو براند


  35. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۳:گر زانکه ترا غم دلی روی نمود - بس تنگ دلیت از آن نبایست افزود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۴:روزی دل من ز جست و جویی ناسود - پای طلبم ز بس تکاپو فرود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۵:گل چو ز صبا حدیث رویت بشنود - لبخند یی از سر رعونت بنمود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۶:روزی لبم از رخ تو بوسی بر بود - از ساده دلی رخ تو بر وی بخشود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۷:انگشت گزان چو دیدمش خشم آلود - از بلعجبیم طرفه دستی بنمود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۸:ای دل اگرت چه دیده بس رنج نمود - مگذار که او از تو بود ناخشنود

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۹:تیغ تو گیاهیست که مردم درود - وز زخم زبان برو خطایی نرود


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۸:با من در مهر گرم چون آتش بود - بی من روزش چو دود می بود کبود

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴:دوشم چو شب از بنفشه رویی ننمود - در هجر توام دیده چو نرگس نغنود

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۰:تا خط چو دود تو دل از من بربود - گر روی چو آتشت به من روی نمود


  36. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۹:چون باد اجل هم نفس مرد شود - چون صبح زانده نفسش سرد شود


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۱:خاک از رخم ار برو نهم زرد شود - آتش ز دمم گر بدمم سرد شود


  37. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۱:شاها کرمت ز قاف تا قاف رسید - مثل تونه چشم دید و نه گوش شنید

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۲:چون کیسۀ غنچه را صبا پر زردید - غمّازی کرد و پرده بروی بدرید


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۳:احسان خداوند به من بنده رسید - بر شاخ امید من بر و برگ دمید

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۷:از باغ طرب گشت گل وصل پدید - جان همچو نسیم بر گل وصل وزید

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱:اندر ریشم همه خسک پاک برید - گوریش خسک گفت مرا هر که بدید


  38. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۳:گفتی دودلی تو ، از تو کاری ناید - بهتان چنین نهی تو بر من شاید

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۴:باغ از گل و لاله ار چه می آراید - بی روی تو دل دمی کجا آساید

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۵:این مردم چشم من همی نا ساید - در جستن تو جهان همی پیماید


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴:گر تو به سفر شدی نگارا شاید - ماهی و مه از سفر شدن ناساید

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۰:بر عارض نو مشک همی افزاید - وآن روی چو ماه تو همی آراید

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۲:در بند تو ای شاه ملکشه باید - تا بند تو پای تاجداری ساید


  39. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۲:ماییم چو خر گه همه بر بسته کمر - در خدمت تو صف زده در یکدیگر

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۳:مانند دو چشمیم من و آن دلبر - در نیک و بد زمانه با هم یاور

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۴:تا ز رنکنی از دهن کیسه بدر - هرگز نرسی بوصل آن سیمین بر

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۵:تا کرد مرا دیده بروی تو نظر - اندر سر من نماند از عقل اثر

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۶:در طبع تو ناکسی و در دست تو زر - گشتند مکقیم چون گهر در خنجر


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱ - باز در مدح او:آن لعبت کشمیر و سرو کشمر - چو ماه دو هفته درآمد از در

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸:یک بوسه زدم بر لب و بر چشم دگر - گفت این چه فراق آوری حیلت گر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۲:تعریف مرا عشق تو ای ساده شکر - بس راز دلم کرد به هر جای سمر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۴:چاه ز نخ تو ای دلارام پسر - بر آب ملاحتست و جویی تا سر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۵:یک چشم تو گر تباه گشت ای دلبر - دلتنگ مشو انده بیهوده مخور

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۶:ای روی تو آفتاب و من نیلوفر - چون نیلوفر در آبم از دیده تر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۷:آمد به وداعم آن نگار دلبر - گریان و زنان دو دست بر یکدیگر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲:این ابر چراست روز وشب چشم تو تر - وی فاخته زار چند نالی به سحر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۵:نا رفته هنوز بوی شیرت ز شکر - خط را که به سوی عارضت داد گذر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۶:تا دیده ام آن روی چو خورشید انور - در آبم از این دو دیده چون نیلوفر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۲:چون پیرهنت گرفته ام تنگ به بر - بر نارم همچو دامن از پای تو سر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۵:می گویمت ای سعادت ای نیک پسر - در باب هنر کوش تو ای جان پدر


  40. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۷:تا شاخ شکوفه سیم خود کرد نثار - کاری بنوا دارد و برگی بسیار

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۸:بستند گرو با نفس مشک تتار - بوی گل و باد سحر وزلف نگار

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۹:در کار سخن رنج کشیدم بسیار - و اکنون زسخن شدم بیک ره بیزار

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۰:تا هست گل سعادت ای دوست ببار - دست از طرب و نشاط و می باز مدار


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۹:ز اول به میان ما به هنگام کنار - گر تار قصب بودی بودی دشوار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۸:ز اندیشه هجران و ز نادیدن یار - دل خون شد و دیده خون همی گرید زار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۹:در عشق تو همچو ابر می گریم زار - وز درد چو برگ زرد دارم رخسار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۰:ای پیل سوار خسرو شیر شکار - شیر فلک از نهیب تیغت تیمار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۳:اکنون که شدی به بتکده عاشق زار - پیش آر صلیب و زود بربند زنار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۴:مشکین کله تو گر شبست ای دلدار - خورشید در او چرا گرفته ست قرار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۷:اندیشه مکن به کارها در بسیار - کاندیشه بسیار بپیچاند کار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۹:اندک اثر آبله بر دو رخ یار - گویی که به سوزنیست گل کرده نگار


  41. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۲:شد بر دل من زلفک هندوی تو چیر - بر بودش و در زیر کله رفت دلیر


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۰:در زندان تا کرد مرا گردون پیر - آن موی چو شیر گشت و آن رخ چو زریر


  42. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۸:در عشق تو گر زین سپس ای مایۀ ناز - چون گل بکفم چند درست آید باز

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۹:در مدح تو مر مرا پس از فکر دراز - کم می آمد معانی خوب فراز

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۰:کردیم دگر شیوۀ رندی آغاز - تکبیر زدیم چار بر پنج نماز


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۱:چرخ از دم کون برنمی گردد باز - گاهیم به ناز دارد و گه به نیاز


  43. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۵:ای خوی تو همچو اشک من رنگ آمیز - وی بر دل من ز زلف تو رستا خیز


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۹:ای فقر بخاست روز بازار تو خیز - در کوکبه سپاه سالار آویز


  44. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۲:خالیست سیاه بر رخ آن مه وش - افتاده خوش و مراهمی افتد خوش


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۸:تا از من می جهی چو دود از آتش - چون دود بر آتشم من ای دلبر کش


  45. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۳:یاری که ز عشق اوست جانم غمناک - گل پیرهن از رشک رخش دارد چاک


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۱:ای چرخ مدور خسیس بی باک - صد پیرهن وفای من کردی چاک


  46. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۴:خصم تو که دار درخ زرد و دل تنگ - پیوسته چو تیغ می زند سر بر سنگ

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۵:از حادثه ها اگر چه باشم دلتنگ - وز واقعه ها اگر چه دارم صد رنگ

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۶:هرگز بکسی... ل این دل تنگ - وز خوی بدت نه صلح پیداست نه جنگ


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۳:من همت باز دارم و کبر پلنگ - ز آن روی مرا نشست کوه آمد و تنگ

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۴:من چون دل لاله ام تو چون رنگ به رنگ - از من تو چرا باز همی داری چنگ


  47. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۹:کردم بهوس عمارتی اندر دل - وز آلت و ساز کار بودم غافل


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۱:رویت بر من چنان که گل بر بلبل - من بر رویت چنان که بلبل بر گل

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۳:بنگر که ز شاخ می چه گوید صلصل - بفسردمی و گشت به باغ اندر گل

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۴:چون روی بتان گشت به باغ اندر گل - چون آب حیات شد به جام اندر مل

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۵:خامش نشود همی ز غلغل بلبل - بشنو که خوش آیدت ز بلبل غلغل


  48. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۰:ای سعد فلک را ز رخ خوب تو فال - وی مرغ کرم را ز سخایت پروبال

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۱:خاک سر کوی آن بت مشکین خال - می بوسیدم دوش باومید وصال

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۲ - قال الملک السعید شهاب الدین سلیمانشاه و ارسل به:چون نیست مرا به خدمتت راه وصال - سر بر خط دیوان تو دارم همه سال


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۵:ای بدر شده من از غمان تو هلال - ای صورت حسن من ز عشق تو خیال

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۷:عیبم که ز من زمانی ای مشکین خال - عارم که نخواهی که کنم با تو وصال

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۲:نامد به کف آن زلف سمن مال به مال - می رقص کند بر آن رخ از خال به خال


  49. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۷:آن زلف نگر بر رخ آن شهره صنم - آویخته بی جنگ و خصومت در هم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۸:بهر تو بود میل بسوی که کنم؟ - وصل تو بود هر آرزوی که کنم؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۹:گر در همه عمر روزی از روی کرم - گویی که چگونه بی تو با این همه غم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۰:گر چاشنی غمش بیابی یک دم - هرگز نخوری تو از پی شادی غم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۱:از حد چو برفت ماجرای من و غم - گفتم که بنامه در از آن شرح دهم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۵:جان و دل و دین به وصلت ای مهر صنم - عهدی بسته ست و اینت عهدی محکم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۶:همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم - کردیم نوان و لاغر و زرد و دژم


  50. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۲:از لعل تو پخته گشت هر کاری خام - وز خط تو شد دایرۀ ماه تمام

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۳:ای شب بستان درازی از صبح بوام - مگذار که باز خندد امشب لب بام


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۶:ای زرین نام لعبت سیم اندام - زر تو و سیم تو نه پخته ست و نه خام


  51. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۹:آن عهد که من داد طرب می دادم - یک دم قدح باده زکف ننهادم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۰:از بند رحم ببند مهد افتادم - پس برد به زندان ادب استادم


  52. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۸۵:از عمر عزیز خود برین خرسندم - کآن روز که در غصّه بشب پیوندم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۹:هر چند که این بند ز پای افکندم - دانم که بود بند چنین یک چندم


  53. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۳:آن روز که بر خاطر عالی گذرم - از عجب چو نرگس همه در خود نگرم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۴:بی روی تو صدره بگل ار برگذرم - ممکن نبود که نیز در وی نگرم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۵:گر آب خورم درد شود بر جگرم - ور خواب کنم گرد شود در بصرم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۳:ای فاخته دل چو من به رویت نگرم - زیبایی طاوس به بازی شمرم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۵:گر تیز به روی خوب تو درنگرم - ترسم که ز دست خصم تو جان نبرم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۷:صالح دل اگر به جای جامه بدرم - شاید که همی خون شود از غم جگرم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۴:هرگه که به پیراهن تو درنگرم - از رشک و حسد پیرهن خود بدرم


  54. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۶:بس اشک که از دیده بحاصل آرم - از آب دو چشم پای در گل آرم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۴ - در حسب حال خویش و مدح سیف الدوله محمود:کار آنچنان که آید بگذارم - عمر آنچنان که باید بگسارم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۸:غمهای تو از راندن خونها کارم - خود نیست چرا راندن خونها کارم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۳:لرزان ز بلا چو برگ داند یارم - وآنگاه همی به برگ خواند کارم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۴:تا روز همه شب از هوس بیدارم - تا شب همه روز در غم و تیمارم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۵:روزان و شبان در آن غم و تیمارم - کاسرار تو را چگونه پنهان دارم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۸:سیراب گلابی تو بر آتش خارم - دو دست دمم که جز به آتش نارم


  55. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۲:د رعشق ز حیله ها که می پردازم - تات از همه کس نهفته ماند رازم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۳:شمعم که چو خود را بغمت پردازم - در پای تو سر خنده زنان اندازم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۴:چون کوس ز پرخاش بود آوازم - چون نیزه بسر بجنگ دشمن یازم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۷ - هم در آن مقوله:چون مشرفست همت بر رازم - نفسم غمی نگردد از آزم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۲:آنم که اگر به خلد جایی سازم - حورالعین را کشید باید نازم


  56. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۳:گفتی که بمه نگه کن انگار منم - روی توام آرزوست، مه را چکنم؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۴:در گوش تو گر جای نگیرد سخنم - ور غم نخوری بحالم ، ای سر و بنم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۷:تن کوبم و سرپیچم و بر روی زنم - آماده درد و رنج و اندوه منم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۶:امروز در این حبس من آن ممتحنم - کز خواری کس گوش ندارد سخنم


  57. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۴۵:انگشتریت بر دل خود کامه نهم - وز حلقۀ او هزار هنگامه نهم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۷:چون پیش دل از هجر تو هنگامه نهم - پروین سرشک دیده بر خامه نهم


  58. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۴۶:از ضعف اگر کام ز هم بگشایم - بنشینم و یکچند همی آسایم

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۴۷:دور از تو اگر لب بنفس بگشایم - از بی زوری با دم خود برنایم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۷:در دولت شاه چون قوی شد رایم - گفتم که رکاب را ز زر فرمایم


  59. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۳:ای مدح تو آورده قلم را بسخن - وی ناطقه در وصف کفت بسته دهن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۴:با دیده دلم گفت: چو از دست تو من - خون گشتم و ساختم در آتش مسکن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۵:گر باد شوم، در آیمت پیرامن - ورکرد شوم، نشینمت بر دامن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۶:در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن - هر گه که ره گریز جویم ز تو من

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۷:نرگس که در انتظار گل بود چو من - یک چند نهاده چشم بر طرف چمن

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۸:خصمم که بگفت و گو درآمد با من - ریش چو جوال دیدمش تا دامن


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۷:تا خسته دل مرا بریده ست ز تن - دارم گله هاش را چو شمشیر سخن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۹:هر شب که تو را نبینم ای شاخ سمن - خواهم که مرا کفن بود پیراهن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۰:چون گل ز غمت دریده ام پیراهن - چون لاله بیالوده ام از خون رخ و تن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۱:سر کردمت ای نگار چون تو سر من - گه گه به سخن چرب کنی بی روغن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۲:چنگم به چهار شاخ زد پیراهن - چنگست مگر چهار شاخ از آهن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۸:آنکو دارد چو سیم و شر لب و تن - آمیخت همی چو شیر و شکر با من

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۵:چون قمری زار زار می نالم من - چون بلبل آلوده به خون پیراهن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۸:انده چه خورم چراست اندر خوردن - گر هست ز کرباس مرا پیراهن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۱:نه روزم هیزم است و نه شب روغن - زین هر دو بفرسود مرا دیده و تن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۳:کس را چو بنفشه سر فرو نارم من - شیرم ننهم هیچ کسی را گردن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۶:ای چون گل نوشکفته بر طرف چمن - گلبوی شود ز نام خوب تو دهن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۹:بگشای چو گل به وعده راست دهن - ور نه ز تو چون لاله کنم پیراهن


  60. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۶۹:خصم تو که همچو تیغ جمله ست زبان - سر در سر نیزه کرد مانند سنان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۰:نزدیک من از شرم و ز تیمار نهان - باریک کنی همه تن خود چو میان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۱:قومی شده نازنده باسرار نهان - قومی شده نازنده باسباب جهان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۲:ای ترک سمن روی من ای جان و جهان - از بهر خدا این چه میانست و دهان؟

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۳:زان پس که فدای عشق تو کردم جان - بر من ز چه خشمناکی ای جان‌و‌جهان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۴:دلدار مرا اگر فراخست دهان - گل را نه هم از خنده دهانست چنان

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۵:چون نیشکرم کرده ز بیداد جهان - در سینۀ تنگ لفظ شیرین پنهان


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۴:چشم و دهن آن صنم لاله رخان - از پسته و بادام کشیده ست نشان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۶:این دیبه دو روی به کلک دو زبان - پرداخته شد به قوت خاطر و جان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۱:ای برتر من کرده هزاران احسان - یک سعی کن و مرا ز زندان برهان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۷:زنده به تو مانده ام من ای جان جهان - زیرا که بدیده ام به تیمار تو جان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۹:صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان - یک دعوی را از تو ندیدم برهان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۸:امروز منم تفته دل و رفته روان - تلخم شده زندگانی اندر زندان


  61. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۶:در فرقت تو چو بلبلم نوحه گران - چون دیدۀ نرگس از پی جان نگران

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۷۷:برخیز و مخور غم جهان گذران - بنشین و جهان بشادمانی گذران


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۴:ای پای برنجن من ای بند گران - هستم ز تو روزان و شبان جامه دران


  62. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۶:سبحان الله ز گردش چرخ برین - بی شرکت من غمی نیاید بزمین

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۷:دیدی که ز ناز بودم ای ماه زمین - گردان شده چون پیاله زان دست بدین

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۸:گر رای تماشا کنی ای دل منشین - بیرون جه از آن کمند زلف برچین


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۰:از کفر کشد زریر شیبانی کین - آباد کند زریر شیبانی دین

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۰:مشک از سر زلفین تو بویم پس ازین - گرد در تو بدیده پویم پس از این


  63. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۳۲:با آنکه بهیچ سان نیم در خور تو - باطل نکنم نام خود از دفتر تو


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۷:روی و بر من تا بشدم از بر تو - زردست و کبودست به جان و سر تو


  64. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۳۴:بس سر که به عشق رفت بر باد از تو - بس شور که در زمانه افتاد از تو


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۳:ای نای ندیده ام دلی شاد از تو - نایی تو ولیکن نرهد باد از تو


  65. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۳۵:ای رنج زمانه بهرۀ دشمن تو - از درد مباد گرد بر دامن تو


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۸:از کوفتن پای تو و گشتن تو - لعبی است هر اندام تو را بر تن تو


  66. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۸:ای دوست اگر نیی ز حالم آگاه - کز دست تو دارم همه احوال تباه

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۴۹:ای راه وصال تو درازی کوتاه - جز بندگی تو هر چه کردیم، گناه

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۵۰:یاران منا، چه بودتان از ناگاه - کاندر پی یکدیگر برفتید بگاه؟


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۲:از هر جنسم چو شاه بگشادی راه - از بخت مرا فزون شدی رتبت و جاه


  67. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۱:گل گرچه بنکوییست انگشت نمای - سرو ارچه بشاهدیست بستان آرای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۲:ز آمد شدن تو گرچه باشم در وای - تا ظن نبری کز تو بگردانم رای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۳:گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای - باشم سوی خویش مرگ را راهنمای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۴:هان ای دل حیرت زدۀ بی سر و پای - گر هست ترا بخدمت جانان رای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۵:هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای - برخاسته یی بقصد آن شهر آرای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۶:شد در سر کار این دل کار افزای - صبر و خرد و هر چه مرا بدبر جای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۷:با آنکه تن ضعیف من شمع آسای - از جنبش بادی بنشیند بر جای

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۷۸:در پنجه شدم با قدح مرد گرای - تا کرد چنانم که نجنبم از جای


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۱:بر شعر مرا دلیست ای بار خدای - در مدح و ثنای خسرو مدح آرای

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۷:نالنده تر از نایم در قلعه نای - همسایه ماه گشتم از تندی جای

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۸:چون دید که بر عزم سفر دارم رای - آمد به وداعم آن بت روح افزای


  68. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۸۹:آن آب کزو بود دلم را شادی - د رچشم خودش هیچ محل ننهادی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۰:پیوسته کنی تو از غم من شادی - چندانکه من از بندگیت آزادی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۱:ای دولت هند را جمالی دادی - ای شادی زین قبل به غایت شادی

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۸:ای حورا زاده لعبت نوشادی - از باغ بهشت کی برون افتادی

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۸:ای شاه جهان ز ملک باقی شادی - زیرا که برای ملک باقی زادی

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۶:چون موی شدم رنج هر بیدادی - در عشق ندید کس چو من ناشادی


  69. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۲:از غایت جنگجویی و فتنه گری - گر گل بکفت فتد دهانش بدری

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۳:زلف تو که چون او نبود خیره سری - مشکیست کز وسوخته شد هرجگری


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۳:روزی که چو باد پیش من برگذری - دردسر و رنج دل و خون جگری


  70. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۴:گر بردارم بی تو سر از بیناری - در پا آیم چو عبهر از بیماری

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۵:زلف تو که دید آن بصورت ماری - گرد شکر تو مور خط بسیاری

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۶:بر رغم من ار گرفته بودی یاری - آنگه که زرم نبود گفتم: آری

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۹۷:زلفی که بدوست هر دلی را کاری - در زیر کلاه کرد پنهان ، آری


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۳:عشق آتشی افروخت که از بسیاری - در دوزخم افکند همی پنداری

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۰:آمد بر من خیال زیبا یاری - گفتم به سلامتت بدیدم باری


  71. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۰۳:چشمت بکر شمه از سر طنازی - دی گفت شبی بوصل من پردازی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۴:چون بلبل داریم برای رازی - چون گل که نبوییم برون اندازی


  72. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۰:ما راست دلی که نیست خالی نفسی - هر گوشۀ او ز سر صاحب هوسی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۱:درجنگ ترا بیازمودیم بسی - همچون سپهرخودی فگنده ...سی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۵:امید به زندگانیم نیست بسی - منصور سعید را بگویید کسی


  73. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۶:ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی - وی روز مرا با شب تو یک رنگی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۷:ای تن چه تنی که تا شدی فرهنگی - با چرخ و زمانه در نبرد و جنگی


  74. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۲۹:یار آمد دوش و کردمش مهمانی - هر چش گفتم نکرد نافرمانی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۳۰:پیوسته ز بهر شهوت جسمانی - این جان شریف را همی رنجانی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۳۱:بی آنکه بآمدن قدم رنجانی - هر روز مرا بوعده یی بنشانی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۲:شوخی صنمی خوشی کشی خندانی - طوطی سخنی و عندلیب الحانی


  75. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۰:با آنکه بکس دست بپیمان ندهی - زنجیر کنی از زور بر دست نهی

    کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۵۱:دل در سر زلف تونه زان بست رهی - کورا دو هزار بند بر بند نهی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۶:گرچه کندت مساعدت روز بهی - آخر ز قضا به هیچ حیلت نرهی


  76. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱ - و له یمدح الامام الاعظم الصّدر السّعید الشهیّد رکن الدّین مسعود بن ساعد:تبارک الله ازین جنبش نسیم صبا - که لطف صنعت او از کجاست تابکجا!


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح منصور بن سعید:شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا - چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم:زهی موفق و منصور شاه بی همتا - زهی مظفر و مشهور خسرو والا

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - وصف بهار و مدح سلطان محمود:به نو بهاران غواص گشت ابر هوا - که می برآرد ناسفته لؤلؤ از دریا

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۲ - یار ترسا بچه را می گوید:ز آب چشم من ای دوست روی و موی بشوی - که این چو برکه معبود توست و تو ترسا


  77. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲ - و له یمدح المولی رکن الدین مسعود حین انصرافه من خوارزم و یذکر ماجری:منم اینکه گشتست ناگه مرا - دل و دامن از چنگ محنت رها


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶ - شکایت:نه جای شخودن بماند از دو رخ - نه جای دریدن بماند از قبا


  78. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر المعظّم فخر الدّین:روز عیدست بده جام شراب - وقت کارست ، چه داری؟ دریاب


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵ - در حق یار میهمان گوید:میزبان کرد مرا دوش بتم - آن گرانمایه تر از در خوشاب


  79. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸ - و له ایضا فی رمد عینه:جانم ز درد چشم بجان آمد از عذاب - یا رب چه دید خواهم ازین چشم دردیاب ؟

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - ایضا له:ای عزم تیز تار تو چون عمر درشتاب - چون کار روزگار عطای تو بیحساب


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در شرح گرفتاری و مدح عبدالحمید احمد بن عبدالصمد:چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب - رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:ای ترکِ لاله‌رخ بده آن لاله‌گون شراب - تابان ز جامِ چون رخِ لعل از قَصَب نقاب

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » روزهای هفته » شمارهٔ ۱ - یک شنبه:یک شنبه است و دارد نسبت به آفتاب - بر روی آفتاب به من ده شراب ناب


  80. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - وقال ایضاً فی الزهد وترک الدنیاوالموعظة والحکمة:ای دل چو آگهی که فنا در پی بقاست - این آرزو و آز دراز تو بر کجاست؟


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۹ - صفت دلبر خباز کند:اندر تنور روی چو سوسن فرو بری - چون شمع و گل برآری بازار تنور راست


  81. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - و قال ایضاً یمدحه و یلتمس الفروه «در این قصیده التزام موکند»:ای که از هر سر موی تو دلی اندرواست - یک سر موی ترا هردو جهان نیم بهاست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح ثقة الملک طاهربن علی:هر چه اقبال بیندیشید آمد همه راست - جان بدخواهان از هیبت و از هول بکاست


  82. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - و قال ایضآ یمدحه:طراوتی که جهان از دم بهار گرفت - شریعت از نفس صدر کامکار گرفت


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - وداع محبوب و قصد سفر:گه وداع بت من مرا کنار گرفت - بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت


  83. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - و قال ایضاً یمدحه:اصفهان خرّمست ومردم شاد - این چنین عهدکس ندارد یاد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۲ - ایضا له:هر که این هر دو قطعه بر خواند - که ازین پیش کردم آنرا یاد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۳ - وله ایضا:دوش خر بنده کرد پیشم یاد - کاسبک خواجه زندگی بتو داد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۴ - وله ایضا:خواجه از بخل در مسلمانی - اعتقادی برای خود بنهاد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - شکایت از روزگار:روزگاریست سخت بی فریاد - کس گرفتار روزگار مباد


  84. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - و قال ایضاً یمدحه:درین جناب همایون که تا قیامت باد - بیمن معدلت صدر روزگار آباد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۰ - وله ایضا:هر آن سعادت کاندر ضمیر افلاکست - نثار حضرت عالیّ مجد دینی باد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - مدح شهریار و سپاسگزاری از مراحم او:سزد که باش شاها ز ملک خرم و شاد - که ملک تو در شادی و خرمی بگشاد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - در تهنیت لوا و عهد خلیفه و مدیح ملک ارسلان:لوا و عهد خطاب خلیفه بغداد - خدای عزوجل بر ملک خجسته کناد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در مدح ارسلان بن مسعود:ز شاه بینم دل های اهل حضرت شاد - هزار رحمت بر شاه و اهل حضرت باد

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۱۶ - صفت یار خوش آواز کند:به نغمه خوش داودی و از آن آوا - دلم چو مرغ به نغمه بر تو روی نهاد


  85. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - وله ایضاً:ای طلعت تو عید بزرگ جهانیان - ایّام عید و فصل شریفت خجسته باد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۵ - مدیح مسعود:ای شاه سال و ماه تو بر تو خجسته باد - دولت میان به خدمت بخت تو بسته باد


  86. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - وله ایضاً:هر که در...هلد بغا باشد - ور مزکّی شهر ما باشد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در ستایش یکی از صدور و شرح گرفتاری خویش:تا تو را در جهان بقا باشد - عز و اقبال در قفا باشد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در مدح ثقة الملک طاهر و شرح گرفتاری خود:تا بقا مایه نما باشد - ثقت الملک را بقا باشد


  87. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - الهزلیّات والاهاجی و الشّکایة وله فی هجو ضیاءالّدین المزدقانی:تیزی که مغز چرخ ز بانگش فغان کند - تیزی که روزگار بدو امتحان کند


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - هم در ستایش او:شاهی که پیر گشته جهان را جوان کند - سلطان ابوالملوک ملک ارسلان کند


  88. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - و له ایضاً و یهنئه بولادة ابنه جلال الاسلام:مرا ز خواب برانگیخت دوش وقت سحر - نسیم باد صبا چون زگلستان بوزید


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در تهنیت تولد خسرو ملک فرزند ملک ارسلان:هزار خرمی اندر زمانه گشت پدید - هزار مژده ز سعد فلک به ملک رسید

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۷ - حسب حال:کدام رنج که آن مر مرا نگشت نصیب - کدام غم که بدان مر مرا نبود نوید

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۱۳ - در حق یار چاهکن گوید:زمین مبر بسیار و مکن ازین پس چاه - که چاه کندن ناید ز روی خوب سپید


  89. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - و قال ایضاً یمدحه:بزرگوارا! صدرا ! مرا چنان باید - که خاک پای تو بر اوج چرخ بفزاید

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - وله ایضا:امام ملّت و مفتیّ مشرق و مغرب - بیان کند که شریعت چه حکم فرماید

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۲ - ایضا له:اگر به کم ز منی داد شغل من خواجه - روا بود که مرا صد امید بفزاید


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - در شکایت از تیره روزی خویش گوید:دلم ز اندوه بی حد همی نیاساید - تنم ز رنج فراوان همی بفرساید


  90. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - وقال ایضاًفی مدح الاتابک الاعظم مظفّرالدّنیاوالدّین ابی بکر بن سعد زنگی طاب مثواه و یصف الفلک:کیست آن سیّاح، کورا هست بر دریا گذر - مسرعی کو سال و مه بی پای باشد در سفر؟


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - در مدح سیف الدوله محمود:ای بقد برکشیده همچو سرو و کاشغر - ای رخ خوب تو همچون ماه و از وی خوبتر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح عارض لشکر:ای جهان فضل و بحر رادی و کان هنر - روشنت روزست و صافی آب و با قوت گوهر


  91. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - و قال ایضآ یمدحه و یذکر فیها احتراق الببوت:شکست پشت امید و نبود کار هنر - که از وفا و مروّت نمی دهند خبر

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۳ - وله ایضا:زهی زرفعت تو خورده آسمان تشویر - زهی ندیده ترا چشم روزگار نظیر


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - جواب قصیده محمد خطیبی و انکار بر آثار کواکب و شکایت از حبس خود و مدح ثقة الملک طاهر و سلطان مسعود:محمد ای به جهان عین فضل و ذات هنر - تویی اگر بود از فضل و از هنر پیکر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در تهنیت عید و مدح سلطان محمود:رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر - وداع باید کردش که کرد رای سفر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - مدح سلطان سیف الدوله محمود:نه از لب تو برآید همی به طعم شکر - نه با رخ تو برآید همی به نور قمر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - مدیح دیگر از آن بزرگ:دوال رحلت چون بر زدم بر کوس سفر - جز از ستاره ندیدم بر آسمان لشکر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - مرثیه عمادالدوله ابوالقاسم و گریز به ستایش سلطان ابراهیم:گمان بری که وفا داردت سپهر مگر - تو این گمان مبر اندر وقاحتش بنگر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۹ - ستایش سیف الدوله محمود:چه مرکبست که او را نه خفتن ست و نه خور - چو چرخ پر ز ستاره چو کان پر ز گهر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - صفت فیل و مدح آن پادشاه:همی گذشت به میدان شاه کشور - عظیم شخصی قلعه ستان و صفدر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - هم در ستایش آن شهریار:چو شد فروزان از تیغ کوه رایت خور - بسان رایت سلطان خدایگان بشر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۲۹ - صفت دلبر فقیه بود:ز روی خواهش گفتم بدان نگار که من - ز شادمانی درویشم ای بت دلبر


  92. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - وقال ایضا یمدحه:ای صاحل معظّم و دستور بی نظیر - وی اهل فضل را بهمه حال دستگیر


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - در مدح ابوالفرج نصربن رستم و توصیف نبرد آزمایی او:آن ترجمان غیب و نماینده هنر - آن کز گمان خلق مر او را بود خبر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - چیستان:ناجانور بدیع یکی شخص پر هنر - گه خامش است گاهی گویا چو جانور

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - در صفت شیر و مدح آن وزیر:بگشاد خون ز چشم من آن یار سیم بر - چون بر بسیج رفتن بستم همی کمر


  93. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - ایضاًله ویمدح السّلطان غیاث الدّین بیرشاه بن محمّد و یصف الفرس:خدای داد بملک زمانه دیگر بار - طراوتی نه باندازۀ قیاس وشمار

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - سوگند نامه:امید لذّت عیش از مدار چرخ مدار - که در دیار کرم نیست زآدمی دیّار

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - و له ایضا فی مذمة الشعراء:بچشم عقل نگه می کنم یمین و یسار - ز شاعری بتر اندر جهان ندیدم کار


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷ - در مدح علاء الدوله مسعود:ز غزو باز خرامید شاد و برخوردار - علاء دولت مسعود شاه شیر شکار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - ستایش دیگر از او:نگارخانه چین است یا شکفته بهار - مه دو پنج و چهارست یا بت فرخار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - هم در ثنای او:مظفر آمد و منصور شاه گیتی دار - که هست یاور ملک و ز عمر برخوردار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷ - مدح علاء الدوله مسعود شاه:شکوفه طرب آورد شاخ عشرت بار - که بوی نصرت و فتح آید از نسیم بهار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - ستایش ظهیرالدوله ابراهیم:ز عز و مملکت و بخت باد برخوردار - سر ملوک جهان خسرو ملوک شکار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۱ - هم در ثنای آن پادشاه و تهنیت فتح اکره:ایا نسیم سحر فتح نامه ها بردار - به هر ولایت از آن فتح نامه ای بسیار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - مدح سیف الدوله محمود:چو روز روشن بنمود چهره از شب تار - زدود مهر ز آیینه فلک زنگار


  94. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:منّت خدایرا که علی رغم روزگار - منصور گشت رایت صدر بزگوار

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۳ - و قال فی الشکایة:یا رب تو آگهی که درین اندر سال عمر - روزی بکام من نگذشتست روزگار


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۱ - مدیح سلطان مسعود:چون چرخ قادر آمد و چون دهر کامگار - خسرو علاء دولت سلطان روزگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - مدح علاء الدوله مسعود:بنیاد دین و دولت می دارد استوار - سلطان تاجدار و جهاندار بختیار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - مدح امیر ابونصر پارسی:بونصر پارسی سر احرار روزگار - هست از یلان و رادان امروز یادگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۵ - ستودن ترکان و ستایش سلطان مسعود:ترکان که پشت و بازوی ملکند و روزگار - هستند گاه حمله بزرگان کارزار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۶ - در ثنای ملک ارسلان:با روی تازه و لب پر خنده نوبهار - آمد به خدمت ملک و شاه کامگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۳ - به ابوالفرج نصر بن رستم نوشته است:ای کینه ور زمانه غدار خیره سار - بر خیره تیره کرده به ما بر تو روزگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:در دل چو خیره خیره کند عشق خار خار - با رنج دیر دیر کند صبر دار دار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳۲ - صفت یار خط برآورده:تا شد تمام منکسف آن آفتاب تو - چون چرخ پر ستاره شد از اشک من کنار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۶ - شهریور ماه:شهریور است و گیتی از عدل شهریار - شادست خیز و مایه شادی بر من آر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱ - اورمزد روز:امروز اورمزدست ای یار میگسار - برخیز و تازگی کن و آن جام باده آر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۲ - باد روز:چون باد روز روز نشاط آمد ای نگار - شادی فزای هین و بده باده و بیار


  95. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - و قال ایضاً یمدح الصّاحب شهاب الدّین عزیزان الساوی:ای جناب تو قبلۀ احرار - مملکت را برایت استظهار

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - فی الّذم:دی مرا گفت دوستی که مرا - با فلان خواجه از پی دو سه کار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۹ - وله ایضا:منم ان چرب دست شیرین کار - کاب طبع مراست آتش بار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۰ - وله ایضا:ای ترا کرده لطف حق مخصوص - به بزرگیّ و مال و جاه و یسار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۲ - وله ایضا:گفته بودی مرا که چیزی گوی - که نبایدت کرد استغفار

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۳ - وله ایضا:ای کریم جهان، خبر داری؟ - که شدم ز انتظار تو بیمار


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - در مدح امیر ابوالفتح عارض:هم شب مست وار و عاشق وار - بودم از روی دوست برخوردار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵ - مدح یکی از صدور:شاد باش ای وزیر دولت یار - دیر زی ای گزین سپه سالار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۶ - مدح یکی از بزرگان:شادباش ای سپهر آینه وار - که گشادی چو آینه اسرار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - مدح عمدة الملک رشیدالدین:روی ها را نگار کرده رسید - کار من زان نگار شد به نگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - وصف بهار و مدح ثقة الملک طاهر بن علی:رنگ طبعی به کار برده بهار - نقش ها بود از آنچه برد به کار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۲ - وعظ و تنبیه:گردش آسمان دایره وار - گاه آرد خزان و گاه بهار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۲۵ - صفت یار برزگر گوید:ای به دو رخ بسان تازه بهار - نکنی کار جز به میل و شمار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۲۶ - صفت دلبر فیروزه فروش:کی خرند از تو فیروزه هرگز - چون ببینندت ای بدیع نگار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳۹ - صفت دلبر واعظ باشد:ای مزین شده به تو منبر - خلق بر روی خوب تو نظار


  96. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - وله ایصاً یمدحه:زهی بسیرت محمود در جهان مذکور - زهی بدیدۀ تعظیم از آسمان منظور

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۰ - وله ایضا:جناب عالی نزدیک و من بخدمت دور - بنزد عقل همانا که نیستم معذور


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹ - هم در ستایش او:رسید عید و من از روی حور دلبر دور - چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور


  97. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - وله ایضاً یمدحه و یذکر الشیّب:موی سپید هست خردمند را نذیر - ای غافل از زمانه بیک موی پند گیر

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۱ - وله ایضا:ای کاینات در نظر همّتت حقیر - دیوار آسمان ز معالیّ تو قصیر


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۶ - ثناگری:ای نظم تو چو رای بگذشته از اثیر - در نظم هست لفظ تو چون لؤلؤ نثیر


  98. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - وقال ایضاً و یلتمس الفرس:ای هنر را دولت تو دستگیر - وی ندیده چشم ایّامت نظیر


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱۳ - تیر روز:ای نگار تیر بالا روز تیر - خیز و جام باده ده بر لحن زیر


  99. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰۱ - وقال ایضاٌ و یصف الشیب:رسول مرگ ز ناگه بمن رسید فراز - که کوس کوچ فروکوفتند، کار بساز

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - وقال ایضاً یمدح الصّاحب الکبیر نظام الملک:چو بخت تیرۀ من روشنی نهاد آغاز - مرا به حضرت صدر جهان کشید نیاز

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - و قال ایضاً یمدحه:هزار جان مقدّس غریق نعمت و ناز - نثار صدر قوی شوکت ضعیف نواز


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۶ - صفت اراده خویش و آرزوی سفر خراسان:چو عزم کاری کردم مرا که دارد باز - رسد به فرجام آن کار کش کنم آغاز


  100. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:زبان چگونه گشایم بذکر شکر و سپاس - که حشمت تو فرو بست دست و پای حواس


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - مرثیه عطای یعقوب:عطای یعقوب از مرگ تو هراسیدم - شدی و نبود بیشم ز مرگ هیچ هراس


  101. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - و قال ایضاً یمدحه:خدایان صدور جهان شهاب الدّین - که مملکت ز شکوه تو می بر داورنگ


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - ستایش یکی از فرمانروایان:ایا فروخته از فر و طلعتت او رنگ - زدوده رای تو ز آیینه ممالک زنگ


  102. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - وله ایضا یمدحه و یهنّیه بالزّفاف:چو خیل زنگ بیار استند صفّ جدال - سپاه روم هزیمت گرفت هم در حال

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۸ - وله ایضا:محقّق است که چیزی که آن رسد به کمال - بود هر آینه آن چیز را نهیب زوال


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۰ - مدیح علاء الدوله سلطان مسعود:همیشه دشمن مالست شاه دشمن مال - یکیست او را در بزم و رزم دشمن و مال

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - ثقة الملک طاهربن علی را ستوده است:به طاهر علی آباد شد جهان کمال - گرفت عدل نظام و فزود ملک کمال

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶ - تهنیت جلوس ملک ارسلان:به عون ایزد روز رفته از شوال - برآمد ز فلک دولت آفتاب کمال


  103. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱ - وله ایضاً:من که از دور چرخ ممتخم - وز اسیران گردش ز منم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۹ - تفاخر و شکوی:تخم گشت ای عجب مگر سخنم - که پراکنده بر زمین فکنم


  104. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - و قال ایضاً:بعهدهای گذشته امین من آن بود - که شعر خوانم بر آنکه سیم بستانم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۶ - تفاخر به دانش و گوهر خویش:هر آن جواهر کز روزگار بستانم - چرا دهم به خس و خار ار نه بستانم


  105. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - وقال ایضا یمدح الصدر السّعید رکن الدّین صاعد:زهی کشیده جلال تو بر فلک دامن - زفرّ دولت تو عرصۀ جهان گلشن

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید صدر الّدین عمر الخجندی:زهی بحلقۀ زلف تو نرخ جان ارزان - برسته های غمت درّ اشک نقد روان


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۰ - مدح سیف الدوله محمود:چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن - کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۲ - ستایش استاد رشیدی:شب سیاه چو برچید از هوا دامن - زدوده گشت زمین را ز مهر پیرامن


  106. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - وقال ایضاً یمدحه:این ابر نم گرفته ز دریای بی کران - درد دل منست ، در او اشک من نهان


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۲ - مدح علاء الدوله سلطان مسعود:دولت جوان و ملک جوان و ملک جوان - ملک جهان گرفتن و دادن نکو توان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۸ - ناله از بند و زندان و مدح ثقة الملک طاهر:مقصور شد مصالح کار جهانیان - بر حبس و بند این تن رنجور ناتوان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۶ - هم در مدح او:طبع هوا بگشت و دگرگونه شد جهان - حال زمین دگر گشت از گشت آسمان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۳ - اردیبهشت روز:اردیبهشت روزست ای ماه دلستان - امروز چون بهشت برینست بوستان


  107. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸ - وقال ایضا یمدح السلطان جلال الدنیاوالدین منکرنی بن محمدبن خوارزمشاه:بسیط روی زمین بازگشت آبادان - بیمن سایۀ چتر خدایگان جهان

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - ایضاً له یمدح الصّاحب تاج الدّین شرف الملک علی بن کریم الشرق:جهان شداز نفحات نسیم،مشک افشان - چنانکه ازدم مجمرغلالۀ جانان


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۱ - در مدح سلطان محمود:شب دراز و ره دور و غربت و احزان - چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳ - ستایش سلطان ابراهیم:همه زمین و زمان خرمست و آبادان - به پادشاه زمین و به شهریار زمان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۹ - مدح ارسلان بن مسعود:نگاه کن به بزرگی و جاه این ایوان - که برگذشته به رفعت ز تارک کیوان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۱ - وصف بهار و مدح آن شهریار:مقدمه چو درآمد ز لشگر نیسان - به باغ ساقه برون راند از سپاه خزان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۵ - مدیح محمد بهروز:خدای عز و جل در ازل نهاد چنان - که جمله از دو محمد بود صلاح جهان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۱ - ستایش علی خاص:تبارک الله بنگر میان ببسته به جان - ز بهر خدمت سلطان سپهبد سلطان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۴ - نکوهش بروج دوازده گانه:ازین دوازده برجم رسید کار به جان - که رنج دیدم از هر یکی به دیگر سان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۷ - مدیح دیگر از آن پادشاه:مگر که هجران هست از چهار طبع جهان - که چار طبع مرا داد هر زمان هجران

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۵ - مدیح:چو من جریده اشعار خویش عرض کنم - نخست یابم نام تو بر سر دیوان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۹ - صفت یار به حج رفته بود:به حج شدی و من از اندهان هجرانت - به گرد خانه تو گشته ام چو حاج دوان


  108. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۵۰ - و قال ایضآ یمدحه:ای قلمت با دویت ، طوطی و هندوستان - پیش زبان تو تیغ، هندوی جان برمیان


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۹ - مدیح ابونصر منصور:ویژه می پیر نوش گشت چو گیتی جوان - دل چو سبک شد ز عشق در ده رطل گران

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۸ - قصیده دیگر در مدح ملک ارسلان:ملک ملک ارسلان - ساکن روض الجنان


  109. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۵۱ - و قال ایضا و ارسل الیه:سلام علیک ای بزرگ جهان - سلامی ز خورشید و سایه نهان


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۷ - مدح محمد وزیر و شرح گرفتاری خویش:بیار آن مه دیده و مهر جان - که بنده‌ست و چاکر ورا این و آن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۲ - ارسلان بن مسعود را ستاید:ز خورشید روی ملک ارسلان - شد این قصر روشنتر از آسمان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۳۰ - انیران روز:انیران ز پیران شنیدم چنان - که می خورد باید به رطل گران


  110. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱ - وقال ایضایمدحه:گرفت پایۀ تخت خدایگان زمین - قرارگاه همایون براوج علییّن

    کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۳ - و قال ایضاً:زهی رسیده بجایی که بر سپهر برین - دعای جان تو گشتست ورد روح امین


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۰ - مدح عمادالدوله رشید خاص:چو کردم از هند آهنگ حضرت غزنین - بر آن محجل تازی نهاد بستم زین

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۹ - باز در مدح آن شهریار:به سوی هند خرامید بهر جستن کین - رکاب خسرو محمود سیف دولت و دین

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۶ - ثناگری:به خدمت آمد فرخنده فصل فروردین - مهی که تازه ازو گشت عز و دولت و دین

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۱ - فروردین ماه:خدایگانا رامش گزین و شادی بین - که مژده دادت از بخت ماه فروردین


  111. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۲ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد:برخیّ آن دو عارض و آن زلف نازنین - جان من ار چه نیست بدین حال نازنین


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۰ - در مدح سلطان مسعود:ای چرخ ملک و دولت و سلطان داد و دین - مسعود شهریار زمان خسرو زمین


  112. کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح رکن الدّین صاعد گوید:ای از بسیط جاه تو گردون ولایتی - وی از سپاه رای تو خورشید رایتی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰۵ - عرض بیچارگی و شرح حبس و گرفتاری:نه بر خلاص حبس ز بختم عنایتی - نه در صلاح کار ز چرخم هدایتی


  113. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲ - وله ایضا:دی چو بشنیدم که کرد از ناگهان اسبت خطا - شد دل من کوفته چون پهلویت زین ماجرا


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲ - شاعران بینوا:شاعران بینوا خوانند شعر با نوا - وز نوای شعرشان افزون نمی گردد نوا


  114. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - وله ایضا:ای بزرگی که از میا من و تو - همه حاجات اهل فضل رواست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - حسب حال خویش گوید:این چنین رنج کز زمانه مراست - هیچ دانی که در زمانه کراست


  115. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳ - ایضا له:صدر آزادگان و خواجۀ دهر - که از وجان مردمی شادست


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۳ - خرداد ماه:زینت باغ ماه خرداد است - گر به باده گرایی از دادست


  116. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۵۳ - وله ایضا:نظم و نثر سخن برابر نیست - گرچه هر یک چو دّر مکنونست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - ستایشگری:ای بزرگی که در همه احوال - ناصر تو خدای بیچونست


  117. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۱ - ایضا؛ له:زان پس که هزار غصّه خورم - در بندگیت سه سال آزاد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - توسل به علی خاص در زمان گرفتاری:ای خاصه شاه شرق فریاد - چرخم بکشد همی ز بیداد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - مدیح عمید ابوالفرج نصر ابن رستم:ای اصل سخا و رادی و داد - بخل از تو خراب و جود آباد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹ - بدرود:ای روی نکو سلامتت باد - من در غم تو تو با دلی شاد


  118. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۸ - و له ایضاً:ای بلند اختری که همت تو - سر بهفت آسمان فرو نارد

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۹ - وله ایضا:گرچه در عقل ناپسندیده ست - هجو کان روی در طمع دارد


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - شکوه از کجروی زمانه:چون منی را فلک بیازارد - خردش بی خرد نینگارد


  119. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - و له ایضاً:ای که جزیاد مخلوق تو نخورد - لاله چون جام پر شراب کند


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰ - افراط و تفریط روزگار:نرسد دست من به چرخ بلند - ورنه بگشادمیش بند از بند

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - چیستان:لعبتانی که زی تو می آیند - کهربا چشم و زمردین یابند

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۹ - مار اسپند روز:ای دلارام روز مار اسپند - دست بی جام لعل می مپسند


  120. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۳ - وله ایضا:نیم مستست چشم دلبر من - خوابش از هیچگونه می ناید


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶ - ناله از گرفتاری:ای خداوند رای سامی تو - مملکت را همی بیاراید

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵ - هجا:مالک آن سنگروت را بر بود - آتش اندر تنش زد و شاید


  121. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۴ - ایضا له:کاه وجو خواستم ز تو من خر - زانکه این هر دو بد مرا در خور

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۵ - ایضا له:دوش با طبع خویشتن گفتم - که چه داری؟ بیار شعری تر


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴ - مدیح سلطان مسعود پس از شکار او:ای جهان را به راستی داور - ملک عدل ورز دین پرور

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - ستایش ثقة الملک:ای که در پیش تخت هیچ ملک - هیچ سرکش چو تو نبست کمر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - گل و می بهتر:یک شب از نوبهار وقت سحر - باد بر باغ کرد راهگذر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - مدح جمال الملک رشید:چون ببستم کمر به عزم سفر - آگهی یافت سرو سیمین بر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - مدح نجم الدین شیبانی:ای غزا کار حیدر صفدر - وی سخا پیشه حاتم سرور

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - باز در ستایش او:شاه محمود سیف دولت و دین - هر کجا باشد او به بحر و به بر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸ - هم در ثنای او:پادشاه بزرگ دین پرور - شهریار کریم حق گستر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۳ - چیستان و گریز به مدح آن بزرگ:چو تو معشوقه و چو تو دلبر - نبود خلق را به عالم در

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در صفت پیلان و مدح آن سلطان:سوی میدان شهریار گذر - قدرت و صنع کردگار نگر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۳ - ایام شادخواری:ای بسا شب که تا به روز سپید - متعجب ز من بماند اختر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۲۸ - صفت یار نیلگر گوید:نیلگر یاری و ز غم بر من - نیلگون کرده جهان یکسر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۴ - شهریور روز:ای تنت را ز نیکویی زیور - شهره روزیست روز شهریور


  122. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۶ - وله ایضا:اندیشه بکردم از سپاهان - دوزخ به سه چار چیز خوشتر


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - باز در مدح او:آن لعبت سرو قد مه منظر - آن آفت چین و فتنه بربر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷ - مدیح ملک ارسلان:بر صفه پادشاه بگذر - و آرایش تخت و ملک بنگر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - هم در ستایش او:ای ماه دو هفته منور - این هفته منه ز دست ساغر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳۱ - در حق دلبر مؤذن گوید:ای بت کشمیر و سرو کشمر - ای حور دلارام و ماه دلبر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۹ - آذر ماه:ای ماه رسیده ماه آذر - برخیز و بده می چو آذر


  123. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۸ - ایضا له:حسن رایت دانم ار آگه شود - زینچ من کردم درین وقت اختیار


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۸ - هم در ثنای او:رأی مجلس کرد رای شهریار - پادشاه تاج بخش تاجدار


  124. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۹ - وله ایضا:دختران سخن که دارمشان - در نهان خانۀ دماغ بزور


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح ابونصر منصور:مملکت را به نصرت منصور - روزگاری پدید شد مشهور


  125. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۳ - وله ایضا:تا توانی به صید دلها کوش - زانکه دلها ترا کنند دلیر


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۲ - مدح خواجه بوسعد:خواجه بوسعد عمدة الملکی - همچنین سالها بمانی دیر


  126. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۵ - وله ایضا:ای ترا جمع گشته در ره آز - همّت کوته و امید دراز


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - در نصیحت و ستایش منصور بن سعید:چند گویی که نشنوندت راز - چند جویی که می نیابی باز

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۷ - اندرز:در نشیب آمدی مجوی فراز - وقت ناز تو نیست تیز متاز

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:آمد آهسته با کرشمه و ناز - دوش نزد من آن نگار طراز


  127. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۳ - ایضا له:هیچ حاصل ز فضل و دانش نیست - اندرین روزگار بی حاصل

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۲ - و قال ایضاً:ای زمین تو آسمان زحل - آستان تو قبله گاه امل


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۴۷ - در حق دلبر احول گفته:ای دو زلفت چو ماه در آخر - وی رخانت چو مشک در اول

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۴۹ - صفت دلبر طبال کند:طبل از وصل تو چنان نالد - که من اندر فراق روح کسل


  128. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۴ - وله ایضا:کمال الدّین که چرخ پیر نارد - جوانی چون تو در انواع کامل


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۴۸ - صفت یار فلسفی گوید:به علم فلسفه چندین چه نازی - که باشد فلسفی دایم معطل


  129. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۵ - ایضا له:ای جبین تو مطلع اقبال - وی جناب تو مقصد آمال

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۶ - ایضا له:بنده ات بود گرسنه پیرار - پار زن کرد و بچّه زاد امسال


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - توصیف اسب و مدح سلطان مسعود:شاد باش ای هیون آخته یال - هیکل کوه کوب و هامون مال

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱۴ - گوش روز:گوش روز ای نگار مشکین خال - گوش بر بط بگیر و نیک بمال


  130. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۱ - این قطعه در مدح ملک السّیادة و النّقابه سیّد مجدالدّین گوید:زندگانیّ مجلس عالی - باد چون مدّت زمانه طویل

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۲ - ایضا له:قطعه ای نزد تو فرستادم - التماسی در آن حقیر و قلیل


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۵ - چشم و بینی ببست عزرائیل:جای تحسین چو دست مرگ از این - کرد سوی سقر همی تحویل


  131. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۴ - ایضا له:شعر کی نزد تو فرستادم - لطفکی نیز کرده با آن ضم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳ - ستایشگری:نیست گشت از هوای خود عالم - جز به مدح تو بر نیارد دلم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۳ - مدح خواجه ابوطاهر:خواجه بوطاهر ای سپهر کرم - کرمت در جهان چو علم علم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - مرثیت امیر یعقوب:از وفات امیر یعقوبم - تازه تر شد وقاحت عالم


  132. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۵ - وله ایضا فی استدعاالّتبن:بدرگاه خواجه شدم دی سوار - بدان تا ز دیدار او برخوردم


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:بدم دوش با آن نیازی به هم - زده پیشم از بی نیازی علم


  133. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۱ - این قطعه در مدح صدر جمال الدّین گوید و او را وسیلت بخدمت شمس الدّین خوارزمی کند:مجلس محترم جما الدّین - ای هنر او شمایل تو بیان

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۴ - وله ایضا:گشت یکباره حضرت خواجه - مجمع ناکسان و بی هنران


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴ - چیستان و مدح آن سلطان:گوهری جان نمای و پاک چو جان - گوهری پر ز گوهر الوان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۷ - مدح ثقة الملک طاهر بن علی:ثقت الملک را خدای جهان - دولتش بهره داد بخت جوان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۸ - ثنای ابوالرشد رشید:پیرگشته جهان به فضل خزان - شد به اقبال خاص شاه جوان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۵ - اندرز و تنبیه:تا بود شخص آدمی را جان - نبود حرص را قیاس و کران

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۰ - مدح ثقة الملک طاهربن علی:کرد همتای روضه رضوان - ملک سلطان به دولت سلطان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۵ - صفت دلبر صیاد بود:ای بت صیاد جز از تو که دید - صیدی که صید کند در جهان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۶ - گفته در حق یار بازرگان:ای دلارام یار بازرگان - ماه نقطه دهان موی میان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۷ - مرداد روز:روز مرداد مژده داد بدان - که جهان شد به طبع باز جوان


  134. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۲ - ایضا له:کیست همخانۀ؟ زبان؟ دندان - حکمتی هست اندرین پنهان


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۱ - در حق یار مسافر گوید:یارم به سفر شد ای مسلمانان - دل همره او و همره دل جان


  135. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۳ - وله ایضا:ای که در خانۀ تو بیگه و گاه - اندر اید همه کس جز مهمان


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - بخل کوه:گرچه پیوسته همه از زر و سیم - گنجها پر کند این کوه کلان


  136. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۹۰ - ایضا له:خواجگانی که پیش ازین بودند - عرض خود داشتند نیک نگاه


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۱ - مدح محمد خاص:دولت خاص و خاصه زاده شاه - رایت فخر بر کشید به ماه

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۴ - مدح ملک ارسلان بن مسعود:ای به عارض سپید و زلف سیاه - چون لب خود نبید لعل بخواه

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۴ - وصف کتاب:ای کتاب مبارک میمون - ای دلفروز دلکش دلخواه

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۹ - صفت دلبر حاجب گفته:ای پسر حاجبی و محجوبی - از دو چشم رهی گه و بیگاه

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۹ - آذر روز:ای خرامنده سرو تابان ماه - روز آذر می چو آذر خواه

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱۲ - ماه روز:ماه روز ای به روی خوب چو ماه - باده لعل مشکبوی بخواه


  137. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۹۷ - وله ایضا:ای دل و جان بیاد تو زنده - همه فانی تو حیّ پاینده


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۶ - صفت یار قلندر باشد:تیغ قهرت چو به وقت اندر دست - رویت از پس چو مهر تابنده


  138. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۰ - ایضا له:آدمی را چهار حالت هست - در دو گیتی ز باقی و فانی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹۴ - در جواب قصیده یکی از شعرا:ای به تو زنده نام حاتم طی - صاحب صد هزار صاحب ری


  139. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۲ - ایضا له:جو همی خواستم پریر به شعر - از که؟ از نا خوشی گرانجانی

    کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۳ - ایضا له:کرده یی ژار با من انعامی - که کم و کیف آن تو خود دانی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۲ - آفت مردمی پشیمانی است:ما به هر مجلسی ز تو زده ایم - همچو بلبل هزاردستانی


  140. کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۲ - ایضا له:فرستادم بخدمت کاردی خوب - که ارزد گوهر او هر چه خواهی


    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۸۴ - صفت یار آشناگر گفت:نگارینا نرستی ز آب و در آب - سبک رفتاری و نیکو شناهی


  141. کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۶:دوش ناگاه نعره یی بر خاست - که دگر باره جنگ کرانست

    کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۷:از چه می افتد از برای خدای - آخر این قدر می توان دانست


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - مدیح عبدالحمید بن احمد:جشن اسلام عید قربانست - شاد ازو جان هر مسلمانست


  142. کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۲ - وقال ایضاً:هرچه آن از مراسم سخن است - روزگارش گذاشتست بمن


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۸ - مدح سلطان ابراهیم:شب آخر شد از جهان شب من - که نگرددش روز پیرامن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۳ - هم در مدح او و تفاخر به فضائل خویش:دوش تا صبحدم همه شب من - عرضه می کرده ام سپاه سخن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۶ - ستایش ابونصر منصور:چون نهان گشت چشمه روشن - خاک را تیره گشت پیرامن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۷ - وصف لیل و قلم:چون سیه کرد خاک پیرامن - شب کشان کرد بر هوا دامن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۱ - مدیح منصوربن سعید:دوش گفتی ز تیرگی شب من - زلف حورست و رای اهریمن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۴ - درود بر خواجه احمد بن حسن:شاد باش ای زمانه ریمن - بکن آنچ آید از تو در هر فن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۴ - مطایبه:این چنین روز مر حریفان را - پای باید کشید در دامن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۱ - وصف ناچخ شاه:ای عجب ناچخ دو مهره او - بوالعجب شد به کینه دشمن

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۶۶ - صفت یار عقیقین دندان:زرد کردی رخم به انده و غم - لعل کردی دهان تنبول تن

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۰ - صفت دلبر آهنگر گفت:اگر آهنگریست پیشه تو - با من ای دلربای درده تن

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۲ - دل دلدار چو مغناطیس است:ای خجسته بر چو سیم تو را - تیغ بدریده غیبه جوشن


  143. کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۶۴:زلف تو چو بروی تو افتد گویی - در شب بچراغ می کنم دلجویی


    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۹:ای گل نه ز گل ز دل همی بر رویی - دل را ز همه غمان فرو می شویی

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۵:در پیش گل وصال ما را بویی - وز پس همه ساله عیب ما را جویی