ای نظم تو چو رای بگذشته از اثیر
در نظم هست لفظ تو چون لؤلؤ نثیر
ماننده ستاره ست اندر شب سیاه
معنی روشن تو در آن خط همچو قیر
در بزم و رزم چون تو که باشد شجاع و راد
در نظم و نثر کیست چو تو شاعر و دبیر
گویا شود ز خواندن شعرت زبان گنگ
روشن شود ز دیدن آن دیده ضریر
هنگام فضل طبع تو بحری بود دمان
هنگام جود دست تو ابری بود مطیر
تا در جهان جوانی و پیری بود مدام
جفت و قرینت بخت جوان باد و رای پیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش از نظم و هنر شاعری میپردازد. شاعر به زیبایی کلمات چون مروارید و روشنایی معانی آنها پرداخته و شاعر را در مقایسه با ستارهای در شب تیره میداند. او میفرماید که شجاعت و رزمآوری شاعر در بزم و جنگ بینظیر است و از تأثیر شعرش بر دیگران سخن میگوید. همچنین اشاره دارد که برای او، زمان جوانی و پیری در هماهنگی با خود و بختش سپری میشود. در نهایت، شعر به قدرت خاص شعر در بیدار کردن احساسات و روشن کردن ذهنها تأکید دارد.
هوش مصنوعی: ای زیبایی تو مانند فضایی است که از عالم بالا عبور کرده و در نظم (شعر) موجود است. واژههای تو مانند مرواریدهای پراکنده درخشان و زیبا هستند.
هوش مصنوعی: مانند یک ستاره، در شب تاریک، معنای روشنی که تو داری، در آن خط مانند قیر است.
هوش مصنوعی: در مجالس شادی و جنگ، کسی شجاع و دلیر مانند تو وجود ندارد. همچنین در شعر و نثر، هیچکس به پای تو به عنوان شاعر و نویسنده نمیرسد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد با خواندن شعر تو، زبان گنگ و ناشی، گویا و زبانآور شود و دیدهی نابینا از دیدن آن به روشنی و بینایی برسد.
هوش مصنوعی: در زمانهایی که صدای دلنواز تو به گوش میرسد، مانند دریا گسترده و وسیع است و وقتی که دست سخاوتمند تو گشوده میشود، مانند ابر بارانزا میبارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جوانی و پیری در جهان وجود دارد، آرزوی من این است که در کنار تو، بختی جوان و اندیشهای پخته داشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زیرش عطارد، آن که نخوانیش جز دبیر
یک نام او عطارد و یک نام اوست تیر
عاجز شود ز اشک دو چشم و غریو من
ابر بهارگاهی و بختور در مطیر
گیتی چو گاو نیک دهد شیر مر ترا
[...]
نیک اختیار کرد خداوند ما وزیر
زین اختیار کرد جهان سر بسر منیر
کار جهان بدست یکی کاردان سپرد
تا زو جهان همه چو خورنق شد وسدیر
چون او نبوده اند، اگر چند آمدند
[...]
با خویشتن شمار کن ای هوشیار پیر
تا بر تو نوبهار چه مایه گذشت و تیر
تا بر سرت نگشت بسی تیر و نوبهار
چون پر زاغ بود سر و قامتت چو تیر
گر ماه تیر شیر نبارید از آسمان
[...]
نوروز فرخ آمدو نغز آمد و هژیر
با طالع مبارک و با کوکب منیر
ابر سیاه چون حبشی دایهای شدهست
باران چو شیر و لالهستان کودکی بشیر
گر شیرخواره لاله ستانست، پس چرا
[...]
ای کرده تیره روز معادی بتیغ و تیر
آمد بخدمت تو گرانمایه ماه تیر
بنشین بناز شاهی و باده دریده خور
لب را ز نوش بهره و جان را ز باد تیر
رفتی بتاختن بسوی شهر دشمنان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.