گنجور

 
مسعود سعد سلمان

ای ماه رسیده ماه آذر

برخیز و بده می چو آذر

آذر بفروز و خانه خوش کن

ز آذر صنما به ماه آذر

گر باغ بماند ساده بی گل

ور شاخ بماند زود بی بر

ملک ملک ارسلان جهان را

چون باغ بهشت کرد یک سر

ای خلق همه ز عدل و جودت

در گیتی ایمن و توانگر

آنی تو که ملک وقف کرده ست

بر نام تو ایزد گروگر

تا هست سپهر و مهر بادت

رتبت ز مه و سپهر برتر