گنجور

 
یغمای جندقی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «بازم اندیشه مژگان سیاه دگر است» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ت» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
چ
د
ر
ز
س
ش
ک
م
ن
ه
ی

شماره ۱: زهی تجلی نموده حسنت، به چشم وامق، ز روی عذرا

شماره ۲: گر بسنجند به حشر اجر شب هجران را

شماره ۳: صبا از من بگو بیگانه مشرب آشنائی را

شماره ۴: گیرم به ناله کردم آواره پاسبان را

شماره ۵: معلم سرکند هر لحظه کلک آن طفل بدخو را

شماره ۶: زنده‌رود ار کنم از دست غمت مژگان را

شماره ۷: گر دهم رخصت یک چشم زدن مژگان را

شماره ۸: دوست دشمن، مدعی داور، وفا تقصیر ما

شماره ۹: گفتی از بیداد روزی در فغان آرم ترا

شماره ۱۰: چشم سیه‌مستش به‌خود نگشود از هم دیده را

شماره ۱۱: صرف کار ناله کردم عمر چندین ساله را

شماره ۱۲: یار به ساغر از عرق ره ندهد شراب را

شماره ۱۳: فتنه مهر اگر همی جبهه نهد شراب را

شماره ۱۴: هرگز مباد کوثر و جنت هوس مرا

شماره ۱۵: نبستم از چمن طرفی به کام دل پریدن‌ها

شماره ۱۶: گر به بالینم نیامد بر مزار آمد مرا

شماره ۱۷: تهی از صافی و دردی شده میخانه ما

شماره ۱۸: مفتی شهر ندارد چوبه میخانه ما

شماره ۱۹: زالتزام عقل شد دیوانگی حاصل مرا

شماره ۲۰: مآشوب صبا طره جانانه ما را

شماره ۲۱: شد مشتبه ز کعبه به میخانه راه ما

شماره ۲۲: سینه تا سوده ای از مهر تو بر سینه ما

شماره ۲۳: در کف طفلان رها کردم دل دیوانه را

شماره ۲۴: طراز خرمی نوشد جمال نوبهاران را

شماره ۲۵: شکستم عهد شیخ خانقه را

شماره ۲۶: در کوی توام جنگ است هر روز به دشمن‌ها

شماره ۲۷: گم کنم در راه حی از گریه گفتم پی در آب

شماره ۲۸: خضر پنداری نهانی کرده قدری می در آب

شماره ۲۹: به خاک تیره خون دختر رز ریخت از پندت

شماره ۳۰: درد دگر آن کآه سحر را اثری نیست

شماره ۳۱: چهره دلبر و من گلگون است

شماره ۳۲: تا ابر خطت محیط ماه است

شماره ۳۳: باده ساغرت از خون دل یاران است

شماره ۳۴: دل که افتاده آن زلف سیه و آن ذقن است

شماره ۳۵: زان مرا بیش ز مرغان قفس زاری‌هاست

شماره ۳۶: باز بنهاد به سر خسرو خم افسر خشت

شماره ۳۷: تا به کف پای خمم گردن مینائی هست

شماره ۳۸: ما خراب غم و خمخانه ز می آباد است

شماره ۳۹: در گهر غیرت هفتاد گرامی پسر است

شماره ۴۰: حلقه بر در زند ار شیخ بگو بارت نیست

شماره ۴۱: به بزم یار همدم گرچه جان است

شماره ۴۲: اگر آن سنگ که داری ببر اندر دل تست

شماره ۴۳: بعد مردن بر کف از لوح مزارم سنگ‌هاست

شماره ۴۴: کرده در آیینه حسن رخ خود شیدایت

شماره ۴۵: ظلمت خط تو پیرامن رخسار گرفت

شماره ۴۶: جان‌فشانی من و عشوه او گر این است

شماره ۴۷: آشکارا به در مفتیم ار باری هست

شماره ۴۸: از قد و رخسار و لب طوبی و خلد و کوثر است

شماره ۴۹: سینه‌ام مجمر و عشق آتش و دل چون عود است

شماره ۵۰: دام نیرنگ تو نازم که به بند افتاده است

شماره ۵۱: در دهانش نه ره بوسه نه جای سخن است

شماره ۵۲: بسکه شب ها آتشم از تاب دل در بستر است

شماره ۵۳: توبه بگذار اگر بلخ اگر بغداد است

شماره ۵۴: ز عشق ار شد دلی دیوانه غم نیست

شماره ۵۵: نه چو هر بار دگر آمد و دامن زد و رفت

شماره ۵۶: انجمن از سمن و سوری ونسرین چمن است

شماره ۵۷: بازم اندیشه مژگان سیاه دگر است

شماره ۵۸: شب‌ها به کشف سر دهانت به تاب و پیچ

شماره ۵۹: آن مرغ که جز در چمن آرام ندارد

شماره ۶۰: لرزدم تن چو خدنگت به دل چاک آید

شماره ۶۱: از عمر نمانده است مرا غیر دمی چند

شماره ۶۲: ز زلف و خال داری لشکر‌ی چند

شماره ۶۳: به جز به روی تو کآن طره‌ای سیاه بر‌آید

شماره ۶۴: جزع یمانش شد از شبه گهر آمود

شماره ۶۵: هردم از عمر که بی شاهد و ساغر گذرد

شماره ۶۶: چرخ نیلی به گل از مشک ترت غالیه سود

شماره ۶۷: یوسف مصری اگر جمال تو بیند

شماره ۶۸: رابطه دل به غمزه راه ندارد

شماره ۶۹: ترک چشمت چو به خونریزی عشاق آید

شماره ۷۰: هر سرو که طوبیش ز قد منفعل آید

شماره ۷۱: گرچه دانم ره عشق تو به سر می‌نرود

شماره ۷۲: کودکی سنگ به کف چون سوی ویرانه رود

شماره ۷۳: به سوی کعبه ز میخانه رهی باید کرد

شماره ۷۴: گفتم آن چشم و مژه گفت نه بیمارانند

شماره ۷۵: هدف تیر نظر چون دل اغیار کند

شماره ۷۶: من گرفتم که به عشاق وفا نتوان کرد

شماره ۷۷: ز هجرانت چنانم جان بسوزد

شماره ۷۸: بهل که روی تو از عنبرین نقاب برآید

شماره ۷۹: در بتکده گر خانه ای آباد توان کرد

شماره ۸۰: تا به خاطر مژه و ابروی توام بر گذرد

شماره ۸۱: شراب از خم به جام آمد خوش آمد

شماره ۸۲: لبت از می چو لعل رنگ آید

شماره ۸۳: آنچه با من سوز عشق وی کند

شماره ۸۴: تا کنم چاک به کوی تو گریبانی چند

شماره ۸۵: سر زهی دولت اگر در قدمت خاک آید

شماره ۸۶: زور دستان بنهد زال صفت زار آید

شماره ۸۷: دل با صف غمزه ای در افتاد

شماره ۸۸: تا یار شکر خنده ز در بند نیاید

شماره ۸۹: فرق است زنخشب که مه از چاه بر آید

شماره ۹۰: جز آفتاب تو و آن غنچه شراب آلود

شماره ۹۱: ای دل ز خود برون شو یار است دیدی آمد

شماره ۹۲: آنکه در پرده دل خلق جهانی بر باید

شماره ۹۳: همه تاب رخت از رشحه ساغر خیزد

شماره ۹۴: یار نامد به سرم تا به لبم جان نرسید

شماره ۹۵: چرا خورشید و ماهش بر نباشد

شماره ۹۶: غوشه کردیم به جوهر می گلگون افزود

شماره ۹۷: شد دلم شیفته زلف گره گیر دگر

شماره ۹۸: هرگز اندیشه زلفت نگذشتم به ضمیر

شماره ۹۹: خردم طبل جنون کوفت ز سودای دگر

شماره ۱۰۰: خسرو حسن تو جائی زده بر خرگه ناز

شماره ۱۰۱: دل بر آن طره چه سود ار ز خطم بستی باز

شماره ۱۰۲: نشئه می نغمه نی دیگران را خوش که بس

شماره ۱۰۳: بسته شد راه تفرج باغ را از پیش و پس

شماره ۱۰۴: نه آن دیبای گلناری است بر سرو خرامانش

شماره ۱۰۵: زلف تو نشسته تا سر دوش

شماره ۱۰۶: دانی از بهر چه ته جرعه فشانند به خاک

شماره ۱۰۷: نریخت ساقی چشم تو ساغری به گلویم

شماره ۱۰۸: چه شد که خانه به غیر از شرابخانه ندارم

شماره ۱۰۹: نگاه کن که نریزد دهی چو باده به دستم

شماره ۱۱۰: بهار ار باده در ساغر نمی‌کردم چه می‌کردم؟

شماره ۱۱۱: شبان تیره که از تاب زلف یار بنالم

شماره ۱۱۲: هر جا حدیث عشق تو بیدادگر کنم

شماره ۱۱۳: ساقی از جام طرب داد شرابی دوشم

شماره ۱۱۴: گفتم که به خاک و خون نشستم

شماره ۱۱۵: چه بارهاست به دوش از سبوی باده فروشم

شماره ۱۱۶: از لعل تو آنکه ساخت خاتم

شماره ۱۱۷: آنکه یک عقده زکارش نکند باز منم

شماره ۱۱۸: تا ز مینای غم عشق تو صهبا زده‌ام

شماره ۱۱۹: جدا ز لعل تو هر جام لعل گون که کشیدم

شماره ۱۲۰: چو چشمت ترک مستی در کمینم

شماره ۱۲۱: کدام باده ز مینای دهر شد به گلویم

شماره ۱۲۲: از صومعه زاهد به خرابات سفر کن

شماره ۱۲۳: روزها شب ها به دوران تو شد طی آسمان

شماره ۱۲۴: بزن ای مطرب خوش لهجه نوایی به از این

شماره ۱۲۵: نمی‌گویم به بزمم باش ساقی می به مینا کن

شماره ۱۲۶: ای خم ابروی کجت قبله راستین من

شماره ۱۲۷: منت ایزد را که بر شرع نبی اقرار من

شماره ۱۲۸: مکن ای فقیه منعم ز حدیث جام و باده

شماره ۱۲۹: تا دم معجز از آن لعل شکرخا زده‌ای

شماره ۱۳۰: عکس آن رخسار و قامت تا در آب آورده ای

شماره ۱۳۱: چهره آذرگون ز آذرگون شراب آورده ای

شماره ۱۳۲: چون تو به جعد عنبرین نافه چین پراکنی

شماره ۱۳۳: کوری و باغ و شمع را بسکه لطیف و روشنی

شماره ۱۳۴: گرنه فدای آن سری ور نه به پای آن تنی

شماره ۱۳۵: به جانان درد دل ناگفته ماند ای نطق تقریری

شماره ۱۳۶: تو بدستی که به تیر مژه دل می شکری

شماره ۱۳۷: باده صافی و بوی گل و باد سحری

شماره ۱۳۸: روم به جلد سگ پاسبان که گاه به گاهی

شماره ۱۳۹: دل از خیال زنخدانت اوفتاد به راهی

شماره ۱۴۰: وطن ناچار رندان را چو در میخانه بایستی

شماره ۱۴۱: بگیر گوشه جام ار حریف عیش مدامی

شماره ۱۴۲: زاهدم می دهد از سلسله زلف تو پندی

شماره ۱۴۳: ساقی جگرم سوخت بده جام شرابی

شماره ۱۴۴: صدنامه نوشتیم وز صدر تو خطابی

شماره ۱۴۵: دردسر می دهدم رنج خمار ای ساقی

شماره ۱۴۶: محمل از شهر به در می برد امروز کسی

شماره ۱۴۷: دل از لقای تو گفتم رسد به تمکینی

شماره ۱۴۸: دردسر می دهدم رنج خمار ای ساقی

شماره ۱۴۹: شد فاش در آفاقم آوازه شیدائی

شماره ۱۵۰: مرنج زاهد اگر نیست گفتمت دینی

شماره ۱۵۱: آن مه ز مهر برداشت طرف نقاب نیمی

شماره ۱۵۲: حاصل من چیست ز فرزانگی

شماره ۱۵۳: صوفیان را دگر امروز نه های است و نه هوئی

sunny dark_mode