هرگز اندیشه زلفت نگذشتم به ضمیر
که به آفاق نرفت از نفسم بوی عبیر
کافرم خواند واز عشق نیم توبه پذیر
وای زاهد گرم آگه شود از سر ضمیر
خسروانند گدایان درت وایشان راست
غم سپه، آه علم، داغ نگین، خاک سریر
بر سرخار به یاد تو چنان خوش بروم
که کسی خوش نرود بر سر دیبا و حریر
جام در دست من و چشم تو از باده خراب
زلف در پای تو و گردن من در زنجیر
نازم آن ابرو و مژگان که نه پیکان و نه زه
شهری آغشته به خون این چه کمان است و چه تیر
غیر چشمت که همی می زندم بر به خدنگ
نشنیدم که به مردم زند آهو بره تیر
با همه شیردلی ز آهوی وحشی نکهت
دارم آن وحشت کآهو بره از حمله شیر
از هجوم مژه کن غارت و ز ابرو تاراج
ای سپهدار شکارافکن یغما نخجیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و زیبایی معشوق خود اشاره میکند و احساسات عمیق خود را بیان میکند. او از این که زاهدان او را کافر میدانند و از عشقش توبه نمیکند، ابراز نگرانی میکند. او به تضاد بین عشق و زهد اشاره میکند و از احساساتش نسبت به معشوقش میگوید. شاعر با استعارههایی چون «زلف» و «ابرو» زیباییهای معشوق را توصیف میکند و با تصاویری از باده و زنجیر، وضعیت عاشقانهاش را به تصویر میکشد. او همچنین به وحشت و ناامنی ناشی از عشق اشاره میکند و به زیبایی و قدرت معشوق خود و تأثیر آن بر دلش میپردازد. این شعر نمایشگر تعارضات درونی و عشق نافذ شاعر است.
هوش مصنوعی: هیچوقت فکر نکردم که زلفهای تو از ذهنم برود، زیرا بوی خوش عطر مانند بویی که از نفس من برمیخیزد، به دوردستها میرود.
هوش مصنوعی: کافر نامیدم و از عشق، نیمی از توبهام را نمیپذیرد. وای از زاهد که اگر از حقیقت درونم آگاه شود، چه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: درگاه تو مانند یک پادشاهان است و گدایان تو نیز مانند فرمانروایان هستند. آنها در این میان غم و نگرانی دارند، مانند درد داشتن یک علامت یا نشانه که بر روی تاج وجود دارد، و این نشان از بزرگی و مقام توست.
هوش مصنوعی: من به یاد تو آنچنان با خوشحالی بر روی خارها قدم میزنم که هیچکس با این میزان شادی و سرور بر روی نرمی دیبا و حریر نمیتواند راه برود.
هوش مصنوعی: من در دستم جامی دارم و چشم تو تحت تاثیر شراب است. زلف های تو به پاهای من آویزان است و گردن من در زنجیر عشق تو گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: من به زیبایی ابرو و مژگان تو افتخار میکنم که نه مانند پیکان و تیر، بلکه با سادگی و زیبایی خاصی هستند. این کمان و تیر چه معانی دارند؟
هوش مصنوعی: من جز چشمان تو، که مانند تیر به قلبم اصابت کرده است، صدای دیگری نشنیدهام که مانند آهو بره، بر دل مردم بنوازد.
هوش مصنوعی: من با وجود اینکه شجاع هستم، از عطر و بوی آهوی وحشی لذت میبرم. البته میدانم که آن وحشت وجود دارد که آهو از حمله شیر فرار میکند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت چشمها و ابروهای معشوقه میپردازد. شاعر از مژهها به عنوان سلاحی برای جلب توجه و از ابروها به عنوان نمادی از قدرت و نفوذ یاد میکند. او به گونهای حسرت میخورد که این زیباییها اشتیاق و دلربایی خاصی را به همراه دارند، مانند شکارچی که برای شکار به کمین نشسته است. در واقع، شاعر به نحوی به حس تسخیر شدن دل و جان از سوی زیبایی معشوق اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چاکرانت به گه رزم چو خیاطانند
گرچه خیاط نیند، ای ملک کشور گیر
به گز نیزه قد خصم تو میپیمایند
تا ببرند به شمشیر و بدوزند به تیر
بوستان سبز شد و مرغ در آمد به صفیر
ناله مرغ دلارام تر از نغمه زیر
ابر فروردین گویی به جهان آذین بست
که همه باغ پرندست و همه راغ حریر
گه زرهباف شود باد و گهی جوشندوز
[...]
ای خردمند و هنر پیشه و بیدار و بصیر
کیست از خلق به نزدیک تو هشیار، و خطیر
گر خطیر آن بودی کهش دل و بازوی قوی است
شیر بایستی بر خلق جهان جمله امیر
ور به مال اندر بودی هنر و فضل و خطر
[...]
در زمانی بجهان آن دو بگردند دلیر
وز جهانی بزمان آن دو بر آرند دمار
چون نگه کرد بدان دخترکان مادر پیر
سیر بودند یکایک، چه صغیر و چه کبیر
کردشان مادر بستر همه از سبز حریر
نه خورش داد مر آن بچگکان را و نه شیر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.