هر سرو که طوبیش ز قد منفعل آید
گر جلوه شمشاد تو بیند خجل آید
با لاله صد داغ خوشم از همه گل ها
زان روی که از نکهت او بوی دل آید
تا چند خورم غصه دل، دل شکنی کو
کاین خانه مخروبه به او منتقل آید
بی فاصله زلف و خطت اطراف بگیرند
این حلقه بدان سلسله چون متصل آید
کو خط تو تا سر خط آزادی عشاق
در دفتر انشای مشیت سجل آید
خون ریز و میندیش که خونی که تو ریزی
زان پیش که از تیغ تو ریزد بحل آید
هر شیفته دل را که بود خاتمه بر کفر
در بیعت آن طره پیمان گسل آید
یغما چه شد ار آمد و جان در قدمت کرد
هر سر که نه بر خاک تو غلطد به گل آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اول خلل ای خواجه ترا در امل آید
فردا که به پیش تو رسول اجل آید
زایل شده گیر اینهمهٔ ملک به یک بار
آن دم که رسول ملک لم یزل آید
هر سال یکی کاخ کنی دیگر و در وی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.