در کوی توام جنگ است هر روز به دشمنها
ایشان ز شمار افزون اما من و دل تنها
بر ناوک دلدوزت قربان نه منم تنها
چون من به سر کویت درباخته جان تنها
گلگشت چمن خواهی بر من چو صبا بگذر
تا در قدمت ریزم گل از مژه دامنها
تا قبضه شمشیرت از خونِ که آلاید
بر نطع هوس خلقی افراخته گردنها
چون پای نهی بوسم راه تو که از حسرت
در گام نخستین نعل انداخته توسنها
گل را ندهد هرگز آب این همه رنگینی
از تاب رخت آتش افتاده به گلشنها
تا شاهد مهرت را نبْوَد غم ِ دلتنگی
در خانهٔ دل کردم از تیر تو روزنها
اسرار غمش گفتم در سینه نهان دارم
رسوای جهانم کرد این رنگ پریدنها
یغما چه غم ار عالم دشمن شود از مهرش
چون دوست نکوخواه است غم نیست ز دشمنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
روزن: پنجره، دریچه
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بلبل جان چونی اندر قفس تنها
تا چند درین تنها مانی تو تن تنها
ای بلبل خوشالحان زان گلشن و زان بستان
چون بود که افتادی ناگاه به کلجنها
گویی که فراموشت گردیده درین گلخن
[...]
گر دسترسی نبود بر دامن گلشنها
از خون مژه ما را گلشن شده دامنها
تنها نه همین دلها آسوده به درگاهت
دارند همه جانها در کوی تو مأمنها
بیبار جفا باری در کوی تو ننشستم
[...]
ای طایر قدوسی بر تن متن و تنها
داری پس ازین زندان بر عرش نشیمنها
با زاغ سیه بودی یکچند درین مجلس
با روح قدس پری زین بعد به گلشنها
از خوف توان رستن در مردن حیوانی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.