چه شد که خانه به غیر از شرابخانه ندارم
در این دیار غریبم غریب و خانه ندارم
زمانه مسکنتم داد و خوشدلم که به کویش
پی گدائی از این خوبتر بهانه ندارم
قیاس کن ز دل پاره پاره ضرب خدنگش
درست تر به درستی از این نشانه ندارم
سپاه خط به شبیخون مخزن لب لعلش
کشیده صف چه کنم لشکر و خزانه ندارم
به پای من منویس ای فقیه صادر دستار
که گر سرم بری امکان این سرانه ندارم
به خاکپای سگانت قسم که هیچ تمنا
به غیر سجده بر آن خاک آستانه ندارم
هوای خانه صیاد و دام کرده چنانم
که ذوق گلشن و پروای آشیانه ندارم
خطاب مولی و مهر عوام و سود سبوقه
چه کام ها که ز سالوس زاهدانه ندارم
مرو زمانه فدایت زمان دیگرم از سر
که تا زمان دگر تکیه بر زمانه ندارم
ز درد دل بخراشد خروش ناله یغما
به آنکه گوش به آواز این ترانه ندارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تنهایی و غربت خود در دیاری بیخانمان صحبت میکند. او احساس میکند که هیچ چیزی جز درد و فراق ندارد و به دنبال جایی برای آرامش است. شاعر به ضعف و بیپناهی خود اشاره میکند و میگوید که حتی در مقابل مشکلات و ناکامیها، تنها آرزویش سجده بر آستان محبوب است. او از بیثمر بودن تلاشهایش در برابر دنیا و زمانه گله دارد و نالههایش ناشی از درد دلش را بیان میکند، در حالی که هرگز نتوانسته به آرزویش برسد. در کل، شعر غم و تنهایی عمیق شاعر را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چرا در این سرزمین غریب، جز میخانه هیچ مکانی ندارم؟ احساس تنهایی و بیخانمانی میکنم.
هوش مصنوعی: زمانه به من جایی داد و من خوشحالم که برای رسیدن به معشوق، حتی به عنوان یک گدا، بهانهای بهتر از این ندارم.
هوش مصنوعی: قلبی که از درد و غم پارهپاره شده را با دقت بررسی کن، چرا که نشانهای از اصابت تیر وجود ندارد که این را بهتر از من بیان کند.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به زیبایی و جذابیت لبهای لعلین (قرمز) معشوق اشاره میکند و میگوید که مانند یک سپاه، زیبایی آنها به دل میزند و میخواهد به او حمله کند. اما خود شاعر احساس ناتوانی میکند چون نمیتواند به این زیبایی نزدیک شود و در واقع از زمین و زمان محروم است و هیچ دارایی در این عرصه ندارد.
هوش مصنوعی: به پای من ننویس، ای عالم دینی که اگر سرم را هم ببری، دیگر نمیتوانم امیدی به زندگی داشته باشم.
هوش مصنوعی: به پایتان قسم که هیچ خواستهای جز سجده بر این خاک درگاهتان ندارم.
هوش مصنوعی: فضای خانه صیاد به قدری بر من تأثیر گذاشته که نه از گلزار لذت میبرم و نه حس پروانهای که در آشیانه باشد را دارم.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده به انتقاد از افرادی میپردازد که با ظاهری زاهدانه و ریاکارانه خود را نشان میدهند، در حالی که در درونشان نیتهای دیگری دارند. او از این که به قصد فریب دیگران وسوسهها و آرزوهای دنیوی را پنهان کردهاند، ابراز ناخرسندی میکند و میگوید که این طور افراد نمیتوانند از محبت و ارادت واقعی او بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: برو، زمانه! من خود را فدای تو میکنم، اما در زمانی دیگر از نو شروع میکنم و تا آن زمان به هیچ چیزی وابسته نخواهم بود.
هوش مصنوعی: از شدت درد دل، صدای نالهی یغما به گوشم میرسد، اما من توجهی به این آواز ترانه ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.