گنجور

 
یغمای جندقی

روزها شب ها به دوران تو شد طی آسمان

یک سحر شام مرا کی بود در پی آسمان

گفته ای از مهر می خواهی ز کینت بگذرم

گر بدینسان بگذری نی آسمان نی آسمان

چت گشاید زاینکه هر کو با من بیچاره بست

عهد کین از مهر بستی عهد با وی آسمان

تا زکارم یک گره نگشاید از سر پنجه ای

هر کرا دستی به ناخن کرده ای نی آسمان

تا به کی افراسیابی با چو من افتاده ای

نز نتاج رستمم نز دوده کی آسمان

عاقبت کردی به کام دشمنانم زیر دست

پشت دستی الامان ای آسمان ای آسمان

گفته ای بر کام یغما کرده ام شب ها به روز

کذب بهتان افترا تهمت کجا کی آسمان