نبستم از چمن طرفی به کام دل پریدنها
خوشا در حلقه دامی به ناکامی تپیدنها
رفوی خرقه ناموس عقلم ساخت دیوانه
دریغ ایام شیدایی و پیراهن دریدنها
نخواهم غیر خار از تربتم روید پس از مردن
چو بینم بر زمین از نازش آن دامن کشیدنها
ندانم قصه دل چیست اما اینقدر دانم
که هر جا لب گشودم گوش بستن از شنیدنها
به قدرت تا کجا شد نسبتش کامروز در گلشن
نیاید بر زمین پای صنوبر از چمیدنها
توان دانست باز از دیده بازم پس از کشتن
که دارم حسرتی در دل به غیر از سر بریدنها
به عذری تا به پایش سر توانم سود پیرم کرد
در آغاز جوانی یاد ایام خمیدنها
جوانی زد ره و شادم که این موی سفید آخر
به پیری شد کلاف رسته یوسف خریدنها
ندانم کیست یغما در بیابان جنون روزی
ز ره واماندهای دیدم در آغاز دویدنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به صد اندیشه افکند امشبم آن تیز دیدنها
در اثنای نگاه تیز تیز آن لب گزیدنها
ز بس برجستنم در رقص دارد چون سپند امشب
به سویم گرم از شست آن ناوک رسیدنها
زبان زینهار افتد ز کار از بس که آید خوش
[...]
مباش ای رهنورد عشق نومید از تپیدنها
که در آخر به جایی میرسد از خود رمیدنها
عنان نفس را بگذار چندی تا به راه آید
که از خامی برآرد اسب سرکش را دویدنها
ظهور پختگی با خویش دارد حجت قاطع
[...]
گرفتم گوشهای امروز از درها دویدنها
کمان حلقه شد پشت عصایم از خمیدنها
چو گل از سفره ارباب دولت خون دل خوردم
نصیب من نشد چون غنچه غیر از لب گزیدنها
قناعت پیشگان لب تر نمیسازند از دریا
[...]
چسان عنقا کند با هوشم آهنگ پریدنها
که ریزد سستی پرواز او رنگ تپیدنها
به عزم چیدن گل تا خرامت گلشنآرا شد
بود از شوق دستت غنچه دلتنگ نچیدنها
نمیزیبد تواضع از تو با این قامت رعنا
[...]
چو اشک، آن کس که میچیند گلِ عیش از تپیدنها
بود دلتنگ اگر گوهر شود از آرمیدنها
ز بس عام است در وحشتسرای دهر بیتابی
دلِ هر ذره دارد در قفس چندین تپیدنها
مجو آوازهٔ شهرت ز آهنگِ سبکروحان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.