به جز به روی تو کآن طرهای سیاه برآید
کسی ندیده که عقرب به برج ماه برآید
جریده بر صف مژگان او چه میزنی ای دل
گمان مبر که سواری به یک سپاه برآید
متاع حسن ز کف رایگان مده که شود گم
هزار قافله تا یوسفی ز چاه برآید
سفیدچشمیِ مَهْ بین که با رخِ تو زند دم
مپوش طلعت روشن که روسیاه برآید
ز شِکوه تا نشوی رنجه کاش وقت تَظَلُّم
به جای ناله ز تن جان دادخواه برآید
زآه من حذر ای زاهدانِ خشک که ترسم
خدا نخواسته آتش ز خانقاه برآید
ز ظالمی است مرا چشم دادکش گه جولان
ز خاک تا سر زین خون بیگناه برآید
به شست غمزه و تردستی خدنگ تو نازم
کامان نداد که از چاک سینه آه برآید
پس از وفات به این آه و سوز در عجبستم
همی ز تربت یغما اگر گیاه برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی معشوق و احساسات شاعر نسبت به او میپردازد. شاعر میگوید تنها زیبایی که او را تحت تاثیر قرار میدهد، موی سیاه معشوق است و هیچ کس ندیده که عقرب (نماد زمان) در برج ماه (نماد زیبایی) قرار گیرد. شاعر از دل خود میپرسد چرا به مژگان معشوق نگاه میکند، زیرا هیچ سواری نمیتواند به یک ارتش دست یابد. او همچنین نسبت به ارزش زیبایی هشدار میدهد و میگوید نباید سادگی خود را از دست بدهد که ممکن است زیباییاش گم شود.
سپس، شاعر به درد و رنج خود اشاره میکند و میگوید که باید به جای ناله، به دنبال عدالت باشد. او از زاهدان میخواهد که از آههایش بترسند، زیرا امکان دارد آتش از خانقاه (محل عبادت) برآید. همچنین، او از ظلمی که دیده نگران است و به تردستی معشوق اشاره میکند که با یک نگاه او را به درد میآورد.
در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که بعد از مرگ هم همچنان حسرت و اندوه در دلش باقی خواهد ماند و میپرسد آیا بعد از مرگ، نشانهای از زندگی (مانند گیاهی از تربت) برمیخیزد یا خیر.
هوش مصنوعی: جز زیبایی تو، هیچچیز دیگری به اندازهی آن موی مشکی جذابیت ندارد؛ هیچکس ندیده که عقرب به برج ماه برسد.
هوش مصنوعی: چرا به چشمهای او فکر میکنی، ای دل؟ گمان نکن که یک نفر میتواند به تنهایی بر یک لشکر غلبه کند.
هوش مصنوعی: به راحتی و بیارزش چیزی باارزش را نده، زیرا ممکن است در میان هزاران فرصت، آن را از دست بدهی، مانند اینکه یوسف از چاه بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: اگر کسی با چشمان زیبا و دید نیرویی باشد، و چهرهات را در مقابل او بپوشانی، باید توجه کنی که زیباییات باعث ایجاد حسرت و فریاد دیگران خواهد شد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از شکایت و گلایه دست نکشی، بهتر است در زمان نیاز به عدالت به جای ناله و فریاد، با روحی از جان و دل، فریاد دادخواهی برآوری.
هوش مصنوعی: ای زاهدان خشک، مواظب باشید که از ناله و آه من بترسید، زیرا میترسم که خدا نخواسته آتش از خانقاه بلند شود.
هوش مصنوعی: چشم من به ظلمی دگر دوخته شده است؛ زیرا از زمین تا سر، خونهای بیگناه از من خروش برمیخیزد.
هوش مصنوعی: من به ناز و قشنگی تو که با چشمانت مرا میکشی افتخار میکنم، چرا که عشق و آه من از عمق دل میجوشد و نمیتواند از دل برآید.
هوش مصنوعی: پس از اینکه شخصی فوت میکند، با این درد و افسوسی که در دل دارم، به فکر میافتم که چطور ممکن است از خاک قبر او گیاهی بروید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبی که دلبرم از بام همچو ماه برآید
ز جان سوخته ام صد هزار آه بر آید
به منزلی که گذشتی ز آب دیده ام، ای جان
هزار لاله خونین ز خاک راه برآید
ز پرده چون به در آیی برای دیدن رویت
[...]
بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آید
خروش عشق ز درویش و پادشاه برآید
چو طالعست ببینندگان ستاره ی روشن
بآفتاب رود همره و بماه برآید
چو خط و خال تو چند از برای سوختن من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.