سینهام مجمر و عشق آتش و دل چون عود است
این نفس نیست که برمیکشم از دل، دود است
دل ندانم ز خدنگ که به خون خفت ولی
اینقدر هست که مژگان تو خونآلود است
از تو گر لطف و کرم ور همه جور است و ستم
چه تفاوت که ایاز آنچه کند محمود است
خلق و بازار جهان کِش همه سود است زیان
من و سودای محبت که زیانش سود است
مهر از شیون من وضع روش داده زیاد
یا در صبح شب هجر تو قیراندود است
هر که یغما نگرد زلف و خط او گوید
دبر دیو سلیمان زره داود است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عشق و دلتنگی میپردازد. شاعر سینهاش را مانند مجمری برای آتش عشق توصیف میکند و دلش را به عود شباهت میدهد. او از درد و رنجی که ناشی از عشق است سخن میگوید و به زخمهایی که از عاشقی بر دلش نشسته اشاره میکند. همچنین، او به این نکته اشاره دارد که محبت، حتی اگر با درد و رنج همراه باشد، به نوعی سودمند است. درEnds, شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش تمجید میکند و او را با افراد بزرگ تاریخ مقایسه میکند. در کل، شعر محور اصلیاش را بر عشق و دلتنگی و تضادهای آن میگذارد.
هوش مصنوعی: دل من مانند مجمری است که عشق در آن شعلهور است و احساساتم مانند چوب عودی میسوزند. هر نفس که از دلمیکشم، فقط دود است و نشاندهندهٔ آتش درونم.
هوش مصنوعی: نمیدانم تیر عشق چه بر سر دل آورده که به خون افتاده است، اما این را میدانم که چشمانت سرخ و آغشته به خون است.
هوش مصنوعی: اگر تو نیکویی و بخشش داشته باشی، یا اینکه به هر نوع ظلم و ستمی مرتکب شوی، برای من فرقی ندارد، چون ایاز هر چه انجام دهد، محمود هم همان کار را میکند.
هوش مصنوعی: زندگی در جهان برای همه مردم سود و منفعتی دارد، اما در دل من عشق و محبت وجود دارد که به نظر میرسد زیانآور است، در حالی که در حقیقت این عشق، سودی عمیق برای من به همراه دارد.
هوش مصنوعی: عشق و محبت من از درد و غم، به شدت افزایش یافته است، یا اینکه در صبح، شب دوری تو مانند قیر تیره و تار است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیبایی زلف و خط او توجه نکند، مانند کسی است که نمیداند زره داوود، نشانی از دیو سلیمان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را سر زوفا خاک ره مقصود است
بخت مقبل بود و طالع او مسعود است
شعله طور بود یا که گلستان خلیل
پرتو عارض تو یا شرر نمرود است
سر زخاکم نزند زآتش دل هیچ گیاه
[...]
خرد از ذوق نگه گرم تماشا بود است
این که جوینده و یابندهٔ هر موجود است
جلوهٔ پاک طلب از مه و خورشید گذر
زانکه هر جلوه درین دیر نگه آلود است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.