صدنامه نوشتیم وز صدر تو خطابی
صادر نشد ار خود همه دشنام و عتابی
یاد آیدم احوال دل و سینه ویران
هر گه شنوم ناله جغدی ز خرابی
ای آب خضر آنچه در اوصاف تو گویند
غافل مشو از حرمت خود درد شرابی
در اشک من و دیده من بین که بینی
بحری که در او موج برآید ز حبابی
در جلوه گه توسنش ار بخت بلندم
بر عرش برد بوسه توان زد به رکابی
آید مگرم روی تو در واقعه دارم
در عمر به یک چشم زدن حسرت خوابی
یک آیه قرآن که در او حرمت می کو
انکار مکن مفتی اگر زاهل کتابی
در طره پرتاب مپیچ ای دل شیدا
بیم است که روزی شود این موی طنابی
یغما اگرت آرزوی علم فقیه است
جهلی زخدا خواه و بخوان صرف و نصابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر درباره عشق، درد و آرزوها میپردازد. شاعر از ناراحتیهای خود و اشکهایش سخن میگوید و به یاد آوری احوال دل و سینه ویرانش مشغول است. او به وجود زیباییهای دوست و آنچه درباره او گفته میشود اشاره میکند و تأکید میکند که نباید از حرمت خود غافل شود. شاعر همچنین با تشبیهاتی زیبا، دریا و موجهای آن را به احساسات خود ربط میدهد و از این میگوید که ممکن است فرصتی برای دیدن محبوبش در زندگی تنها به یک چشم بر هم زدن باشد. در پایان، او به جهل و علم اشاره میکند و بر اهمیت شناخت و آگاهی تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: ما نامههای زیادی نوشتیم، اما از تو هیچ پاسخی نیامد. در عوض، خودت فقط دشنام و سرزنش فرستادی.
هوش مصنوعی: هر بار که صدای نالهی جغدی را میشنوم، یاد وضعیتی میافتم که دل و سینهام خراب و ویران است.
هوش مصنوعی: ای آب خضر، آنچه دربارهی ویژگیهایت میگویند، توجه نکن و از ارادت و جایگاه خود غافل نباش.
هوش مصنوعی: در اشک و چشمان من به دریا نگاه کن، که مانند دریا موجهایی از حباب به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: اگر شانس بالای من باعث شود که به عرش بروم، میتوانم به آسانی بر رکاب اسب تو بوسه بزنم.
هوش مصنوعی: شاید روزی چهرهات را ببینم، در این دنیا فقط به یک لحظه چشم برهم زدن، حسرت خوابم را میکشم.
هوش مصنوعی: هرگز حرمت یک آیه قرآن را زیر سؤال نبر، حتی اگر رئیس دینی به دلیل ندانستن یا ناآگاهی چیزی بگوید.
هوش مصنوعی: ای دل عاشق، موهای کسی را به بازی مگیر، چرا که ممکن است روزی این موها به راحتی تو را در دام بیندازند.
هوش مصنوعی: اگر یغما، به دنبال دانش فقه است، بهتر است از خداوند درخواست کند که رهایی از جهل را به او عطا کند و به یادگیری صرف و نحوی بپردازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی
ما را و جهان را تو در این خانه نیابی
چون کوه احد آب شد از شرم عقیقت
چه نادره گر آب شود مردم آبی
از عقل دو صدپر دو سه پر بیش نماندهست
[...]
ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی
شیرینی از اوصاف تو حرفی ز کتابی
از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین
گر باز کنند از شکن زلف تو تابی
بر دیده صاحب نظران خواب ببستی
[...]
ای روضه ی رضوان ز سر کوی تو بابی
وی چشمه ی کوثر ز لب لعل تو آبی
شبهاست که از حسرت روی تو نیاید
در دیده ی بیدار من دلشده خوابی
مرغ دلم افتاد بدام سر زلفت
[...]
در خیل تو گشتیم، بسی از همه بابی
کردیم سوال و نشنیدیم جوابی
خوردیم بسی خون و ندیدیم کسی را
جز دیده که ما را مددی کرد به آبی
من نگذرم از خاک درت خاک من اینجاست
[...]
عالم چو سراب است، طلب کن تو سر آبی
می نوش که خوشتر ز سراب است شرابی
هست از قلم صنع خدا بهر تأمل
خط بر خد ساقی به سوی بنده کتابی
از چنگ مده هشت بهشتی که نهفته
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.