زهی تجلی نموده حسنت، به چشم وامق، ز روی عذرا
به یک کرشمه ربوده چشمت توان یوسف دل زلیخا
سواد مویت شکنج سنبل، صفات رویت ورق ورق گل
کشیده مستان قدح قدح مل، ز جام لعلت به جای صهبا
به ملک ایجاد اگر نبودی فروغ مهرت کجا نمودی
به چشم هستی ز بی وجودی، وجود آدم نمود حوا
ظهور خود خواست جمال بیچون، به کسوت غیر ز غیر بیرون
گهی در آمد به چشم مجنون گهی بر آمد به حسن لیلی
هم اوست عاشق هم اوست معشوق، هم اوست طالب هم اوست مطلوب
هم اوست خسرو، هم اوست شیرین، هم اوست وامق هم اوست عذرا
فقیه ما را ز می ملامت، مکن خدا را برو سلامت
که در حقیقت گناه پنهان ز طاعتی به که آشکارا
چمن طرب خیز بهار دلکش، نسیم گل بیز شراب بی غش
چو هست فرصت بخواه و درکش، به روی ساقی می مصفا
به جام هستی می الستی، بریز ساقی ز روی مستی
ترانه سر کن چو خوش نشستی به رغم دشمن به کام یغما
چو عشق بازی مدار یغما غم از ملامت ز جور خوبان
چه بیم دارد ز موج طوفان کسی که باشد غریق دریا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عشق و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر به توصیف چشمها و ویژگیهای معشوق میپردازد که مقابل او وامق و عذرا قرار دارند. او عشق و معشوق را یکسان میداند و بر این باور است که معشوق خود را در قالبهای مختلف نشان میدهد. همچنین بر اهمیت لذت بردن از زندگی و عشق تأکید میکند و به دوری از ملامتها و قضاوتهای سخت اشاره دارد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که در محبت و عشق، باید از سختیها نترسید و همیشه در جستجوی خوشی و زیبایی بود.
هوش مصنوعی: چقدر زیبایی تو در چشمان وامق نمایان شده است! به طوری که از چهره عذرا با یک حرکت کوچک، چشمانت توانسته دل زلیخا را به رنگ یوسف ببرد.
هوش مصنوعی: رنگ سیاه موی تو همانند پیچ و تاب سنبل است و ویژگیهای چهرهات مانند برگهای گل زیباست. مستی تو همانند شراب در جامی لعل و سرخ است و از جام تو به جای نوشیدنی غیر الکلی، شراب خوشمزهای مینوشیم.
هوش مصنوعی: اگر نور عشق تو در عالم وجود نمیبود، چگونه میتوانست در چشم هستی ظاهر شود؟ بیوجودی، وجود آدم را به وسیله حوا به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: جمال بینظیر و خالص، که به اختیاری خود را ظاهر کرده، گاه در شکلی غیر از خود ظاهر میشود. گاه در نظر مجنون دیده میشود و گاه به زیبایی لیلی نمایان میگردد.
هوش مصنوعی: او هم عاشق است و هم معشوق، او هم خواستار است و هم خواسته، او هم خسرو است و هم شیرین، او هم وامق است و هم عذرا.
هوش مصنوعی: فقیه ما ما را به خاطر نوشیدن شراب سرزنش میکند، اما تو ای خدا، برو سلامت، زیرا در واقع گناهی که پنهان است، از گناهی که آشکارا انجام میشود بهتر است.
هوش مصنوعی: بهار زیبا و شادابی به چمنها زندگی میبخشد و نسیم خوشی از گلها میوزد. وقتی فرصتی پیش میآید، از لذت زندگانی و می ناب بهرهمند شو و از ساقی بخواه تا جامی از شراب پاک و بدون تقلب به تو بدهد.
هوش مصنوعی: به شراب زندگی بنوش و سرور کن، ای ساقی، از روی شادی و خوشحالی برایمان آواز بخوان. با وجود دشمنان، از لذت و شادکامی غافل نشو.
هوش مصنوعی: اگر عاشقانه زندگی کنی، نگران انتقادات و سختیهای موجود از سوی خوبان نباش. کسی که در دل دریا غرق شده، از طوفان و امواج هراس ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
احن شوقا الی دیار لقیت فیها جمال سلمی
که می رساند ازان نواحی نوید لطفی به جانب ما
به وادی غم منم فتاده زمام فکرت ز دست داده
نه بخت یاور نه عقل رهبر نه تن توانا نه دل شکیبا
زهی جمال تو قبله جان حریم کوی تو کعبه دل
[...]
اگر به گلشن ز ناز گردد قدِ بلندِ تو جلوهفرما
ز پیکرِ سرو، موجِ خجلت شود نمایان چو می ز مینا
ز چشمِ مستت اگر بیابد قبولِ کیفیّتِ نگاهی
تپد ز مستی به رویِ آیینه نقشِ جوهر چو موجِ صَهبا
نخواند طفلِ جنون مزاجم خطی ز پست و بلندِ هستی
[...]
مخوان ز دیرم به کعبه زاهد که برده از کف دل من آنجا
به ناله مطرب به عشوه ساقی به خنده ساغر به گریه مینا
به عقل نازی حکیم تا کی به فکرت این ره نمیشود طی
به کنه ذاتش خرد برد پی اگر رسد خس به قعر دریا
چو نیست بینش به دیده دل رخ ار نماید حقت چه حاصل
[...]
رهی ندارم بغیرکویت، الیک رجعی، لدیک زلفا
فلا تکلنی الی سواکا، الستُ شیب و لست شابا
منم فتاده، به دست اقران،چو پیر کنعان به شام هجران
ذهاب حزنی، جلاء عینی، صباح وصلک، اذا تجلی
عبث مسوزان به نارحرمان ، گذشت نتوان ز جان جانان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.