در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها ابن یمین مصرع یا بیتی از سید حسن غزنوی را عیناً نقل قول کرده است:
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٣۴ - ایضاً قصیده در مدح شاه ابونصر :: سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - این قصیده در مدح خالد ملکی است
ابن یمین (بیت ۱۵): آسمان در صف جنگش سپهی تیر انداز - آفتاب از پی فتحش سپری تیغ زن است
سید حسن غزنوی (بیت ۲۲): آسمان در صف جنگش ز ره تیرانداز - آفتاب از پی فتحش سپر تیغ زن است
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩ - وله ایضاً:حبذا قصری که دارد پای ثابت اندر آب - سر ز رفعت برکشیده تا باوج آفتاب
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١١ - وله ایضاً در مدح امیر ستلمش بیگ:دوش این سیمرغ زرین بال یعنی آفتاب - گشت در مغرب نهان حتی توارت بالحجاب
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢ - ایضاً قصیده در مدح امیر تاج الدین علی سربداری:منت ایزد را که دیگر باره بی هیچ انقلاب - بر سر اهل خراسان سایه گسترد آفتاب
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:بر گل سیراب او بین سنبلی پر پیچ و تاب - شام اگر هرگز ندیدی صبح صادق را نقاب
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹:روی شهر آر ای یارم گر نبودی آفتاب - کی شدی از دیدن او دیده مشتاق آب
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:گر چه با ترکانه چشم مست او دارم عتاب - هست بیحاصل چو خط هندوئی بر سطح آب
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱:حضرت سلطان فلک پندار و رویش آفتاب؟ - هر که را او بر کشد از خاک دانی چیست آب
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣ - وله ایضاً فی التوحید:ایدل گرت شناختن راه حق هواست - خود را بدان که عارف خود عارف خداست
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٧٠:ما را حکایتی عجب افتاد با ملک - ناید بیان حالت آنهم بشرح راست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳ - در حق آنکه باوی منازعتی داشت گوید:داناست روزگار از او نیستم خجل - کز کان روزگار چو من گوهری نخاست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵:شعرم چو گشت معجزه و سحر از او بکاست - گفتند همگنان تو کلیمی و این عصاست
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٢٣ - قصیده در تعریف بنای مسجد جامع سبزوار و مدح تاج الدین بانی آن:حبذّا طاقی که جفت این رواق اخضرست - وز بلندی مر زمین را آسمانی دیگرست
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٣٣ - قصیده:هر که را توفیق ایزد یار و دولت یاورست - خاکپای آسمانسای تواش تاج سرست
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸:ما چو زلف و چشمت ای مهوش پریشانیم و مست - جام نام و ننگ را بر سنگ قلاشی شکست
ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٣۶ - ترجمه:دختر رز را جدا کردند از مادر بزجر - پس سرش کردند از خواری بزیر پای پست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - این قصیده نیز در مدح بهرام شاه است:خاک را از باد بوی مهربانی آمد است - در ده آن آتش که آب زندگانی آمد است
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٣۴ - ایضاً قصیده در مدح شاه ابونصر:یا رب این نکهت جانپرور مشک ختن است - یا دم غالیه زلف دلارام من است
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱:روی زیبای تو آرایش هر انجمن است - لعل شیرین تو شور دل هر مرد و زن است
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶:لعل شیرین تو پیرایه در عدن است - زلف پر چین تو سرمایه مشک ختن است
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹:یا رب این بوی خوش از زلف دلارام منست - یا صبا همنفس نافه مشک ختن است
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - این قصیده در مدح خالد ملکی است:یارب این بوی خوش سنبل و گل با سمن است - یا نسیمی ز سر چار سوی یاسمن است
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٢ - قصیده در مدح نظام الدین یحیی:آفرین باد آفرین ای حیدر خنجر گذار - کامد از تیغ تو آبی ملک را بر روی کار
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧۵ - قصیده در تعریف و تاریخ بنای قصری که نظام الدین یحیی ساخته:حبذا این قصر جانپرور که تا گشت آشکار - کرد پنهان رخ ز شرم او بهشت کردگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٧ - قصیده:دوش رفتم از ره فکرت بر این نیلی حصار - دیدمش فیروزه گون صرحی زمرد زرنگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٨ - وله ایضاً در مدح و تهنیت قدوم پادشاه:دوش وقت صبحدم آمد نسیمی مشکبار - مژده جانپرورم داد از قدوم شهریار
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨۴ - قصیده در مدح معزالدین حسین کرت:شکر این دولت که یارد گفت ز اهل روزگار - کز کمینه بنده یاد آورد شاه کامکار
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩٢ - قصیده:نامد الحق اینچنین فیروز کآمد شهریار - رستم از مازندران وز هفت خوان اسفندیار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩۴:ای نسیم صبحدم از بخت نیک ار باشدت - بر در گیتی پناه خسرو عادل گذار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠٣:با خرد در حجره دل دوش صحبت داشتم - شکوه ها میکردم از دوران این نیلی حصار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١۴:تا شدست این قصر خرم بزمگاه شهریار - ای بسا خجلت که دارد زو بهشت کردگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣۵:شرف مرد بعلمست و کرامت بسجود - نیست بیعلم و عمل هیچکسی را مقدار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣٩:صاحب اعظم جلال ملک و دین یونس که باد - انجم و افلاک را گرد مدار او مدار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴١:صاحب اعظم غیاث ملک و دین هندو کزو - وعده شیرین بگیتی ماند خواهد یادگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵٠:منت ایزد را که باز افکند چتر شهریار - بر سر اهل خراسان سایه خورشید وار
ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۲ - چیستان:چیست آن دریا که دارد بر سر آتش قرار - آتش اندر زیر و آبش تیز تاب و شعله وار
ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴۴ - ترجمه:کردگار اگر طمع نتوان بوصلش داشتن - وز فراق دیر باز او نباشم رستگار
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - درمدح سلطان بهرام شاه غزنوی گوید:هفته دیگر بسعی ابر مروارید بار - آورد شاخ شکوفه عقد مروارید بار
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در راه مکه در مدح امیر فخرالدین گوید:من به راه مکه آن دیدم ز فخر روزگار - کز پیمبر دید در راه مدینه یار غار
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٣ - قصیده:باد بهار میوزد از روی مرغزار - جان تازه میکند نفس باد نو بهار
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨۵ - قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری:عید آمد ای نگار بده جام خوشگوار - کز جام خوشگوار شود کار چون نگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٩ - ایضاً قصیده در مدح معز الدین حسین کرت:منت خدایرا که بتوفیق کردگار - نامی که جست یافت جهانگیر نامدار
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩٣ - قصیده در مدح طغایتمورخان:هر چند مدتی شدم از روی اضطرار - دور از جناب حضرت میمون شهریار
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩۴ - مطلع ثانی:دولت بود مساعد و اقبال و بخت یار - آنرا که کرد بندگی شاه اختیار
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:آمد بهار و وقت نشاطست می بیار - می مایه نشاط بود خاصه در بهار
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳:ای ماه مهربان مه مهرست می بیار - بزمی بساز فصل خزان خوشتر از بهار
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵:ای برده نرد حسن ز خوبان روزگار - قدت براستی چو سهی سرو جویبار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٨٨:ای سروریکه از تو عدو و ولی تو - این تاج دار آمد و آن گشت تاجدار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩۵:ابن یمین دریغ یساری نیافتست - بر قدر همتی که بدو داد کردگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩۶:ایدل نصیحتم بشنو تا برون بری - گوی مراد از خم چو کان روزگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠٨:برهان دین و حجت اسلام خواجه نصر - ای منظر تو مظهر الطاف کردگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١۶:چون روزگار هست بتصحیف روز کار - پس روز کار خواندنش به که روزگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴٨:کاری که لطف پای نهد در میان آن - آید بسان زر طلا پاک و بی عیار
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - بدین قصیده شرف الملک بوعلی را رثا کند:ای بی خبر ز نیک و بد گشت روزگار - از خوب غفلت آخر یک راه سر بر آر
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح بهرام شاه غزنوی گوید:اکنون که تر و تازه بخندید نوبهار - ما و سماع و باده رنگین و زلف یار
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٩ - وله ایضاً قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری:دوش بی هیچ خبر کوکبه باد سحر - بر در حجره من کرد بصدلطف گذر
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱:دلبرا سلسله غالیه گونست مگر - بر رخ نازک تو یا شکن آب شمر
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷:صبحدم باد صبا آمد و آورد خبر - که بصد ناز رسد آن مه تابان ز سفر
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵٨:نا کسانیکه درین دور حریفان تواند - هر یکی را چو صراحی سوی جامست نظر
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در مدح سلطان سعید خوارزم شاه گوید در عید اضحی:اندرین عید مبارک پی فرخنده اثر - بار داده است سلیمان نبی باز مگر
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨١ - قصیده در مدح:زهی حیران ز قد و خط و دندان و لب دلبر - بباغ و راغ سرو و گل ببحر و کان در و گوهر
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:تعالی الله چه رویست آن که دارد ترک سیمین بر - ندیده چون خیال او بتی هرگز بخواب اندر
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح و ستایش بهرام شاه و تهنیت پیروزی او بر سوری گوید:سزد گر جبرئیل آید بر این پیروزه گون منبر - کند آفاق را خطبه بنام شاه دین پرور
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٣ - وله ایضاً:زهی خجسته شبی کز درم نسیم سحر - بفرخی و سعادت بمن رسید خبر
ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخها » شمارهٔ ۷ - وفات وجیه الدین زنگی:وفات صاحب اعظم وجیه دین زنگی - که چرخ پیر نبیند چو او جوان دگر
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در صف چشم و مدح قوام الدین ابومحمد طاهر وزیر گوید:خدای عز و جل داد بنده را در سر - دو دیدگان گرامی بسان شمس و قمر
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩۵ - وله ایضاً:روز نوروز و می اندر قدح و ما هشیار - راستی هست برینکار خرد را انکار
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدح عبدالجبارگوید:ای مبارک تر عشقت ز سعادت بسیار - ای گرامی تر وصلت ز جوانی صد بار
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١١٠ - وله ایضاً:خجسته صبحدمی کان نگار مهر گسل - بفال سعد نماید ز حبیب ماه چگل
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵:بیا که شد چمن از آب ابرو آتش گل - بلطف عارض ترکان عنبرین کاکل
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در مدح منتخب الملک ابوعلی حسن گوید:طلوع خسرو سیارگان به برج حمل - خجسته باد ابر خواجه عمید اجل
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٩ - وله ایضاً در مدح طغایتمورخان:منت خدای را که علی غفله الزمان - پیرانه سر بقوت اقبال نوجوان
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۵ - وله ایضاً:یا رب چه موجبست که دستور شه نشان - والا جلال دولت و دین آصف زمان
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶۶:تریاق و ارقمست مرا بر سر زبان - این قسم دشمنان بود آن حظ دوستان
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٧۴:ز ابن یمین پیام برای باد صبحدم - نزد علاء دولت و دین آصف زمان
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨٩:مهر سپهر رفعت و دارای مملکت - والا علاء دولت و دین آصف زمان
ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٢٨ - ترجمه:عاجز شدست رای خردمند از دو چیز - تدبیر کار کردن زن حکم کودکان
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - در مدح آتسز خوارزم شاه گوید:دیدم به خواب دوش براقی ز نور جان - میدانش نی ولیکن جولانش بیکران
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - این مرثیه از برای والده سلطان سعید ولد بن بهرام شاه گوید (کذا):آراستند روضه آرامگاه جان - یک سر گشاده شد همه درهای آسمان
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶:چون شمع روز روشن از ایوان آسمان - ناگه در اوفتاد به دریای قیروان
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷:ای رایت آفتاب و محلت بر آسمان - راضی همیشه از تو خدای و خدایگان
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸:ای دور ملک تو سبب دور آسمان - وی هیچ دیده چون تو ندیده خدایگان
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - درمدح خواجه عمید ابوطاهر گوید:بر من ز نعمت الحق خاص خدایگان - کرد آنچه تا ابد نتوان گفت شکر آن
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳:ای همچو گل مطیع تو با برگ و بانوان - وی همچو گل حسود تو بیرنگ و ناروان
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۴ - وله ایضاً در مدح علاءالدین حسین:هزار شکر و سپاسم ز خالق ثقلین - که باز کرد ز لطف خودم قریرالعین
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۴٨:امیر حیدری ایسالک مسالک حق - توئی مجرد و مفرد بسان روح الامین
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۵۶:بنزد زبده ایام قدوه الحکما - سر افاضل عالم غیاث ملت و دین
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶٢:پیام من که رساند چنانکه میگویم - بسمع خواجه دنیا شهاب دولت و دین
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٧٣:ز آستانه جاه و جلال خسرو عهد - که هست پایه قدرش بر اوج علیین
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٧۵:ز هی سعادت من گر نسیم باد شمال - که در ادای رسالت بود چو روح الامین
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨٢:که میبرد سخنی از زبان ابن یمین - بسیف دولت و دین مفخر زمان و زمین
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٠٠:وزیر شاه نشان حالم ار بدانستی - براستی که نیم کج طریق چون فرزین
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح بهرام شاه غزنوی گوید:بزرگ جشن همایون و ماه فروردین - خجسته بادا بر آفتاب روی زمین
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٩ - وله در مدح تاج الدین علی سربداری:باز آمدم بحضرت سلطان دین پناه - خورشید خسروان جهان سایه اله
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴۴ - وله ایضاً در مدح تاج الدین شیخ علی مؤید:فرخنده باد مقدم شاه جهانپناه - خورشید ملک شیخ علی سایه اله
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - در مدح ابوالفتح دولت شاه بن بهرام شاه گوید:تا بر سر ولایت خویش آمدست شاه - گوئی به اوج در شرف است آفتاب و ماه
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - در مدح مجدالملک حسن احمد گوید:منت خدای را که با اقبال پادشاه - ایمن شد از محاق و کسوف آفتاب و ماه
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٠ - وله در مدح کرایشاه:ایصبا لطفی بود گر بگذری یک صبحگاه - بر جناب خسرو خسرو نشان کر ایشاه
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۴٠:ای صبا از بخت نیک ار اتفاق افتد ترا - چونکه یابی راه سوی شهریار دین پناه
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۴١:ای فلکقدری که دایم بر بساط حضرتت - خسروان عهد را چون بندگان ساید جباه
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۶١:صاحب عادل جلال ملک و دین دستور شرق - ای ز رفعت خاک پایت افسر خورشید و ماه
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴ - درصفت بارگاه گوید:مشرق خورشید عدل است این همایون بارگاه - ملک و دین را تا ابد در ظل او بادا پناه
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٧ - وله ایضاً در مدح تاج الدین علی سربداری و بیان رفع نقار و کدورتی که بین سرداران بوده:باز دین و ملک را بر رغم چرخ چنبری - کارها خواهد نهادن روی در نیک اختری
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٢ - وله:تا زمان باشد کسی را در زمان سروری - از علاءالدین و الدنیا نزیبد برتری
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٣ - ایضاً له:چند گاهی زیر طاق گنبد نیلوفری - خار غم را جفت بودم همچو گلبرگ طری
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵۴ - وله در مدح تاج الدین علی سربداری:چون سعادت رهنمائی کرد و دولت یاوری - بستم احرام طواف کعبه نیک اختری
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۶٠ - وله ایضاً:منت ایزد را که دولت کرد بازم رهبری - سوی عالی در گهی کز چرخ دارد برتری
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۵٨:کاشکی با اینهمه محنت که من دارم ز غم - روز آخر خود نکردی با من این بد گوهری
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در مدح بهرام شاه غزنوی است:مژده عالم را که شاه گنبد نیلوفری - آمد از ایوان کیوان سوی قصر مشتری
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۶٢ - وله:از من ای باد صبا لطف بود گر سحری - ببر خسرو آفاق رسانی خبری
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۵:ایصبا گر بودت سوی خراسان گذری - ببر از حال دل من سوی جانان خبری
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨١١:با خرد همره و دو لب بادب باز مکن - هیچ کاری که از آن غیر تو یابد ضرری
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۴٢:زر بسیار چه حاجت که کنی صرف بر آنک - خانقاهی بگچ و سنگ بعیوق بری
ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٨ - وله مستزاد در مدح یمین الدوله عمده الملک حسن:یا رب از من که برد سوی خراسان خبری - ایصبا گر بودت هیچ مجال گذری
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در مدح سپهسالار علی بن الحسین ماهوری گفته:که دهد یار مرا از من بیدل خبری - که کند سوی من خسته به رحمت نظری
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱:گر از روی تو افتد عکس بر آب - شود جانرا مصور چهره در آب
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳:دل ز آتش هجرانت کبابست کباب - جان هم ز خراج و غم خرابست خراب
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸:ای ز آتش سودات دل اندر تب و تاب - وی عالم خاکیم ز عشق تو خراب
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲:ای چشم من از نقش رخت دفتر آب - آورده غمت راز دلم برسر آب
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲:ساقیا چون گل شکفت از میْپرستی چاره نیست - صورتی بیجان بود کو وقت گل میخواره نیست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - به التماس دوستی گفته:کیست از دوران خونبارش دل صد پاره نیست - همچو آبی گرد نا اهلیش بر رخساره نیست
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷:یا رب این پسته شیرین چه شکر گفتارست - و آن چه شکل است و شمایل چه قد و رفتارست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳:صنما بسته آنم که در این منزل تست - خبری یابم زان زلف شکسته به درست
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵:چو شمع روی تو افروخت در جهان آتش - کدام جان که نه پروانه شد بر آن آتش
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - در مدح بهرام شاه در جواب رشید وطواط گوید:چو ساخت در دل تنگم چنین مکان آتش - نیافت جای مگر در همه جهان آتش
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۹:ایجان و جهان بیتو سر خویش ندارم - جز وصل تو درمان دل ریش ندارم
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:حاصل ز تو جز درد دل ریش ندارم - قسم از لب نوشین تو جز نیش ندارم
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲:ای روی دلربای تو خورشید انورم - پیوسته باد سایه سرو تو بر سرم
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶:داند جهان که قره عین پیمبرم - شایسته میوه دل زهرا و حیدرم
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷:ای رخ زیبای تو رشک سمن - بنده بالای تو سرو چمن
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲:دوستان را بند گردان از وفا - ورنه باری از جفا دشمن من
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲:عارضست آن یا گل سیراب بر برگ سمن - قامتست این یا قد شمشاد یا سرو چمن
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵:ای بهار جان و دل بخرام یکره در چمن - غمزه خون خوار را یک باره بر آتش بزن
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱:آبحیاتست یا لبان که تو داری - چشمه نوشست یا دهان که تو داری
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در مدح مجدالدین گوید:چشمه نوش است این دهان که تو داری - آب حیاتست یا لبان که تو داری
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷:بیا ساقی بدور دو ستکانی - بده بر گل شراب ارغوانی
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۱:ایگوهر پاک از کدامین کانی - کز غایت روشنی ز ما پنهانی
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۵:جانم ز تو از واقعه تو حالی - آمد به لب و تو لب همی جنبانی
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۶:گر تو به خلاف دولت سلطانی - در کنج عدم نهان شدن نتوانی
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶:تا ساخته ئی بر قمر از غالیه خالی - دارد دل من تیره تر از خال تو حالی
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۵۵:فرزند هنرمند من ای نور دو چشمم - حقا که مرا بیتو ز جان هست ملالی
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - در مدح خداوند زاده خسرو شاه گوید در جواب امیر معزی:ای یافته از چهره تو حسن کمالی - داده است جمالیت خدا و چه جمالی
-
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹:تا نقاب از روی شهر آرای خود برداشتی - صورت جان در خیال اهل دل بنگاشتی
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹:رفتی و چون زلف خود در آتشم بگذاشتی - نام من بر آب چون خط بر سمن بنگاشتی
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۶:دانی چه موجبست که فرزند از پدر - منت نگیرد ار چه فراوان دهد عطا
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷:سبحان خالقی که صفاتش ز کبریا - در خاک عجز می فکند عقل انبیا
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١۶:اهل دنیا سه فرقه بیش نیند - چون طعام اند و همچو دارو و درد
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٢٣:از طبیبی شنیده ام روزی - کاوستاد بزرگ بود آن مرد
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۵٧:چون سفیهی ترا بیازارد - آن دمش گر ادب نیاری کرد
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٨۴:دو سه روزی که زندگانی تست - هیچ دانی که چون همی گذرد
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٧٨:هیچ رنجی بتر ز غربت نیست - گرچه کامل شود به غربت مرد
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٨٢:هر چه رزق تو باشد ای درویش - بیقین دان کسی نخواهد خورد
ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۸ - ایضاً:مشکلی آمدست در پیشم - عالمی کو که حل تواند کرد
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵:گشت روشن مرا که ایزد فرد - بهر شاه این جهان پدید آورد
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٢٣:فلک آنست که یکروز بپایان نبرد - تا دلم را ببلای چو شبی نسپارد
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰:هر نسیمی که به من بوی خراسان آرد - چون دم عیسی در کالبدم جان آرد
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۶٢:ملامتم مکنید ار نبید مینوشم - که رستگاری آزادگان بود ز نبید
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳:همای عافیت آن روز از قفس بپرید - که در دمادم یک استخوانش صد سگ دید
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۶۵:نظام دولت و دین آنکه عدل شامل او - زمانه را بخوشی همچو باغ رضوان کرد
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح بهرام شاه و فرزند او خسرو شاه گوید:خدای عز و جل با خدایگان آن کرد - که هرگز آنرا والله شکر نتوان کرد
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠٩:چو از جهان و ز اهل جهان نداری بهر - جهان و هر چه در او هست جمله بادا نگار
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١١:چهار رکن جهان را بساط نرد انگار - خلایقش چو حریفان مشتغل به قمار
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:هر آینه که دگر بایدم گزیدن یار - چو یار من ز من و مهر من شود بیزار
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٧٨:کسی که چشم کرم دارد از اکابر عصر - نظر بحالت او میکنم ز روی قیاس
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷:زهی رفیع محلت برون ز حد قیاس - بنای دولت و دین را قوی نهاده اساس
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - وله:گهر نتیجه بحر است و بر خلاف قیاس - نتیجه آمده بحری ز گوهر عباس
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶١٢:شنیدم از سر منبر مذکری میگفت - رضای حق طلبی باش بر سر تسلیم
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - در مدح نظام الملک محمد گوید:مرا به وقت سحر دوش مژده داد نسیم - که شهریار جهان پادشاه هفت اقلیم
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۴٠:ای نسیم صبحدم زانجا که لطف طبع تست - گرچه میدانم که هستی سخت سست و ناتوان
ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخها » شمارهٔ ۱۵ - تاریخ فوت جلال الدین حاجی شاعر:هفتصد از سال هجرت رفته و پنجاه و یک - وز رجب نه بر دو ده افزوده دور آسمان
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱:چون ز غزنین کردم آهنگ ره هندوستان - از سپاه روم خیل زنگ می بستد جهان
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در صفت هندوستان و مدح سلطان بهرام شاه گوید:می بنازد باز گوئی خطه هندوستان - شکر حق گوید همی بسیار و هستش جای آن
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۵٩:بر تو پاشم ز بحر دانش خویش - سخنی همچو لؤلؤ و مرجان
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٠۴:هر کرا یاد بنده میآید - بکرم بندگی من برسان
ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له:چیست آن پیکر پری کردار - گاه مینا برنگ و گه مرجان
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹:گرچه گردد برای ما افلاک - ورچه باشد به کام ما ارکان
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶٠:بنظم با تو بگویم بنای مصدر را - که چند و چیست ذهاب و صهو بتست و لبان
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶٩:چهار چیز دهد آبروی مرد بباد - باختیار مباش ای پسر مباشر آن
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹:خدای داند و بس تا چه خرم است جهان - بدین نظام جهان را کسی نداد نشان
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - این سوگند نامه رادر نیشابور گفته است:گشاد صورت دولت بشکر شاه دهان - چو بست زیور اقبال بر عروس جهان
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨٧:گفتند چو هست رزق مقسوم - زحمت چه کشی ز بهر جستن
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - در این قصیده ابو المعالی نصر بن محمد را مدح کند:ای راحت روح و رامش تن - وصل تو طرب فزای و شیون
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۶٨:گفتم دلا توئیکه همه عمر بوده ئی - بر مطلب و مقاصد خود کامران شده
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مرثیه یکی از بزرگان گوید:ای چون مسیح گوهر تو جمله جان شده - سجده کنان بصومعه آسمان شده
-
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٧٨:اگر من پنج روزی بالضروره - براه ناسزائی میزدم پی
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸:منم در عشق تو جسمی و جانی - کشیده پوستی بر استخوانی
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:ایدل اگر اعتقاد تو هست درست - می دان که ترا روزی تو خواهد جست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۱:ای سرور عهد هرکه شمشیر تو بست - شیر فلکش به زیر پالان چو خرست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳:این برشده دولاب که گردد پیوست - گاهیش بلند بینی و گاهی پست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴:از بس که دلم با سر زلف تو نشست - چون زلف تواش فتاد صد گونه شکست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۹:تا روی ترا بدیدم ایعشوه پرست - در دیده من نقش خیال تو نشست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱:برخیز سحرگه ای صبا چابک و چست - با خواجه شهاب دین بگورست و درست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹:دل شد ز پی وصل دلارام ز دست - جان نیز بران عزیمت از جای بجست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۳:در کارگه وجود هر نقش که هست - نقاش الست بیتو آن نقش ببست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸:دی ابن یمین صبحدمی جام بدست - با سر و قدی بر سر گلزار نشست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲:در باغ جمالت ای بت عشوه پرست - سیب ز نخ ساده و شفتالو هست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۵:دل در سر زلفین بتان نتوان بست - وز دست فراقشان به جان نتوان جست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۶:دی خسرو سیاره چو با شام نشست - از جیش حبش فتاد بر روم شکست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶:از دل همه آسایش جان رفت ز دست - وز دل تن بیچاره بدین روز نشست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷:در رزمت و بزمت ای شه عدل پرست - شش چیز ز شش چیز بنازد پیوست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸:عکس تو ازاین دیده غمناک برست - بگرفت دل پر آتشم نقش تو چست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳:در آب دو چشمم همه عکس رخ تست - خاکم کردی بر آتش هجران چست
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶:انسبزه که گرد چشمه نوش تو خاست - در صورت اگر چه طوطی شکر خاست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱:تا سقف سپهر نیل پیکر بر پاست - از جمله شهان اگر همیپرسی راست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۷:سردار جهان خواجه که آئینش سخاست - بحریست کفش که موج آن جمله عطاست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۷:گر هر چه کند بنده بتقدیر خداست - گفتن که بداست کار میخواره خطاست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۹:دی گفت یکی که داشت با من دل راست - کای ابن یمین وجه معاشت ز کجاست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۴:سلطان گل ار چه با بسی برگ و نواست - هر چند که زر دوخته بر چین قباست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۵:گیرم که بصد رسید عمریکه تر است - آخر نه که اندر پی آن روز فناست
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۸:زلفت صنما مایه ده مشک خطاست - با چین دو زلفت سخن از مشک خطاست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:دل گرچه ز هجرت سپر تیر بلاست - تن گرچه ز اندوه تو چون موی بکاست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲:فردا بخرم هر آنچه در شهربلاست - جز آن نتوان که برسر بنده قضاست
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۲:ای رنگرز این خوی بدت ننگی نیست - با من سخن تو هیچ بی جنگی نیست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:بی عارض چون سیم توام سنگی نیست - زین آمدنم جز به تو آهنگی نیست
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۶:گل کز زرسا و خرده ئی چند اندوخت - در ملک چمن بخسروی رخ افروخت
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۳:خرم دل آنک بر صبوحی آموخت - بر آتش می خرمن اندوه بسوخت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹:هر کیسه که بر وفاش جان از دل دوخت - بدرید و به آتش جفا پاک بسوخت
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۹:در پای دلت گر ز هوس خاری نیست - با نیک و بد جهان ترا کاری نیست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۳:جز عشق تو سرمایه دین داری نیست - جز درد تو سرمایه هشیاری نیست
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۵:این چرخ سراسیمه بیفایده گرد - چون قسمت ارزاق خلایق میکرد
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:هرگز به وفا ز تو گمان نتوان برد - جز جور و جفا از تو نشان نتوان برد
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۹:آنکس که همای همتش پر دارد - هر روز هوای جای دیگر دارد
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸:شاها فلکی که روی از هر دارد - در خدمت تو پشت چو چنبر دارد
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۳:هر فتنه که بر سرم کنون میآید - از فعل بد باده برون میآید
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۲:آن سبزه که از گلت برون می آید - مشکیست که نقش بند خون می آید
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۳:از بس که رسید از رخ و از غمزه یار - بر لاله و نرگس ستم ایام بهار
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۸:از خنده رعد و گریه ابر بهار - وقتست جهانرا که شود چون رخ یار
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۹:ایساقی شکر لب طوطی گفتار - گرمی نبود گرد ز شهدانه برار
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۶:هنگام بهارست بتا باده بیار - کاراسته شد بزم طرب همچو نگار
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۸:هر چند که پیریم و ضعیفیم و نزار - والات وادات کار افتاده ز کار
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۴:داود نبی چو برگشادی اسرار - گفتی بپسر پند من از دل مگذار
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۷:هر لحظه کنی دلا یکی درد شکار - وانگه به هزار محنتم بکشی زار
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹:خط تو کشیده زهره را نیل ای یار - جعد تو نگاشت مشتری را چو نگار
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۵:ایدل غم نا آمده زنهار مخور - وانغم که گذشت از تو هم زو بگذر
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۲:من برکشم این پیرهن زهد ز سر - پس در کشمت همچو قبا تنگ ببر
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۴:هنگام سپیده دم گل سیب نگر - ز آب بقمش نقطه ز ده باد سحر
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۵:چون یافت تن از خلعت شه زینت و فر - نیکو سخنی گفت درینمعنی سر
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۰:اینهم بشنو ای پسر نیک اختر - از زر مطلب همین زر و هیچ دگر
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۲:در هجر تو از آه من و خون جگر - هم صبح اثر دارد و هم شام خبر
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۳:گلدسته برخسار تو چون کرد نظر - گفتا که نیم از تو بخوبی کمتر
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۵:روزی بخوشی اگر توان برد بسر - زنهار پسر انده بیهوده مخور
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۷:گفتتد مرا که بر ابوبکر و عمر - مدحت گوی رستی بقیامت ز سقر
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۰:فرزند اعز محمد ای جان پدر - آیا بود اینکه بینمت بار دگر
ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۱ - ایضاً:پرسم لغزی ای شده فاش از تو هنر - فکری کن و جهدی کن و بیرون آور
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱:دوش آن بت زرین کمر سیمین بر - می کرد نیاز بر من از پسته شکر
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴:در مجلس خسرو همایون اختر - آن طرفگی لاله سر مست نگر
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۶:در عشق من و تو هر دو ایمایه ناز - نو شد بجهان قصه محمود و ایاز
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۷:تا کرد در جود کف راد تو باز - در ناز و نعیم غرقه اند آز و نیاز
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۰:پروانه صفت در آتشم زاندم باز - کز باد اجل فروشد آنشمع طراز
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۱:رفتند و ز رفتگان یکی نامد باز - تا با تو بگوید سخن از پرده راز
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۴:با خوش پسری بحسن چونشمع طراز - گشتم نفسی بنرد بازی دمساز
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۷:هر سنگی را که آفتاب از تک و تاز - پیروزه و لعل کرد در عمر دراز
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۳:یا رب تو جمال آن مه مهر انگیز - آراسته ئی بسنبل عنبر بیز
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۹:گر صبر نِهای، ای دل پر خون بگریز - ور خصم نِهای، ای فلک دون بگریز
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۰:ما با رخ و زلفین تو بی ترس و هراس - یک بار دگر عشق نهادیم اساس
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۱:ناکس نشود بدون نوازی تو کس - ناید بگه کار چناری از خس
ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶٢ - قطعه:یا ایها الرجل الذی تهوی به - و جناء دامیته المناسم عرمس
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۱:سبحان الله در آن جوانی و هوس - روز و شبم اندیشه همی بودی و بس
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱۹:گر خوش گذرانی گذرد عمر تو خوش - ور کم بزنی نقش تو آید همه شش
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱:ای زلف تر از سوسن و گل مفروش - وی سوسنت از آب و گلت از آتش
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۴:تا غالیهگون خالِ مهِ مهر گسل - پروانهصفت فتاد بر شمع چِگِل
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۹:خواهد شدن از تن نظر جان زایل - ناگشته بجز حسرت و ارمان حاصل
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۴:در پای گل از دست منه ساغر مل - بیمل نتوان برد بسر موسم گل
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۵:در حیرتم از روی تو ایماه چکل - کآن صورت زیبا ز چه آبست وز گل
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۷:پیوسته ز رویت ایمه مهر گسل - پروانه نور میبرد شمع چکل
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۳:روزی که دلم شدی بخوبان مایل - بودی ز وصالشان مرادم حاصل
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴:خواهی که چو بلبل نهدت گفت محل - چون باز بدو ز چشم خونین اول
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۷:آن کز پی وصل او بجان میپویم - او با من و من جمله جهان میجویم
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰۹:رخسار ترا ماه ختن میگویم - بالای ترا سرو سمن میکویم
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱:سبحان الله بعهد تو آن گویم - کز طلعت تو نبود خالی کویم
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۸:ای سرو سهی قامت خوش رفتارم - دریاب که شد گرچه نهان میدارم
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۶:مندیش که بی گل تو در گلزارم - بی تو ز بهشت و حور عین بیزارم
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۱:افتاد گره بر تن مجروح سقیم - چون قطره اشک بر رخ زرد یتیم
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۳:دلدار بیامد دو سه گامی ز پیم - پنداشت مگر که هست در جام میم
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰:بدخواه تو گفت ای ملک هفت اقلیم - چون موی شدم کنون نترسم از بیم
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۴:هر چند بود عارض تو در نظرم - هر لحظه بود شوق رخت بیشترم
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۵:زین پیش که سودای جنون داشت سرم - بودی هوس مشغله و شور و شرم
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۶:هر چند که در هستی خود مینگرم - معنیم یکی و در هزاران صورم
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۹:ای باغ رخت گریز گاه نظرم - گر باشد صد هزار جان دگرم
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰۲:چندانکه درین کهنه رباطیم بهم - بو تا نشویم از غم ایام دژم
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱:در خدمت کس گر نکنم پشت به خم - شاید که ز من روی بگردانی هم
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۷:ای ابروی چون کمان تو پیوسته - جان و دل من بتیر محنت خسته
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۲:زنهار در سرای خود پیوسته - میدار بهر حال که باشی بسته
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۵:شاهی که بود نرم دل و آهسته - باشد همه کارهای ملکش بسته
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۴:ای نقش تو از دیده به دل جان بسته - روی از دل و دیده تو بخونم شسته
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۸:دلدار من آنحوروش امروز بگاه - آورد بگرمابه در آنروی چو ماه
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۹:رویت که بر اوست مظهر لطف اله - زیباست بر او سه نقطه خال سیاه
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۲:ای دولت و دین را به سزا شاهنشاه - ای بر عدلت دوام ملک تو گواه
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۳:او شاه منست و من مرا ورا بنده - من خود همه اویم و بدو ماننده
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۶:ای عزم تو بر دولت و دین آکنده - وی زلزله بر جان ملوک افکنده
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۸:در عالم تحقیق کسی یابد راه - کز وحدت کاینات باشد آگاه
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۵:ای شاه تو شیر می فکندی ره ره - اقبال همی کرد پیاپی زه زه
-
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۳:ای بر چمن باغ هنر سرو سهی - افسوس که کرد از تو قضا جای تهی
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۴:آمد بعیادت برم آن سرو سهی - چون یافت خبر که بس سقیمست رهی
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۶:ای جود ترا حاتم طی گشته رهی - وی روی نموده از توام روز بهی
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۷:ای سر تا پا به تازگی سرو سهی - از جمله نیکوان به خوبی تو بهی
-
ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٧٢ - ایضاً:اذ سیلت السحب سجال المطر - قد زینت الروض بدری الزهری
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۹:از زخم خود و درد من ای رشک پری - هان تا نکنی خوشدلی از بی خبری